پسر نوجوانی که در یک درگیری به خاطر خواهرش جوانی را به قتل رسانده است، از سوی دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد.
به گزارش شرق، آبانماه سال 95 مأموران پلیس باخبر شدند درگیری در یکی از خیابانهای جنوبی تهران اتفاق افتاده است. زمانی که مأموران به محل رفتند، متوجه شدند درگیری میان دو پسر جوان رخ داده که در نهایت به چاقوکشی منجر شده و یکی از آنها به نام پویان دیگری را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
به این ترتیب پویان شناسایی و بازداشت شد. او در تحقیقات به واردکردن ضربه چاقو به مقتول اعتراف کرد و گفت: سعید را از قبل میشناختم ما با هم سلاموعلیک داشتیم اما اختلاف من با او به دلیل این بود که مزاحم خواهرم شده بود. او از خواهرم شماره تماس خواسته بود. وقتی این موضوع را فهمیدم، با عصبانیت از خانه خارج شدم و سراغ سعید رفتم و به او اعتراض کردم. سعید به من پرخاشگری کرد و همین موضوع باعث شد با هم دعوا کنیم. سعید با چاقو به من حمله کرد و من هم چاقو را از او گرفتم و به او حمله کردم و ضربه زدم.
البته من یک ضربه بیشتر نزدم. ضربهای که زدم به پهلویش برخورد کرد و فکر نمیکردم باعث مرگش شود. من زمان حادثه مشروب خورده بودم و همین مسئله هم باعث شد تحریک شوم و کار نادرستی کنم. بعد از تکمیل تحقیقات و مشخصشدن نتیجه پزشکی قانونی مبنی بر اینکه مقتول بر اثر ضربه دوکیشکلی که به قسمت چپ سینه او برخورد و قلبش را مجروح کرده، جان باخته است، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای محاکمه به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
از آنجایی که متهم در زمان وقوع قتل 17سالونیم داشت و در کانون اصلاح و تربیت بازداشت بود، از کانون به دادگاه برده شد. در ابتدای جلسه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و با قرائت کیفرخواست درخواست صدور حکم قانونی کرد، در ادامه پدر و مادر سعید (مقتول) در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. آنها گفتند سعید 20 سال بیشتر نداشت. او فرزند ما بود و گذشت از قصاص قاتل او برای ما ممکن نیست.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم هرچند قبول دارم سعید با ضربه من کشته شد.
روز حادثه من مشروب خورده بودم به خانه رفتم یکی از دوستانم هم با من بود خواهرم خیلی ناراحت و پریشان بود، پرسیدم چه شده است، گفت سعید راهم را بسته و از من شماره تلفن خواسته که به من زنگ بزند و رابطه برقرار کند. سعید یک بار دیگر هم این کار را کرده بود به همین دلیل من خیلی از دست او ناراحت شدم.
من خیلی جوان بودم و نمیدانستم دارم چه کاری انجام میدهم. چاقویی از خانه برداشتم و سراغ سعید رفتم. او سر کوچه ایستاده بود. سعید هیکل درشتی داشت به من گفت از اینجا برو اینجا محله من است و خودم میدانم چهکار کنم. گفتم به چه حقی از خواهر من شماره خواستهای. فحاشی کرد و من هم چاقو کشیدم.
متهم در ادامه گفت: من باید اعترافی کنم چون مدتی است که عذاب وجدان دارم و حالم خوب نیست. من دروغ گفتم که سعید در بازجوییها هم چاقو کشید. او کمربند کشید و از من خواست کنار بروم. با کمربند چند ضربه به من زد اما من چاقو را به پهلویش فروکردم. واقعیت این است که من اصلا فکر نمیکردم چنین ضربهای باعث مرگ کسی شود و فکر میکردم فقط یک ضربه میخورد و بعد همهچیز تمام میشود. بعد از اینکه من به خانه برگشتم، بچهها او را به بیمارستان بردند و وقتی شنیدم کشته شده است، خیلی تعجب کردم. ما دوست نبودیم اما آشنا بودیم و سلاموعلیک با هم داشتیم. من اشتباه بزرگی کردم و قبول دارم که اشتباه کردم و از اولیایدم درخواست بخشش دارم.
متهم همچنین گفت: سعید دو بار مزاحم خواهرم شده بود و آنطور که خواهرم به من گفت، یک بار مادرم همراهش بود و حتی مادرم به او اعتراض کرده و گفته بود نباید چنین کاری بکنی. من فقط قصدم این بود که به او بگویم حق ندارد برای خواهر من مزاحمتی ایجاد کند.
بعد از گفتههای متهم، وکیلمدافع او در جایگاه حاضر شد و با توجه به سن کم مقتول درخواست کرد تا او از قصاص معاف شود.
با پایان جلسه دادگاه هيئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و در پایان متهم را با توجه به پرونده، شخصیتش و تحقیقاتی که در دادگاه انجام دادند، مسئول اعمال خود تشخیص دادند و بلوغ فکری او را محرز دانستند و در نهایت متهم را به اتهام قتل عمدی به قصاص و به اتهام واردآوردن سایر جراحات به پرداخت دیه محکوم کردند.
متهم در 20 روز بعد از ابلاغ میتواند تجدیدنظرخواهی کند و در این صورت دیوان عالی کشور پرونده او را بررسی خواهد کرد.