تیلرسون نیز در جریان سفرش به پکن در ماه سپتامبر، از وجود دو، سه کانال ارتباطی با پیونگ یانگ سخن گفته بود. به نظر میرسد در همان زمان، پمپئو تلاش خود برای ارتباط با مقامات اطلاعاتی کرهشمالی را آغاز کرده بود. او در کسوت رئیس سیا، دو بار به پیونگ یانگ سفر کرد و بعد از انتقال به وزارت خارجه نیز در عمل هدایت رایزنیها برای دیدار ترامپ و کیم را در دست گرفت.
هفته گذشته وقتی دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، رهبران دو کشور ایالات متحده و کرهشمالی در دیداری تاریخی در سنگاپور به هم رسیدند، کسی دیگر به این مسئله فکر نمیکرد که چطور آن جنگ لفظی به ناگاه جای خود را به خوشوبشی چنین گرم داده است.
اما به نظر داستان جالبی در پس گرمشدن یخ روابط پیونگ یانگ و واشنگتن وجود دارد که نشان میدهد این دیدار با انگیزههای تجاری گره خورده است. بنا بر گزارش «نیویورکتایمز»، داستان از جایی شروع میشود که یک سرمایهگذار آمریکایی تابستان گذشته به دولت آمریکا خبر میدهد پیونگ یانگ خواهان مذاکره با جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکاست.
این سرمایهگذار آمریکایی که گابریل شولتز نام دارد، در سنگاپور زندگی میکند و توانسته در سفرهای خود به کرهشمالی، یک شبکه ارتباطی گسترده با مقامات پیونگ یانگ ایجاد کند. آنطور که شواهد و قرائن نشان میدهند، شولتز مسیر این دیدار را گام به گام و از نشستهای مخفی بین جاسوسان، مذاکره با کارآفرینان ذینفع و در نهایت مداخله کوشنر طراحی کرده است.
کوشنر، چشم و گوش ترامپ
در اینجا شاید این سؤال به ذهن خطور کند که چرا رهبران کرهشمالی باید از میان اینهمه شخصیت، کوشنر را انتخاب کنند. در واقع، از نظر پیونگ یانگ، کوشنر بهعنوان یکی از اعضای خانواده رئیسجمهور، هم تأثیرگذاری کافی را بر ترامپ دارد و هم اینکه از اتهاماتی که در چند ماه اخیر بر دولت سایه انداخته بوده، مبرا مانده است. از دیگر سو، به نظر میرسد کرهشمالی در انتخاب کوشنر از روش چینیها الگوبرداری کرده است که اولین بار به پتانسیل همسر ایوانکا ترامپ پی برده بودند. این چینیها بودند که اولینبار و با هدف دورزدن کاغذبازی و بوروکراسی وزارت خارجه برای ارتباط مستقیم با کاخ سفید، از کوشنر بهعنوان یک میانبر بهره بردند.
البته بنا بر گفته مقامات آگاه در کاخ سفید، خود جرد کوشنر مستقیما در این مذاکرات پشت پرده نقش نداشته است. در عوض او مایک پمپئو، مدیر وقت سیا را در جریان پیشنهاد شولتز قرار داده و از سیا میخواهد تا مسئولیت گفتوگوها و مذاکرات را برعهده بگیرد. البته مشخص نیست که چرا کوشنر در این موضوع، سازمان سیا را به وزارت خارجه آمریکا ترجیح داده است اما به نظر میرسد روابط نهچندان حسنه رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق آمریکا با ترامپ و کوشنر در این مسئله بیتأثیر نبوده است.
از دیگر سو، به نظر میرسد برخی شبهات درباره فقدان شفافسازی درباره برخی مسائل فوق امنیتی باعث شده بود تا کوشنر علاقهای برای بهدستگرفتن فرمان هدایت این مذاکرات پشتپرده نداشته باشد. البته این اولینباری نیست که نام کوشنر در مذاکرات پشتپرده بر سر مسائل امنیت ملی مطرح میشود. در اوایل سال 2017، او با هدف بهبود روابط ترامپ با دولت چین، یک کانال خصوصی با چوی تیانکای، سفیر چین در واشنگتن باز کرد. در آن زمان تماس تلفنی ترامپ با رئیسجمهور تایوان، خشم چینیها را برانگیخته بود.
کوشنر و باچوی با همکاری هم ترتیب یک دیدار دوروزه را در آوریل همان سال دادند که در آن ترامپ در ویلای خود در پالم بیچ فلوریدا، میزبان شی جینپینگ شد. همان دیدار باعث شد که نام کوشنر بهعنوان یک بازیگر کلیدی در رابطه با چین بر سر زبانها بیفتد. بااینحال، بعد از آنکه سؤالاتی درباره معاملات تجاری خانواده او با یک شرکت بزرگ چینی با عنوان «آنبانگ گروپ» مطرح شد، او از این مسئله پا پسکشید.
پای تجارت در کفش دیپلماسی
تابستان سال گذشته و در سایه تنشهای لفظی میان رهبران دو کشور، اصلا مشخص نبود که این رایزنیها اصلا بتواند به جایی برسد. حتی همین حالا هم باوجود دیدار ترامپ و کیم، حرف و حدیثهای زیادی درباره نتایج این نشست وجود دارد. درحالیکه ترامپ اعلام کرده کرهشمالی دیگر یک تهدید هستهای علیه آمریکا محسوب نمیشود اما تضمینی جدی از رهبر کرهشمالی برای خلع سلاح هستهای نگرفته است.
همین فقدان ضمانت اجرائی کافی و البته نادیدهگرفتن سوابق کرهشمالی در نقض حقوقبشر، باعث شده تا خیلی از مفسران، پیونگ یانگ را برنده اصلی این نشست بدانند؛ صرف حضور در نشست دوجانبه با رئیسجمهور آمریکا کافی است تا رژیم اون در چشم جهانیان بهعنوان یک رژیم مشروع به نظر آید. البته این مشروعیتبخشیدن میتواند همزمان حکم چراغ سبزی برای سرمایهگذاری در این کشور بکر را نیز داشته باشد.
برای شولتز که میلیاردها دلار از سرمایهگذاری در بخش معدن به جیب زده است، چه اتفاقی بهتر از آبشدن یخ روابط واشنگتن-پیونگ یانگ. شرکت او با نام «اس جیای فرانتییر کاپیتال» راهبرد پرخطری را در زمینه سرمایهگذاری در بازارهای به اصطلاح نوپا از قبیل اتیوپی و مغولستان در پیش گرفته است.
حتی پیش از آنکه دولت اوباما در سال 2016 میلادی، تحریمهایی اقتصادی را علیه کرهشمالی اعمال کند، شولتز سرمایهگذاریهای محدودی نیز درپیونگ یانگ انجام داده بود. او در همین رابطه در سال 2013 به «فایننشال تایمز» گفته بود: «من واقعا باور دارم که در صورت بهبود روابط، فرصتهای زیادی در کرهشمالی برای سرمایهگذاری وجود دارد».
از دیگر سو، شولتز نیز تنها کسی نیست که برای میانجیگری میان ایالات متحده و پیونگ یانگ پیشقدم شده است. طبق گزارش مقامات، افراد متعددی در سال گذشته با این ادعا که با مقامات عالیرتبه در پیونگیانگ ارتباط دارند، به وزارت خارجه مراجعه کردهاند؛ ادعاهایی که اغلب به جایی نرسیده است.
تیلرسون نیز در جریان سفرش به پکن در ماه سپتامبر، از وجود دو، سه کانال ارتباطی با پیونگ یانگ سخن گفته بود. به نظر میرسد در همان زمان، پمپئو تلاش خود برای ارتباط با مقامات اطلاعاتی کرهشمالی را آغاز کرده بود. او در کسوت رئیس سیا، دو بار به پیونگ یانگ سفر کرد و بعد از انتقال به وزارت خارجه نیز در عمل هدایت رایزنیها برای دیدار ترامپ و کیم را در دست گرفت.
البته این شکل از دیپلماسی غیررسمی فقط منحصر به کرهشمالی نیز نیست. وقتی باراک اوباما در سال 2009 میلادی از علاقه خود برای گفتوگو با ایران خبر داد، افراد متعددی از جمله نخستوزیر سابق اسپانیا و یک تاجر عمانی برای میانجیگری پیشقدم شدند.
البته بدون تردید، این اقدام شولتز بدون رویکارآمدن دولت جدید که در آن مرز سیاست و تجارت بسیار کمرنگ شده است، به جایی نمیرسید. در واقع، شولتز از شکافی که در کاخ سفید بر سر نحوه مواجهه با برنامه هستهای کرهشمالی ایجاد شده بود، بهترین استفاده را برد. البته در این میان نباید از نقش سیاستمدارانی مانند مون جائه این، رئیسجمهور کرهجنوبی نیز غافل شد که خستگیناپذیر برای نزدیککردن رهبران دو کشور ایالات متحده و کرهشمالی تلاش کرد.
بااینحال و باوجود تمام تلاشهای مقامات امنیتی، دیپلماتها و دیگر رهبران جهان در نزدیککردن ترامپ و کیم، نمیتوان کتمان کرد که این دیدار تاریخی در سنگاپور با انگیزهای تجاری کلید خورده است.
جالب اینکه در دیدار هفته گذشته نیز ترامپ به رهبر کرهشمالی فیلمی چهاردقیقهای را نشان داد که یک کرهشمالی مدرن و پیشرفته را در آینده به تصویر میکشید. او به کیم گفت میتواند سواحل بکر این کشور را تصور کند که مملو از هتلها و اقامتگاههای لوکس شدهاند. به نظر میرسد اینجا همان جایی است که مرز بین دیپلماسی و تجارت محو میشود.