حمید درخشان آخرین مربی پرسپولیس قبل از شروع عصر برانکو بود و حالا شاید بهترین کسی باشد که میتواند در مورد این تیم صحبت کند و نظراتش را بگوید. او ناگفتههایی از شیوه آمدنش به پرسپولیس و شیوه جداییاش و همچنین مسائل مربوط به نفت تهران و... دارد. گفتوگوی او را با خبرنگار ورزشی خبرگزاری ایلنا میخوانید:
بهتر است گفتگو را خیلی صریح شروع کنیم، از ته دل بگویید از برد پرسپولیس مقابل السد خوشحال شدید یا ناراحت؟
مشخص است که خوشحال هستم. به عنوان یک پرسپولیسی و یک ایرانی از این اتفاق خوشحالم و چرا باید احساسی غیر از این داشته باشم؟
به هر حال مربیان هم مثل افراد سایر شغلها نسبت به موفقیت همکار خود شاید حس خوبی نداشته باشند. حتی در این حد که دوست داشته باشید این جایگاه در حال حاضر در اختیار خودتان باشد هم احساس بدی ندارید؟
نه این مورد که میگویید برای ما ایرانیها در مورد خودمان و هموطنانمان صدق میکند که خوب بلدیم به هم حمله کنیم و همدیگر را به اصطلاح لت و پار کنیم، ولی وقتی پای یک فرد خارجی وسط میآید همه چیز را در اختیارش قرار میدهیم و همه جوره به آن سرویس میدهیم. نوبت ما ایرانیها که میشود همه چیز دریغ میشود و میخواهند پول بدهند و بودجه تصویب کنند سر و تهش را تا میتوانند میزنند.
خب حتماً تفاوت در نتیجه کار دیده میشود که در دادن این امکانات تفاوت قائل میشوند.
به این مسائل نیست. چرا راه دور برویم. من خودم پرسپولیس را با ۸ مصدوم و محروم و حتی معلول تحویل گرفتم. پولی نداشتیم و در آن شرایط دربی را بردم و تیم داشت نتیجه میگرفت، ۵ روز بعدش آقای سیاسی (مدیر وقت پرسپولیس) را گرفتند و ۸ روز بعدش بود که وزیر جواب تلفن من را نمیداد. یک تیم بدون پول و بدون مدیر مانده بود روی دستم و نمیدانستم باید چکار کنم و از چه کسی مطالبه کنم. تیم را صدرنشین گروه در لیگ قهرمانان آسیا کردیم و تحویل برانکو دادیم. اینها کجایش نتایج بدی است؟
این گوشه گیری باعث نشد ضرر کنید؟من از خیلی مسائل ضرر کردم این هم یکی اش
شما عشق مربیگری دارید؟خب هرکسی کارش را دوست دارد.
ولی انتخابهایتان طوری است که میگویند هر تیمی در هر شرایطی به درخشان زنگ بزند قبول میکند. برای مثال به خودتان نمیگویید مربی پرسپولیس بودید و تیم لیگ یکی برایتان کوچک است؟خصوصیت اخلاقی من این است که رفاقتی جلو میروم. وقتی دوست عزیزی مثل آقای آصفی به من زنگ میزند و میگوید برای خونه به خونه بیا کمک کن من هم میروم. ما بچههایی که در دهه ۵۰ بازی میکردیم همه این شکلی هستیم. قرارداد من با پرسپولیس سفید بود و آخر فصل صدا میزنند و میگفتند انقدر به تو میدهیم و من هم میگفتم دستتان درد نکند. شاید همین رفاقت برای ما مشکل ساز شده باشد.
نفت تهران را هم رفاقتی گرفتید؟نفت تیم لیگ یکی بود و از تیمهای خوبی بود که مشکلات مالی داشت، ولی قرار بود در بخش خصوصی رویش سرمایهگذاری شود، ولی وقتی کاری درست انجام نشود به نتیجه نمیرسد و دیدید که چه نتیجهای داشت.
رفت و آمدهای شما و کریمی در تیم آن زمان سوژه طنزهای شبکههای اجتماعی شده بود.بله و همه ایرادش را هم از من گرفتند و کسی به کریمی چیزی نگفت. تیم را ابتدا من تحویل گرفتم و من بستم و در سوپرجام هم شرکت کردم. آن زمان تیم دست بهنام پیشرو بود و وقتی جهانیان آمد تصمیم به همکاری با علی کریمی گرفت، ولی بعداً مشکلاتی ایجاد شد و گفتند مدرک مربیگری ندارد و صحبتهای این چنینی. جهانیان با من صحبت کرد و تا ۳ صبح مشغول صحبت بودیم. گفت: ما به تو بدهکاریم و حالا که قرار است این پول با بدهیم برایمان کار کن و بابت آن پول بگیر.
یک زمانی هم دو تیم مختلف به عنوان نفت تمرین میکردند.نه. این موضوع در مورد سپیدرود است و در نفت چنین اتفاقی نیفتاد. من یک روز هم اضافه نماندم و وقتی دیدم من را نمیخواهند رفتم. من آدمی نیستم که بروم روی سکو بنشینم و بگویم نامه دستم بدهید و برای خودم شأن و شخصیت قائلم. من به همکار خودم احترام میگذارم و وقتی دارد تیم را تمرین میدهد نمیروم در محل تمرین.
ولی علی کریمی به شما به عنوان پیشکسوت احترام نگذاشت.مهم نیست. من یاد گرفتم احترام همکار خودم. بالاتر از خودم، هم رده خودم و پایینتر از خودم را همیشه نگه دارم و علی را هم به عنوان یکی از بزرگان تاریخ فوتبال ایران همیشه دوست داشتم و دارم.
ماجرای نظرسنجی از بازیکنان در رختکن چه بود؟من که آنجا نبودم بدانم. میگویند در حضور من این اتفاق افتاده، ولی مگر میشود منِ حمید درخشان گوشه بایستم و بازیکنان بگویند بروم یا بمانم؟ در جایی که من نبودم این اتفاق افتاد و بعد که فیلمش را دیدم و فهمیدم من را نمیخواهند خودم رفتم. آن زمان هم بازیکنان با تجربه تیم دستشان را بلند نکردند و چند جوان دستشان را بلند کردند. این موضوع مشکل من نبود و اشکال کار از مدیریت بود که چنین کاری انجام داد.
برگردیم به شرایط حال حاضر پرسپولیس، اوضاع را چطور میبینید؟تیم واقعا خوب کار کرده است و با این همه مشکلات و بسته بودن پنجره و محرومیتها و مصدومیتها فوقالعاده کار کرده است و امیدوارم در بازی برگشت هم نتیجهای رقم بخورد که تیم راهی فینال شود. واقعا جای یک افتخار آسیایی در باشگاه خالی است.
اگر شما بودید در این شرایط چه نتیجهای رقم میخورد؟دیگر بهتر از این که نمیشود
یعنی میتوانستید این نتایج را بگیرید؟بازهم یک مثال برای شما میزنم. من بازی رفت با لخویا ۳ بر صفر پیروز شدم و بازی برگشت برانکو با همان نفرات با ۳ گل شکست خورد. آن زمان یادم است که پیمان یوسفی گفت: دست برانکو خالی است. این همان موردی است که اول مصاحبه عرض کردم.
اگر برگردید به عقب بازهم در آن شرایط به تمرین پرسپولیس میروید؟همانطور که گفتم پرسپولیس ارث پدری کسی نیست. علی دایی در مجموع ۱.۵ سال یا نهایتا ۲ سال بازیکن پرسپولیس بوده، ولی من ۱۴ سال عمرم را روی تیم گذاشتم. او پرسپولیسی است و من پرسپولیسی نیستم. وقتی پرسپولیس گل میخورد ۶ متر میپرید هوا و سرش به طاق میخورد. یا یک نمونه دیگر سر همین دریافت مطالباتش بود در حالیکه ما با صدا میزنند و میگفتند نصف طلبت را ببخش و میگفتیم چشم.