روزنامه اعتماد نوشت: آخرين اظهارنظر عباسي كه شايد با توجه به شناخت او در سالهاي اخير ديگر عجيب نباشد پس از بازي غرورآفرين تيم ملي فوتبال ايران برابر اسپانيا بود.
عباسي گفته است: «از جامعهاي كه اسير نود و كيروش و كفاشيان و فوتبال است مقاومت درنميآيد. انسانهاي بزرگ در سوريه ميجنگند تا اين افراد با خيال راحت فوتبال بازي كنند. فوتباليست قهرمان پوشالي است. فوتبال ورزش استعماري است. فوتباليست آرمان ندارد و به يك اجنبي پول دادهاند.»
عباسي در حالي اين سخنان را به زبان آورده است كه عملكرد درخشان تيم ملي فوتبال مورد تمجيد رهبر معظم انقلاب هم گرفت و ايشان با صدور پيامي از بازي جانانه تيم ملي فوتبال تجليل كردند.
بسياري از تحليلگران اجتماعي اين روزها معترفند كه بهواسطه فوتبال دختر و پسر، پير و جوان در كنار يكديگر قرار گرفته و با پرچم جمهوري اسلامي ايران شادي ميكنند. فوتبال كاري كرده است كه هر ايراني فارغ از اختلافات سياسي سرود مقدس جمهوري اسلامي ايران را بر زبان جاري كرده و براي سربازان اين مرز و بوم در آوردگاه جهاني فوتبال آروزي موفقيت ميكنند تا پرچم ايران افراشتهتر از گذشته شود اما حسن عباسي براي سربلندي ايران چه گامهايي برداشته است؟ او همواره با لحني طلبكار در سخنرانيهاي خود همواره بر اختلافات داخلي دامن زده و سياست هركه با ما نيست بر ما است را اجرا ميكند. اما اين تنها اظهارنظر كسينجر اصولگرايان درباره فوتبال نيست. او در مرداد ٩٥ گفته بود: برخلاف تصور كساني كه فكر ميكنند فوتبال يك ورزش است، فوتبال ابزار سياست است. در واقع، پشت فوتبال سپبلاتر نيست بلكه دكتر هنري كسينجر است.» او همچنين فوتبال را قمار دانسته و تماشاي آن را معادل تماشاي نبرد گلادياتورها اعلام كرده است.
هواداران عباسي به او لقب «استاد» دادهاند؛ استادي كه درباره تمامي موضوعات مانند برجام، سينما، گلشيفته فراهاني، نيروهاي نظامي، پژوهش در درصد حرامزادگي غربيها و حتي جام جهاني فوتبال صاحبنظر بوده و جلسه تشكيل ميدهد.
اما سوال اصلي اين است چنين فردي با چنين نظريات شاذي به حمايت چه گروهي تكيه كرده است كه دستش در اتهامزني و مخالفخواني با همه مسوولان چنين باز است؟