پرونده آزار دختر هفتسالهای که از سوی موادفروش پدرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته و به طور اتفاقی از سوی مددکاران شناسایی شده بود، یک بار دیگر در دادگاه کیفری استان تهران به جریان افتاد.
به گزارش شرق، دو سال قبل مددکاران جمعیت امام علی (ع) که به واسطه دفتری که در پاکدشت دارند با بچههای این منطقه در ارتباط هستند، متوجه رفتارهای خشن و پرخاشگر دختربچهای هفتساله به نام لیدا شدند. وقتی یکی از مددکاران از لیدا خواست هر روز یک نقاشی برای او بکشد، نقاشیها را تحلیل کرد و به نتایج هولناکی رسید و متوجه شد این کودک صدمه بسیار بد و شدیدی در خانواده دیده است.
لیدا مدام صحنههای جیغکشیدن دختربچهای را نقاشی میکرد که مردی به سمتش رفته و کتکش میزند. این تنها دلیل مددکاران نبود؛ آنها متوجه آثار زخم و جراحت روی بدن لیدا هم شده بودند. تمرکز روی زندگی شخصی این کودک نشان داد او دختربچهای است که با پدرش زندگی میکند و پدر و مادر او از هم جدا شدهاند.
لیدا ساعتهای طولانی را در خانه تنها میماند و کسی نیست به کارهای او رسیدگی کند. وقتی یکی از مددکاران با جلب اعتماد لیدا موفق شد با او صحبت کند، متوجه اتفاق تلخی شد. لیدا گفت که چندین بار مورد تجاوز قرار گرفته است. این دختر با زبان کودکانهاش گفت: فردی که برای پدرش مواد مخدر میخرد، چند بار او را مورد تجاوز قرار داده و حتی کتکش هم زده است. این موضوع با پدر لیدا در میان گذاشته شد. او به طور کامل اظهار بیاطلاعی کرد و گفت: از وقتی مادر لیدا از من جدا شد، لیدا با من زندگی میکند؛ من ساعتهای طولانی در خانه نیستم، اما مدام با دخترم در ارتباط هستم؛ شخصی که لیدا درباره او گفته است سیامک نام دارد و از آنجا که من به مواد اعتیاد دارم برایم مواد تهیه میکند و به خانه من رفتوآمد دارد.
من به او اعتماد داشتم به همین خاطر هم او را به خانه میفرستادم و اگر چیزی لازم داشتم، برایم میآورد یا به لیدا سر میزد؛ من بعید میدانم که او آسیبی به دخترم رسانده باشد. گفتههای این مرد از سوی خواهرش رد شد. عمه لیدا به مأموران گفت که برادرزادهاش چندروزی پیش او مانده و گفته از سوی سیامک مورد آزار قرار گرفته و از این موضوع خیلی ناراحت بوده است.
عمه لیدا به مأموران گفت: من با سیامک صحبت کردم و گفتم چرا این دختربچه را اذیت میکنی؛ مگر یک بچه بیمادر را اذیت میکنند. بعد موضوع را به برادرم گفتم و از او خواستم اجازه دهد بچه پیش من بماند، اما لیدا قبول نکرد و آنقدر بیقراری کرد که مجبور شدم دوباره او را پیش برادرم بازگردانم.
با توجه به مدارکی که به دست آمده بود، لیدا به پزشکی قانونی منتقل و سیامک نیز بازداشت شد. سیامک در بازجوییها و نزد قضات به تعرض به دختربچه اعتراف کرد و جزئیات را توضیح داد و گفت: هر بار به خانه لیدا میرفت دختربچه را لمس میکرد. بعد از اینکه متخصصان دختربچه را مورد بررسی قرار دادند، متوجه شکستگیها و زخمهای کهنه در قسمتهای مچ دست، پا، شکم و بخشهایی از بازوی دخترک شدند که به طور مکرر اتفاق افتاده بود. همچنین متخصصان اعلام کردند آثاری از تجاوز جنسی روی بدن دخترک وجود ندارد.
با گزارش پزشکی قانونی و تکمیل پرونده محاکمه سیامک به اتهام تجاوز جنسی به دختر هفتساله در شعبه ۳ دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد. پرونده کودکآزاری او و صدماتی که بر بدن کودک وارد شده بود هم به دادگاه عمومی ارسال شد. با وجود اینکه سیامک در برابر قضات به تجاوز جنسی به کودک اعتراف کرد و پذیرفت که او را آزار داده است، اما به دلیل اینکه پزشکی قانونی آثاری از تجاوز را تشخیص نداده بود، سیامک از اتهام زنای به عنف تبرئه و رأی بر ۹۹ ضربه شلاق برای وی صادر شد.
این رأی مورد اعتراض وکلای لیدا قرار گرفت و پرونده در شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت؛ قضات دیوان رأی صادره را نقض کردند و در علت نقض آوردند اولا باید پزشکی قانونی مشخص کند آیا ممکن است با توجه به سن کودک آثار تجاوز در بدن او از بین رفته و بدن خود به خود ترمیم شده باشد؟ دوما باید بررسی شود به چه دلیل پدر کودک با اینکه میدانسته دخترش از سوی سیامک مورد تجاوز قرار میگیرد و آزار میبیند، سکوت کرده و شکایتی را مطرح نکرده و همچنان اجازه داده سیامک به خانه او رفتوآمد کند؟ سوم اینکه درباره حسن شهرت پدر لیدا و همچنین سیامک در محل تحقیقات لازم باید انجام شود و وضعیت زندگی سیامک نیز باید مورد بررسی قرار گیرد و گزارش کامل آن در اختیار دادگاه قرار گیرد.
با توجه به نقض حکم، پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه خواهد رفت.