این مرد برای تعیین تکلیف در مورد پروندۀ پناهندگیش باید تا سال 2020 منتظر بماند
تسالونیکی، یونان
در سالن ورودی فرودگاه تسالونیکی، مرد جوانی در گوشهای نشسته تا گوشیش را شارژ کند، و اعصابخوردی در چهرهاش موج میزند.
به گزارش فرادید به نقل از کریستین ساینس مانیتور، در حالی که منتظر است، صدها نفر سوار بر هواپیماهایشان از مبدا آلمان و دیگر شهرها به زمین مینشینند. برای بسیاری از پناهجویان سوری، این پروازهای ارزان قیمت، نشانگر پایانی بر جستجویشان در پی امنیت در اروپا است.
احمد، یک کرد سوری که تازه از بن رسیده، میگوید: "نگرانم که قاچاقچی آنلاین شود، من نفهمم. " او میگوید که ۱۵۰۰ یورو داده تا با مدارک جعلی یونانی، از آلمان به یونان پرواز کند.
احمد (نام مستعار است)، در سال ۲۰۱۲ وقتی که بمبی بشکهای در نزدیکی خانهاش منفجر شد، به استانبول فرار کرد. در سال ۲۰۱۵، تحت تاثیر اشتیاق پسرعموهایش برای رفتن به اروپا، از مسیر بالکان خود را به آلمان رساند. تمام چیزی که در آن زمان همراه داشت، یک کولهپشتی بود.
او در حالی که حواسش به پلیس فرودگاه هست، میگوید: "اوضاع برای من خوب نشد. انتظار داشتم که کار کنم یا درس بخوانم، اما در واقع نتوانستم هیچ کدام را انجام دهم. "
از سال ۲۰۱۶، هزاران پناهجوی سوری سرخورده، اروپا را ترک گفتهاند. هیچ کس شمار دقیق آنان را نمیداند، اما تصور میشود که بسیاری از آنان به ۳۱۰۰۰۰ نفری که در سال جاری از ترکیه و لبنان به سوریه، به قلمروی دولت یا مخالفان، بازگشتهاند پیوسته باشند.
چرا کسانی که همین چند سال پیش، آنقدر به شروعی تازه در اروپا امیدوار بودند که پساندازهایشان خرج کردند، قرض کردند و جانشان را در مسیرهای مدیترانه و بالکان به خطر انداختند، اکنون باز میگردند؟ برای فهمیدن علت این موضوع، خبرنگار کریستین ساینس مانیتور به سراغ سوریههایی در برلین و کوتبوس در آلمان و آتن و تسالونیکی در یونان رفته است.
چیزی که پناهجویان مرتباً به آن اشاره میکنند، تاخیر در پیوستن خانواده به ایشان، فرصتهای شغلی محدود، احساس انزوا و شوک فرهنگی است. تقریباً تک تک بیش از صد پناهجوی سوریای که این گزارشگر با آنها صحبت کرده، حداقل یک دوست یا خویشاوند را میشناختند که امسال اروپا را ترک کرده است.
به جا مانده
اکتبر، بیرون از سفارت سوریه در برلین، مریم با عصبانیت از اینکه شوهرش با دو تا از چهار فرزند خردسالشان به شهر ساحلی لاذقیه در سوریه بازگشته، اشک میریزد. او به یاد دارد که چگونه به همراه پسر و دخترش که فقط ۸ و ۵ سال داشتند، از مرزهای یونان و ترکیه و سوریه با پای پیاده گذشتهاند.
مریم در حالیکه پوشک کوچکترین بچهاش را عوض میکند، میگوید: "مردها به تنهایی یا با خانواده اینجا را ترک میکنند، چون سالها طول میکشد تا کاغذبازیها تمام شود. اصلیترین دلیلی که مردم اینجا را ترک میکنند، این است که اینجا احساس امنیت نمیکنند. آنها نسبت به آینده بیاطمینان هستند. "
زن و فرزندش روبروی سفارت سوریه
دلیل برای این موضوع بسیار است. بسیاری از سوریها در آلمان، به جای داشتن وضعیت پناهجوی کامل که راه را برای اقامت دائم هموار میکند، تنها چیزی که دریافت کردهاند، مدارک قیمومیت یکسالۀ قابل تمدید است. پیروزیهای حزب "آلترناتیو برای آلمان" و تغییر در سیاستهای دولت نیز، منبع دیگر برای نگرانی پناهجویان است.
سوریها در خانههایشان نیز احساس آسیبپذیری دارند، که یک پیامد ناخواستۀ نحوۀ ارایۀ معیارهای غربی در زمینۀ جنسیت و بچهداری در کلاسهایی است که برای پناهجویان برگزار شدهاند. مثلاً، پدر و مادرها نگرانند که مسئولان در صورتی که از تنبیه بدنی استفاده کنند، بچههایشان را از ایشان بگیرند.
مریم میگوید: "تصور اینکه بعد از این همه سختی، بچههایتان را از شما بگیرند، غیرقابل تحمل است. "
راه برگشت
مسیر بازگشت، به گفتۀ پناهجویان و قاچاقچیان، امتحان پسداده است. این مسیر اغلب شامل گذشتن از آبهای خروشان رود اوروس یا ماریتسا است که یک مرز طبیعی میان ترکیه و یونان میسازند: در برخی جاها عریض و کم عمق و در برخی دیگر باریک و عمیق است.
به گفتۀ یک رانندۀ اتوبوس یونانی در تسالونیکی، هر روز ۱۲ تا ۱۵ پناهجو رهسپار شهرهای در مرز با ترکیه میشوند.
اندازهگیری وسعت این پدیده دشوار است. آلمان سوریهایی را که به یونان میروند ردیابی نمیکند، چرا که یونان جزو ۲۶ کشور اروپایی عضو شنگن است. مسئولان یونانی نیز عمدۀ تمرکز خود را بر پناهجویانی که وارد اروپا میشوند گذاشتهاند. امدادگران بینالمللی میگویند که تصویر واضح یا دادهای در زمینۀ جابهجاییهای مخفیانهای که در جهت عکس اتفاق میافتد، وجود ندارد.
اما این میزان قابل ملاحظه است. عبود، یک مرد ۲۴ سالۀ بیسواد که به خاطر مشکل در کلاسهای زبان و انجام کارهای روزمرهاش از آلمان به استانبول برگشته، میگوید: "من با حدود ۲۰۰ نفر در ماه ژانویه از رودخانه عبور کردم. "
مشکلات پناهجویان
در مصاحبه با پناهجویان در اروپا، سوریهایی از نواحی، طبقه و سطح تحصیلات مختلف، همگی بر مشکلاتشان در یافتن کار و مسکن و همچنین عدم احساس یکپارچگی با جامعه، تاکید دارند. برخی نسبت به نحوۀ تلاش برای رسیدگی به زنان و بچهها انتقاد دارند و میگویند این کارها ارزشها و اصول سنتی خانوادگی را بر هم میزنند.
در شهر کوتبوس آلمان، در شمال شرق این کشور، دو پدر سوری به نامهای علی و کمال، در یک پاساژ نه چندان شیک وقت خود را تلف میکنند. هر دوی آنها از اهالی شهر بینیش در شمال غرب سوریه هستند. علی میگوید هشت تن از دوستانش به قسمت تحت حکومت مخالفان در ادلیب بازگشتهاند و او نیز خودش بارها به این کار فکر کرده است.
او میگوید: "اگر شما در اینجا پیغمبر هم باشی و بخواهی بچهات را درست بزرگ کنی، نشدنی است. تاثیرات مخرب زیادی اینجا وجود دارد. "
علی و کمال در یکپارچه شدن با جامعه مشکل دارند،
و پدری کردن در آلمان برایشان بدل به چالش شده است
او نگاهی تلخ به دو دختر نوجوان آلمانی که با بغل کردن دوستان مرد سوریشان با آنها احوالپرسی میکنند، میاندازد و ادامه میدهد: "شما میدانید که آبروی دخترانمان چقدر برای ما مهم است. اینجا، در سن ۱۴ سالگی دیگر تمام است. من بچههایم را اینجا آوردم که آنها را از بمب نجات دهم، اما نمیخواهم که اینجا بزرگ شوند. "
این جهانبینی، در میان همۀ سوریها مشترک نیست. کمال، مرد میانسالی است که اسیر نوستالژی شده، و میگوید کهای کاش او را از آسمان در سوریه میانداختند، اما متوجه است که فرزندانش در آلمان آیندۀ روشنتری خواهند داشت.
او در بین سیگار کشیدنهایش میگوید: "من به اینجا آمدم، چون نمیخواستم که بچههایم را به زور ببرند تا برای کسی بجنگد. پسرم حالا بدون غلط آلمانی صحبت میکند و کارآموز مکانیک است. "
در مقابل، این دو پدر پس از ۳ سال که در این کشور بودهاند، به سختی میتوانند ۲۰ کلمه آلمانی با هم صحبت کنند.
شکاف نسلی
اشتهای بازگشت در میان سوریهای جوان، بسته به تجربیات مختلفی که از جنگ داشتهاند و نوع روابط خویشاوندیای که در سوریه دارند، متفاوت است.
در یک مرکز پناهجویان سرزنده در برلین، اناس ۲۰ ساله میگوید که اگر پولش را داشت "همین فردا" میرفت. مادر و خواهرش هنوز در دمشق زندگی میکنند. این واقعیت که یکی از دوستانش سال گذشته بدون مشکل بازگشته، او را امیدوار میکند. او میگوید: "چرا ما فقط به این خاطر که بشار اسد در قدرت است، خودمان را از کشورمان محروم کنیم؟ "
محمد در کنار او نشسته است. او به سختی محاصرۀ غوطه جان به در برد و حالا از صندلی چرخدار برقی استفاده میکند. چنین حرفهایی حال او را بد میکند. برای او، همچون اغلب پناهجویان سوریای که از مناطقی که زمانی تحت اشغال مخالفان بوده و شاهد درگیریهای شدید بودهاند، بازگشت تا زمانی که آقای اسد همچنان در قدرت است، غیرقابل تصور است.
محمد میگوید: "دولتهای اروپایی میخواهند که ما بازگردیم و بله بعضی مردم میخواهند که بازگردند، اما من همین جا میمانم. "
آژانس پناهجویان سازمان ملل متحد و سازمان بینالمللی مهاجرات همچنان سوریه را ناامن میدانند. هر دوی این سازمانها نسبت به اینکه برخی از سیاستمداران در کشورهایی که میزبان جمعیتهای بزرگی از پناهجویان سوری هستند، بیشتر مسئلۀ بازگشت و بازسازی در سوریه را پیش میکشند، روی خوشی نشان ندادهاند.
بازگشت با حمایت دولتی
در آلمان، میزان علاقۀ سوریها به بازگشت از طریق برنامههای رسمی بازگشت امتحان میشود. این برنامهها در سطح فدرال و ایالتی اجرا میشوند. بنا بر گزارش، ادارۀ فدرال مهاجرت و پناهجویان، تا ماه آگوست، بدون در نظر گرفتن خروجیهایی که فقط با حمایت مالی مسئولان ایالتی صورت گرفته، ۳۲۵ نفر به صورت داوطلبانه به سوریه سفر کردهاند.
مایک شوایگرشاوسن، که در ادارۀ دولتی امور پناهجویان در برلین کار میکند، میگوید: "سوریها وقتی که بلیط را به ایشان دادیم بسیار خوشحال بودند. " او اشاره میکند که آنهایی برمیگردند معمولاً خانوادهها هستند نه مردان تنهایی که ممکن است در بدو بازگشت دستگیر شده یا به خدمت سربازی برده شوند.
دولت سوریه، در تلاش برای سرعت بخشیدن به پروژههای سودآور مسکن، در ماه آوریل قانونی تصویب کرد که اجازه سلب مالکیت ملک از مالکان که شخصاً ظرف ۳۰ روز خود را معرفی نکنند را میداد.
آقای شوایگرشاوسن میگوید: "سوریهایی که اینجا هستند، در نهایت میخواهند بازگردند. " و قانون جدید دولت، برخی را تشویق کرد تا برای حفظ خانهها و زمینهایشان برگردند.
بازگشت، مردانی نظیر عاطف که سابقاً در دمشق شوفر بوده و حالا در برلین زندگی میکند و با افسردگی دست به گریبان است و تقریباً به غیر از خانواده با کسی ارتباط ندارد، را وسوسه میکند. اما او نگران چگونه برخورد مسئولان سوری با خودش است.
او میگوید: "اگر مسئلۀ این ترس نبود، خیلی از سوریها باز میگشتند. این عنصر ترس وجود دارد، چون که نمیدانید چطور با شما برخورد خواهند کرد. اینکه از یک کشور خارجی خواهان پناهندگی شدهاید، ممکن است علیه شما استفاده شود. شما به کشور خیانت کردهاید. "
کسانی در جهت تصمیمشان به بازگشت اقدام میکنند، معمولاً به افراد کمی نسبت به تصمیم خودشان میگویند و معمولاً قبل و بعد از سفرشان چراغ خاموش عمل میکنند.
خالد، یخچالسازی از حلب که حالا در برلین زندگی میکند، میگوید: "برای اکثر افراد تصمیم به بازگشت، یک تصمیم ناگهانی است. واکنشی است به یک تجربۀ به خصوص، مثلاً اختلاف با همسر، یا یک برخورد منفی با همسایهها یا مسئولان. تصمیم را مخفی نگه میدارند، چون اینجا و آنجا ممکن است برایشان مشکلساز باشد. "
او با اشاره به وزیر کشور تندرو و جدید آلمان که ممکن است در پایان امسال ممنوعیت دیپورت کردن پناهجویان سوری به سوریه را بردارد، میگوید: "همه استرس دارند. "
در عبوری
شرایط در یونان که به خاطر نظارتهای مرزی شدیدتر، بسیاری از سوریها در آن گیر کردهاند، متفاوت است. در اینجا دولت پناهجویان را درک میکند، اما از لحاظ مالی دستش خالی است. کمتر پناهجویی در یونان با مشکل شوک فرهنگی مواجه بود، اما آنها عمیقاً نسبت به آینده نگران هستند.
یونان، نه یک مقصد برای مهاجران که یک کشور عبوری است، و چشمانداز ماندن در این کشور مدیترانهای، چندان برای سوریهای آسیبدیده قابل هضم نیست. آنهایی که به این نتیجه میرسند که رسید به شمال اروپا از لحاظ مالی یا توانایی برایشان غیرممکن است، یا همینجا درخواست پناهندگی میکنند و یا از راهی که آمدهاند برمیگردند.
عبدالرحمان ابو ایمن، پیش از جنگ بطریهای شن رنگی درست میکرد و در سوق القماقیا در بخش قدیمی دمشق میفروخت. وقتی که یک خمپارۀ تانک روی خانهاش در غوطه فرود آمد و هفت نفر از خویشاوندانش را کشت، او نیز به شدت مجروح شد.
او چهارده تلاش ناموفق استفاده از مدارک جعلی برای پرواز از آتن به شمال اروپا داشت. ناامید و شکست خورده، در ماه آوریل برای پناهندگی در یونان درخواست داد. اینکه وقت مصاحبۀ پناهندگی تا پیش از میانۀ سال ۲۰۲۰ به او نخواهد رسید، او را شوکه کرد. او چند روز پیش ترک یونان به قصد ترکیه، گفت که این تاخیر، حجت را بر او تمام کرده است.
لوکا کورچی، از نمایندگی سازمان ملل متحد در تسالونیکی، میگوید: "شناسایی وضعیت پناهجو زمان میبرد. چنین چیزی وقتی که از محل زندگیتان آواره میشوید، اجتناب ناپذیر است. این بازی عدم قطعیت است. "
پیشنهاد عفو
فرمان عفوی که دولت سوریه در ماه اکتبر صادر کرد و مردانی را که از ارتش فرار کردند یا به خدمت سربازی نرفتند را شامل میشود، توجه پناهجویان فراری از خدمت را به خود جلب کرده است.
عمر عمر که پدرش در نزدیکی دمشق یک شرکت ساخت و ساز دارد، امیدوار است که از این عفو بهرهمند شود. وقتی که به خدمت فراخوانده شد، خانوادهاش او را از کشور فراری دادند. او با یک قایق لاستیکی از ترکیه به یونان رفت.
حال او یکی از دهها ساکنان غیرقانونیای است که در یک ساختمان متروک در آتن زندگی میکنند. اینجا یک پله از کمپی در جزیره که یکسال را در آن گذراند و آنقدر شرایطش بد بود که سعی کرد خودکشی کند، بهتر است. او و دوستش که خود را به نروژ و آلمان رساندند، به همراه دوستی دیگر که در ترکیه ماند، قرار گذاشتهاند که امسال به سوریه برگردند.
او میگوید: "ما سالهاست که در اروپا هستیم و نتوانستهایم که آیندهای برای خودمان بسازیم. برای ما بهتر است که برگردیم، و سختی خدمت را بکشیم و زندگیمان را شروع کنیم. ممکن است به خدمت برویم و زنده نمانیم، اما حداقل آخرش اگر زنده بمانیم، در کشورمان زندگیای خواهیم داشت. "
مرد جوانی که برای فرار از خدمت از سوریه گریخته است، در یونان زندگی سختی دارد
و در خانهای متروک به صورت غیرقانونی زندگی میکند
بن لادن یا علی بابا
دوباره تسالونیکی. دو مرد جوان روی نیمکتی در جایی که سوریها اسمش را "میدان کبوتر" گذاشتهاند، استراحت میکنند. آنها از نسیم مدیترانهای لذت میبرند و سعی دارند که رنجهایشان را از یاد ببرند، اما با تکنولوژی، تروما همیشه به آسانی در دسترس است.
صلاح المشتود، گوشیاش را باز میکند و در یکسری عکسهای غمانگیز بالا و پایین میروند. دستۀ اول از خرابیهای بعد از یک حملۀ هوایی است که خانهاش را با خاک یکسان کرد.
آقای مشتود، که روی عکسی از جسد تکهپارۀ پسرعمویش مکث کرده، میگوید: "شما به مردم یک ذره از داستانتان را میگویید و باورشان نمیشود. اگر یک سوری با خوششانسی سالم به اروپا برسد، داستانش را باور نمیکنند. با مردان جوانی که برای اینکه همدیگر را نکشند، سوریه را ترک کردند، مثل تهدیدهای امنیتی برخورد میکنند. "
هر دوی آنها از کنایهها و رفتارهای خصمانهای که نسبت به ایشان روا شده میگویند. بلال، که یک فلسطینی سوری است، میگوید: "تا ریش بگذارید، به شما میگویند بن لادن و علی بابا. اگر فکر نکنند که تروریست هستیم، فکر میکنند که دزدیم. "
مشتود در یک کمپ پناهجویان زندگی میکند و مسئولان پناهندگی، برای سال ۲۰۲۰ به او وقت دادهاند. او قصد منتظر ماندن و "تلف کردن دو سال دیگر از عمرش" را ندارد. او آماده میشود تا به سوریه بازگردد.
برخلاف عمر در آتن، مشتود هیچ اعتمادی نسبت به وعدههای دولت برای عفو ندارد. او عدهای از فراریان از خدمت را میشناسد که خود را معرفی کردهاند و ناپدید شدهاند. اما او میخواهد که نزد مادرش که از سال ۲۰۱۶، پس از دستگیری پدرش، تنها زندگی کرده بازگردد.
او میگوید: "من میخواهم خودم را تسلیم رژیم کنم. اگر زنده ماندم که هستم. اگر نه، خیلی بد است. مرده، مرده است. "