هفت صبح نوشت: بالاخره بعد از کش و قوسهای فراوان تازهترین اثر چاوشی تحت عنوان «ابراهیم» منتشر شد. آلبومی که تا پیش از انتشارش مسیر پر پیچ و خمی را طی کرد و بعد از حاشیههای زیادی که برایش درست شد، حالا در دسترس مخاطبان خود قرار گرفته.
از همان چند هفته پیش که دموی آلبوم در اینترنت به اشتراک گذاشته شده بود، میشد فهمید که باید انتظار یک آلبوم عجیب و غریب را داشت. اما حالا بعد از شنیدنش میتوان گفت: «ابراهیم» تنها یک آلبوم موسیقی نیست، یک اثر هنری است که به شکل طبیعی قابل نقد نیست، چرا که از اصوات و فرمهای تمثیلی برای بیان مفاهیمش بهره میگیرد.
از همان ابتدا مثل لکه جوهری به پیراهنتان میافتد و در انتهایش خواهید دید که به کل جانتان سرایت کرده.
«ابراهیم» آلبومی فیگوراتیو است که خواننده تنها یکی از نقشهای آن را ایفا میکند. باید گفت: اثر جدید چاوشی سبک مشخصی ندارد و نمیتوان آن را در چهارچوب یک سبک یا استایل قرار داد. خود چاوشی درباره آلبومش نظری نداده و گفته که همه برداشتها به عهده مخاطب است و قرار نبوده که سمت وسوی مشخصی برایش تعیین شود.
البته و اگر چه که چاوشی در «ابراهیم» اشاره مستقیم به مسئله خاصی ندارد، پریشان است و حتی در قسمتهایی پراکنده گویی میکند، اما در نهایت باید گفت: آلبوم جدید او از آغاز تا پایانش خط و ربط مشخصی دارد، فضای کلی آلبوم از ابتدا تا انتها دستخوش تغییر نمیشود و ارجاعات فرامتن زیادی هم به مسائل پیرامونمان در جامعه دارد. خیلیها معتقدند که نقش حسین صفا و اشعارش به نقش چاوشی در این آلبوم میچربد و به نوعی ابراهیم» را آلبوم حسین صفا میدانند.
اما اگر آلبوم را با دقت گوش کنید، متوجه میشوید که چاوشی کاملا آگاهانه حق تقدم را به شعر داده، خودش در قالب یک "پرفورمر" ظاهر شده و به صورت نمایش گونهای کلمات را جزء به جزء و با وسواس زیاد ادا میکند. از تکنیکهای آوازی دور میشود و عوض آن در فن بیان قویتر ظاهر میشود.
البته این اولین بار نیست که چاوشی و صفا اثری با چنین سروشکلی تولید میکنند. پیشتر از این هم در قطعاتی نظیر «قطار» یا «وصیت نامه» فضاهایی این چنینی را در موسیقی شان تجربه کرده بودند. اما این که حالا ریسک کردند و یک آلبوم کامل را با این مختصات تولید کرده اند، نشان از این دارد که قرار است فصل تازهای از فعالیت مشترکشان آغاز شود که در آن میتوان حرفهای تازه تری زد و آزادی عمل بیشتری برای انتقال مفاهیم به مخاطب داشت
چاوشی در «ابراهیم» از عاشقانه خوانی فاصله گرفته، کاری به عشق زمینی ندارد و بیشتر از سرخوردگی ها، امیال و عواطف انسانی و البته خشمهای فروخورده میگوید.
اگر بخواهیم از دیگر بخش های آلبوم هم بگوییم باید به تنظیم آن اشارهای داشت. تنظیم چهار قطعه اول آلبوم به عهده شهاب اکبری بوده و دوقطعه پایانی کار دست فرشاد حسامی است. اما جالب اینجاست، با وجود دو تنظیم کنندهای که هر کدام سبک و سیاق خودشان را دارند، مخاطب تغییر محسوسی را در کلیت آلبوم به لحاظ تنظیم احساس نمیکند و درواقع اسکلت کلی اثر به هم نمیریزد.
البته حضور عادل روح نواز (نوازنده گیتار الکتریک) رنگ و جلای خاصی به کار داده و نخ تسبیح مناسبی برای وصل قطعات آلبوم به هم است. روح نواز که یکی از بهترین نوازندههای گیتار الکتریک در سطح بین المللی است، حالا اینجا در نقش بازیساز ظاهر شده و با پاسکاریها و پر کردن فضاهای خالی تبدیل به یکی از عوامل مهم این آلبوم شده است. او با تاچ منحصر به فردش روی گیتار، گاهی مخاطب را به سرعت دنبال خود میکشاند و از مسیرهای پر پیچ و خم عبور میدهد و گاهی هم او را در قسمت عمیق یک دریاچه رها میکند تا دست و پازنان به سطح بیاید.
در نهایت باید گفت: نمیتوان توقع داشت «ابراهیم» آلبومی باشد که در روزمرگی هایمان میشنویم. فضای آلبوم سنگین است و حسابی از مغز آدم کار میکشد. به همین خاطر شاید مناسب این نباشد که هرجا و با هر کسی شنیده شود. «ابراهیم» آلبومی است که در چند روز اول انتشارش سر و صدای زیادی به پا خواهد کرد، اما از آن دست آلبومهایی است که تبش کمی بعد فروکش میکند چرا که نمیشود زود به زود سراغش رفت.
اما بدون شک در آینده به یکی از ماندگارترین آثار موسیقی ایران تبدیل میشود. آلبومی که زمان برایش معنا و مفهوم خاصی ندارد چراکه مستقیما به درون روحمان نفوذ میکند.