نباید فراموش کرد جامعه زمانی میتواند استدلال صدا و سیما در خصوص نمایش اعترافات کاربران اینستاگرام را بهعنوان مطالبه مردمی بپذیرد که دربخش فساد اقتصادی هم به همین شیوه شفافسازی و مفسدان و سوء استفادهکنندگان از بیتالمال را معرفی کند
مهدی فرقانی رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در روزنامه ایران نوشت: تصمیم و اقدام رسانه ملی در نمایش اعترافات کاربران اینستاگرام در مستندی با نام «بیراهه» بیش از آنکه به ترویج اخلاق، آگاهیبخشی و آموزش خانواده وآسیبشناسی معضلات و ناهنجاریهای شبکههای اجتماعی بپردازد بیشتر برخلاف مصالح و منافع ملی حرکت کرده و تصویر غیرموجهی از خود در بین مخاطبان و افکار عمومی بهجا گذاشته است.
البته این نقد رسانه ملی به هیچ وجه به معنای توجیه ویدئوهایی که اخیراً از کاربران اینستاگرام در فضای مجازی منتشر شده است، نیست اما روشن است که اقدام تلویزیون درخصوص انتشار مصاحبه «مائده هژبری» یکی از کاربران اینستاگرام در واقع تبدیل به یک ابزار تبلیغاتی علیه صدا و سیما و وضعیت فعلی کشور در سطح بینالمللی شد.
به عبارتی در شرایط کنونی جامعه که نیاز به آرامش و امنیت روانی است پخش چنین مستندی میتواند یک اشتباه استراتژیک از سوی رسانه ملی تلقی شود به این معنا که اگر صدا وسیما پخش مصاحبه کاربران اینستاگرام را مطالبه مردمی عنوان میکند، (البته مشخص نیست که این نظر براساس چه ملاک و معیاری اعلام میشود) آنچنان مسائل جدی و اساسی در کشور وجود دارد که صدا و سیما به مثابه رسانه ملی میتواند با دستهبندی کردن آسیبهای اجتماعی، چالشهای کلان اقتصادی، مشکلات فرهنگی و... این قبیل مسائل را در یک فضای علمی با حضور استادان دانشگاه، صاحبنظران و کارشناسان مجرب هر حوزه به نقد و بررسی بپردازد لذا بهنظر نمیرسد پخش اعترافات کاربران اینستاگرام آن هم به شکلی که موجب رنجش و نارضایتی مردم شود در اولویت برنامههای اصلی رسانه ملی باشد.
از سوی دیگر سؤالی که برای افکار عمومی بیپاسخ مانده این است که اگر صدا و سیما نمایش اعترافات کاربران اینستاگرام را مطالبه مردم عنوان میکند آیا افشاگری و پیگیری پروندههایی در حوزههای مفاسد اقتصادی، اختلاسها و سوءاستفاده کلان مالی در بازار ارز و خودرو و امثال اینها مطالبه ملی نیستند؟ اینکه مسئولان صدا و سیما برای توجیه کار خود استدلال میکنند پخش چنین مستندی مطالبه مردمی بوده زمانی قابل باور و پذیرش است که رسانه ملی به این موضوعات به عنوان اولویت دوم میپرداخت و مسائل اساسی کشور را به طور جدی پیگیری میکرد و متخلفان و عاملان این فسادها را در تلویزیون معرفی میکرد.
البته نباید فراموش کرد جامعه زمانی میتواند استدلال صدا و سیما در خصوص نمایش اعترافات کاربران اینستاگرام را بهعنوان مطالبه مردمی بپذیرد که دربخش فساد اقتصادی هم به همین شیوه شفافسازی و مفسدان و سوء استفادهکنندگان از بیتالمال را معرفی کند. اینکه همواره از سوی مسئولان گفته میشود حتی اگر عمل حقی قرار است به ابزار تبلیغ علیه نظام تبدیل شود، از پخش آن باید امتناع کرد مصداق بارز این اقدام صدا و سیما است چرا که در چند روز اخیر شاهد بودیم پخش مستند «بیراهه» با موضوع دختران اینستاگرام نه تنها مورد سوءاستفاده دشمنان و رسانههای خارجی قرار گرفت بلکه بهانهای به دست کسانی داد که به دنبال مصادیق تبلیغات علیه جمهوری اسلامی ایران هستند.
بهطورکلی میتوان گفت عملکرد صدا و سیما در این خصوص بیش از آنکه منافعی نصیب کشورکند باعث شد نزد افکار عمومی نتیجه معکوسی داشته باشد چرا که اساساً چنین اقداماتی آن هم بدون توجه به تبعاتش در شأن و تراز رسانه ملی نیست و این گونه برخوردها و رفتارهای رسانهای علاوه بر هزینهسازی برای کشور موجب بیاعتمادی و کاهش مخاطبان رسانه ملی خواهد شد که این رویکرد برخلاف سیاستهای تبیین شده برای صداوسیما است.
صدا سیما دو طیف در مقابل دارد طیف حامی و طیف مخالف.
از ابتدای انقلاب تا کنون با فراز و نشیبی از نظر طیف مخالف صدا سیما اعتبار نداشت، در مقابل هم طیف موافق همچنان موافقند.اگر منظور ایشون اینه که اعتبار صدا سیما نزد مخالفینش از دست رفته این یک توهم ذهنی درون گروهی است که جوگیر شدند.
مگه اعتبار هم داشت؟