bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۴۷۳۴

سرنوشت «ظهیرالدوله»: یک روز در هفته و اول آقایان و بعد خانم‌ها!

اگر بخواهید ظهیرالدوله را ببینید باید برنامه‌ریزی‌تان را برای روز پنجشنبه انجام دهید، چون در دیگر روز‌های هفته کسی اجازه ورود به ظهیرالدوله را ندارد. اگر می‌خواهید به همراه همسرتان ببینید، هیچ‌وقت نمی‌توانید زیرا با وجود اینکه بازدید تنها در یک روز از هفته صورت می‌گیرد، اما در همان روز هم ساعت بازدید آقایان و خانم‌ها با هم متفاوت است و آقایان و خانم‌ها نمی‌توانند هم‌زمان از ظهیرالدوله بازدید کنند. یعنی اگر بخواهید همراه همسرتان ظهیرالدوله را ببینید، باید روز پنجشنبه‌تان را مرخصی بگیرید، ساعت ۱۰ ظهیرالدوله باشید، اول خانم وارد شود و آقا پشت در ظهیرالدوله بنشیند، بعد خانم خارج شود و هر دو یک ساعت پشت در بنشینند، چون بین ساعت ۱۲ و یک بازدید ندارد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۳۱ شهريور ۱۳۹۷

روزنامه شرق نوشت:

۱. همه کسانی که اخبار روزانه را پیگیری می‌کنند، مطلع‌اند که در چند سال گذشته میان ایران و کشور‌های همسایه مرافعه‌ای بر سر ثبت جهانی مفاخر و میراث فرهنگی وجود داشته است. مرافعه از آنجا ناشی شده که کشور‌های همسایه که اغلب کشور‌هایی به‌وجود‌آمده بر اساس معاهدات بین‌المللی‌اند و تاریخی متعلق به خود ندارند، به ناچار برای ایجاد ملتی با خودآگاهی ملی، دست به غارت میراث فرهنگی ایران می‌زنند. در این بین، تلاش برای ثبت مولانا به‌عنوان شاعر ملی کشور ترکیه (با وجود اینکه مولانا هیچ بیتی به زبان ترکی نسروده)، ثبت تار و چوگان به‌عنوان میراث کشور جمهوری آذربایجان (که در سال ۱۹۹۱ و پس از فروپاشی شوروی ایجاد شده است) و تلاش برای ثبت بادگیر به‌عنوان میراث ملی امارات متحده عربی (که نیازی به توضیح ندارد) از آن جمله‌اند. کشور‌های فاقد هویت ملی در اطراف ما به صورت تهدیدآمیزی برای دست‌پیدا‌کردن به هویت ملی بر میراث فرهنگی ایران دست می‌یازند و ضعف برخی مسئولان در دفاع از هویت ملی هزاران ساله‌اش، موجب شده است که این دولت‌ها با موفقیت میراث فرهنگی ایران را در مجامع بین‌المللی به نام خود ثبت کنند.


۲. متولیان میراث فرهنگی ایران همواره رفتار همسایگان هویت‌طلب خود را به چشم تسامح و تساهل دیده اند و در جواب، به اعتراض‌های دوستانه و آرام بسنده کرده‌اند. همین متولیان در جواب ایرانیانی که تصمیم‌گیرندگان را به باد انتقاد گرفته اند که چرا دست روی دست گذاشته اند تا میراث فرهنگی ایران به نام کشور دیگری ثبت شود، گفته اند هر کاری از دست آن‌ها برآمده انجام داده اند؛ اما لابی‌گری‌های دیگر کشور‌ها و هواخواه‌نداشتن حرف ایران در مجامع بین‌المللی، دلیل این کاراست. متولیان میراث فرهنگی بار‌ها گفته اند از هیچ کوششی برای حفظ میراث فرهنگی ایران فروگذار نکرده‌اند. این مقاله دراین‌باره است که چرا پاسخ متولیان درباره حفظ میراث و مفاخر فرهنگی ایران نادرست است. برای اثبات نظرمان درباره پاسخ نادرست متولیان عرصه فرهنگ، باید وضع حال حاضر آثار فرهنگی به‌جامانده از دوره‌های گذشته را به صورت موردی بررسی کنیم. با بررسی موردی آثار به‌جا‌مانده، دم خروس متولیان به وضوح نمایان می‌شود. با مطالعه موردی می‌توان نشان داد برخی مسئولان علاقه‌ای به حفظ بعضی میراث فرهنگی به‌جا‌مانده ندارند. اگر این ادعا به نظرتان اغراق‌آمیز است، به آنچه در ادامه درباره آرامگاه «ظهیرالدوله» می‌آید، توجه کنید.


۳. آرامگاه «ظهیرالدوله» گورستانی در شمال تهران است که مشاهیر زیر در آن خاک‌اند: ملک‌الشعرای بهار، ایرج میرزا، فروغ فرخزاد، رهی معیری، درویش‌خان، ابوالحسن صبا، روح‌الله خالقی، قمرالملوک وزیری، مرتضی محجوبی، داریوش رفیعی، حسین یاحقی، نورعلی برومند، حبیب سماعی، غلامرضا رشیدیاسمی، حسن تقی‌زاده، حسن طاهرزاده، حسین هنگ‌آفرین و.... به این فهرست تعدادی وزیر و نماینده مجلس و افراد سرشناس حدفاصل سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ را نیز اضافه کنید. گورستان ظهیرالدوله یکی از مهم‌ترین میراث فرهنگی به‌جامانده از دوران معاصر ایران است. نوشتن هر تاریخی به‌ویژه تاریخ فرهنگ ایران از زمان مشروطه، عملا بدون درنظرگرفتن افراد مدفون در ظهیرالدوله غیرممکن است. با هر معیار ادبی، حداقل سه شاعر از ۱۰ شاعر بزرگ ایران در دو سده اخیر در ظهیرالدوله خاک‌اند. با هر معیاری، حداقل پنج موسیقی‌دان از ۱۰ موسیقی‌دان برجسته ۱۵۰ سال گذشته ایران در ظهیرالدوله خاک است. ظهیرالدوله چنان از نظر افراد خاک‌شده در آن غنی است که در داخل ایران هیچ نظیر دیگری ندارد. ظهیرالدوله زبان گویای تاریخ معاصر ایران است.


۴. وضعیت «ظهیرالدوله»: اگر بخواهید ظهیرالدوله را ببینید باید برنامه‌ریزی‌تان را برای روز پنجشنبه انجام دهید، چون در دیگر روز‌های هفته کسی اجازه ورود به ظهیرالدوله را ندارد. اگر می‌خواهید به همراه همسرتان ببینید، هیچ‌وقت نمی‌توانید زیرا با وجود اینکه بازدید تنها در یک روز از هفته صورت می‌گیرد، اما در همان روز هم ساعت بازدید آقایان و خانم‌ها با هم متفاوت است و آقایان و خانم‌ها نمی‌توانند هم‌زمان از ظهیرالدوله بازدید کنند. یعنی اگر بخواهید همراه همسرتان ظهیرالدوله را ببینید، باید روز پنجشنبه‌تان را مرخصی بگیرید، ساعت ۱۰ ظهیرالدوله باشید، اول خانم وارد شود و آقا پشت در ظهیرالدوله بنشیند، بعد خانم خارج شود و هر دو یک ساعت پشت در بنشینند، چون بین ساعت ۱۲ و یک بازدید ندارد.


بعد آقا وارد شود و خانم پشت در بنشیند. آیا متولیان فرهنگی به زبانی گویاتر از این می‌توانند به شهروندان اعلام کنند که علاقه‌ای به بازدید شهروندان از ظهیرالدوله ندارند؟ حتی اگر این اندازه اصرار و حمیت برای ورود به ظهیرالدوله داشته باشید، باز هم نباید در انتظار معبدی برای گرامیداشت مشاهیر هنر معاصر باشید. آنچه در ظهیرالدوله می‌بینید، قبر‌هایی است شکسته که نام و تاریخ و اشعار روی آن‌ها به سختی خوانده می‌شود. برای پیداکردن شخصیت‌های موردعلاقه‌تان باید انرژی زیادی صرف کنید. هیچ راهنمایی وجود ندارد. اگر از سر اتفاق پیرمردی که اغلب به منظور بی‌بازدیدکننده نبودن ظهیرالدوله به آنجا می‌آید (می‌ترسد که اگر بدون بازدیدکننده بماند، خرابش کنند) آن روز نیاید و در پیداکردن قبر‌ها راهنمایی‌تان نکند، پیداکردن تک‌تک قبر‌ها بسیار دشوار است. بعضی آرامگاه‌ها به گونه‌ای ساخته شده که مشخص باشد متعلق به فرد بزرگی است؛ مانند مزار ملک‌الشعرا. اما هنگامی که درون آرامگاه می‌روید می‌بینید که هیچ‌چیز روی سنگ قبر نوشته نشده است. فقط یک سنگ سبزبزرگ که با یک پلاک رویش نوشته اند ملک‌الشعرا. نوشته سنگ قبر بعضی از مشاهیر از جمله درویش‌خان به سختی خوانده می‌شود. غیر از خودتان احتمالا چند نفر دیگر را هم می‌بینید که مانند اشباح سرگردان در جست‌و‌جوی چهره‌های موردعلاقه‌شان در حال بالا و پایین کردن گورستان‌اند. البته به همه قبور هم دسترسی ندارید. قبر ابوالحسن صبا در قسمتی از قبرستان است که با یک در از قبرستان جدا می‌شود. گفته می‌شود آن قسمت ملک شخصی است و اجاره داده شده و در آن کارگاهی دایر شده است. اگر بخواهید مزار یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های فرهنگی معاصر را ببینید باید با نگهبان کارگاه هماهنگ کنید. تضمینی نیست؛ شاید راهتان بدهد، شاید هم ندهد. بسته به این است چقدر از شما خوشش بیاید، یا چقدر خلقش سر جایش باشد.


۵. ظهیرالدوله مشت نمونه خروار میراث فرهنگی ایران است؛ فراموش‌شده. ظهیرالدوله نشانه‌ای از پاسخ‌های نا مناسب هرروزه متصدیان فرهنگی کشور درباره علاقه به میراث فرهنگی و تلاش برای حفظ آن است. اینکه چرا برخی مدیران علاقه‌ای به حفظ میراث فرهنگی به صورت کلی ندارند به این مقاله مربوط نمی‌شود. تصمیم‌گیرندگان در نظر نمی‌گیرند که این آرامگاه‌ها یکی از مهم‌ترین عناصر هویت‌دهی به شهر‌ها به صورت جداگانه و به کشور به طور کلی است که سالانه میلیون‌ها نفر در کشور از آن‌ها بازدید می‌کنند. در زمانی که کشور‌های همسایه به جان میراث فرهنگی ایران افتاده اند و برخی مدیران می‌گویند که تمام تلاششان را برای حفظ میراث فرهنگی ایران به کار می‌برند، مورد ظهیرالدوله نشان می‌دهد که این پدسخ‌ها به منظور آرام‌کردن افکار عمومی است وگرنه آنچه در ظهیرالدوله نمایان است، نشان‌دهنده اراده جدی تصمیم‌گیرندگان میراث فرهنگی ایران نیست. اگر این داوری به نظرتان اغراق‌آمیز است، یک پنجشنبه وقت بگذارید و ظهیرالدوله را ببینید، شاید نظرتان عوض شود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو