فرارو- زنان قاتل در سینما و ادبیات همیشه از جذابیت خاصی برخورد بودهاند، از نینجاهای زن که گاهی اوقات با دشمنان خود همبستر میشدند گرفته تا مأموران زن سرویس مخفی. وقتی پای آدمکشهای زن در میان باشد، کمتر انتظار کشتار بیرحمانه را داریم.
به گزارش بی بی سی، اوما تورمن در "بیل را بکش" و چارلیز ترون در "بلوند اتمی" از جمله این قاتلین سنگدل هستند.
اما آیا از این دست زنها در زندگی واقعی هم وجود دارند؟ این مطلب نگاهی دارد به داستان زندگی ۵ مورد از بیرحمترین زنان قاتل در تاریخ:
ماتا هاری، رقصندهای که جاسوس بود (۱۹۱۷- ۱۸۷۶)
مارگارت گرترود مکلئود، یک رقاص تابو شکن در زمان خود بود که به جاسوسی در جریان جنگ جهانی اول متهم شد. داستان زندگی ماتا هاری که رنگ و بویی کاملا هالیوودی داشت، در نهایت سال ۱۹۳۱ بر پرده سینما نقش بست. در این فیلم گرتا گاربو در نقش ماتا هاری ظاهر شد.
مارگارت در هلند به دنیا آمد و پیش از آن که در سال ۱۹۰۵ زندگیاش را از نو بسازد، یک ازدواج بد با افسر ارتش و مرگ پسرش را پشت سرگذاشته بود. او با نام "ماتا هاری" به عنوان رقاص در سالن اپرای "لا اسکالا" در میلان و اپرای پاریس روی صحنه رفت. هاری ادعا میکرد اجراهایش در واقع "رقصهای مقدس" هندی هستند و با این ترفند از رعایت قوانین اخلاقی زمان خود سر باز میزد. مجموعهای از روابط نامشروع با مردان ثروتمند، نام او را به عنوان زن اغواگر بر سر زبانها انداخت. ماتاهاری زیاد سفر میکرد و همین باعث شد آلمانیها از او بخواهند در ازای پول اطلاعات متفقین را در اختیارشان بگذارد. طبق گزارشها بعد از آن از ماتاهاری خواسته شد علیه نیروهای متفقین در جنگ جهانی اول جاسوسی کند.
ماتا هاری با دست خودش کسی را نکشت اما این شایعه وجود دارد که اقدامات جاسوسی او منجر به مرگ ۵۰ هزار سرباز شده است. فرانسویها کم کم متوجه فریبکاری این زن شدند و او در نهایت در فوریه سال ۱۹۱۷ در پاریس دستگیر و اکتبر سال بعد تیرباران شد. از مرگ ماتا هاری بیش از یک قرن میگذرد اما بحث در مورد گناهکار بودن یا نبودن او همچنان داغ است. ماتا هاری طی این سالها نمادی از اغواگری زنانه و خیانت سیاسی بوده است.
شارلوت کوردی، یک شورشی در وان حمام (۱۷۹۳- ۱۷۶۸)
تعجبی ندارد که مادمازل کوردی با نام کامل "ماری آن شارلوت د کوردی"، یک اشراف زاده بوده است. نکته تعجب برانگیز اما این است که وقتی شارلوت به حامیان انقلاب فرانسه پیوست، با مردی که بعدها تصمیم به قتلش را گرفت در یک جبهه قرار داشت.
شارلوت عضو جناح ژیروندن بود، شاخهای از انقلابیون که خواستار سرنگونی سلطنت بودند اما با خشونتی که انقلاب به سویش پیش میرفت، مخالفت داشتند. ژان پل مارا، یکی از مقامهای ارشد در جناح ژاکوبن به حساب میآمد،جناحی که شارلوت با آن مخالف بود. ژاکوبنها، انقلابیونی افراطی بودند که بعدها دوره خونین معروف به " عصر وحشت" را رقم زدند. دورهای که در آن بیش از ۱۶۵۰۰ نفر اعدام شدند.
در ژوئیه سال ۱۷۹۳ شارلوت با این ادعا که میخواهد نام چند خائن را فاش کند توانست اجازه ملاقات با مارا را بگیرد. او اما با یک برنامه قتل در حد فیلمهای آلفرد هیچکاک، مارا را در وان حمام با ضربات چاقو به قتل رساند. اما چرا شارلوت سر از حمام مارا در آورده بود؟ این طور که پیداست، مارا به دلیل یک بیماری پوستی بیشتر طول روز را در وان حمام میماند و طبیعی بود ملاقاتهایش را هم همانجا انجام دهد.
شارلوت همانجا دستگیر شد و در روز محاکمهاش گفت: "برای نجات هزاران نفر، یک نفر را کشتم.". او چهار روز بعد از آن به جرم قتل در ۲۴ سالگی با گیوتین اعدام شد.
شی جیانچیائو، قاتلی که اعتراف کرد (۱۹۷۹-۱۹۰۶)
لازم به گفتن نیست که آدمکشها عاشق اسم مستعار هستند. با نام شی گولان متولد شد و نام مستعار شی جیانچیائو را برای خود انتخاب کرد. جیانچیائو از دو بخش تشکیل شده که معنای "شمشیر" و "بالا بردن" میدهند. نامی که از عهد و پیمان این زن برای گرفتن انتقام مرگ پدرش خبر میدهد. سال ۱۹۲۵ سون چوانفانگ، سردار جنگ دستور داد سر پدر شی را از بدن جدا کنند.
۱۰ سال بعد از آن، سون چوانفانگ که بازنشسته شده و به آئین بودایی گرویده بود، در حین عبادت به دست شی کشته شد. شی بعد از مدتها جستجو، چوانفانگ را در یک معبد بودایی پیدا کرد و او را با شلیک گلوله به سرش به قتل رساند. شی اما به جای فرار در محل جرم ماند و در حضور رهگذران به کارش اعتراف و حتی بینشان اعلامیه هم پخش کرد. این بخشی از نقشه بزرگتر شی برای جلب توجه رسانهها و برانگیزاندن حس همدردی مردم در رابطه با هدفش از این قتل بود.
بعد از یک محاکمه پر سر و صدا و جنجالی، شی در سال ۱۹۳۶ بخشوده شد. دادگاه کار او را به این دلیل که از روی احترام به والدین بوده از نظر اخلاقی قابل توجیه دانست و حکم عفو برایش صادر کرد. شی در سال ۱۹۷۹ از دنیا رفت.
بریگیت مونهاپت، قاتلی با دسته گل (متولد ۱۹۴۹)
بریگیت مونهاپت که زمانی به عنوان شرورترین وخطرناکترین زن در آلمان شناخته میشد، یکی از اعضای سرشناس فراکسیون ارتش سرخ ( گروهی که به نام بادر ماینهوف هم شهرت داشت) بود و در موج وحشتی که سال ۱۹۷۷ به راه افتاد و عنوان " پائیز آلمان" را گرفت، دست داشت.
این گروه چپ افراطی با مجموعهای از آدمربایی، قتل و بمبگذاری در دهه ۷۰ میلادی در آلمان غربی وحشت زیادی ایجاد کردند. آنها در مجموع برای ۳۰ قتل و یک هواپیماربایی مسئول شناخته شدند، کارهایی که به نام مبارزه با سیستم سرمایه داری آلمان غربی انجام میدادند. مونهاپت سال ۱۹۸۲ دستگیر و به ۵ حبس ابد به علاوه ۱۵ سال زندان برای شرکت در ۹ قتل محکوم شد. در یکی از این قتلها، بریگیت پیش از شلیک به یک بانکدار از فاصله نزدیک، یک دسته گل به او داده بود. مورد دیگر به قتل یک فرمانده آمریکایی و همسرش توسط موشکانداز مربوط میشد.
با اینکه مونهاپت هرگز از جنایات خود اظهار پشیمانی نکرد و هیچوقت حاضر نشد با مسئولین همکاری کند، اما سال ۲۰۰۷ به شکل مشروط از زندان آزاد شد؛ تصمیمی که سر و صدا و جنجال زیادی در آلمان به پا کرد. بریگیت مونهاپت هنوز در قید حیات است.
مأمور پنه لوپه، همسایه آدمکش ( سن، نامشخص)
پنهلوپه، مأمور موساد که با نام مستعار اریکا چمبرز هم شناخته میشود، یکی از افرادی بود که در قتل علی حسن سلامه، رهبر گروه فلسطینی "سپتامبر سیاه" دست داشت. این گروه در جریان المپیک ۱۹۷۲ در مونیخ، ۱۱ ورزشکار اسرائیلی را گروگان گرفتند و به قتل رساندند.
گلدا مئیر، نخست وزیر وقت اسرائیل در پاسخ به کشتار مونیخ دستور اجرای "عملیات خشم خدا" را صادر کرد. او به مأموران موساد دستور داد همه اعضاء گروه سپتامبر سیاه را پیدا کنند و به قتل برسانند. سلامه از ۵ حمله جان سالم به در برد اما در نهایت سال ۱۹۷۹ در پی انفجار یک ماشین در بیرون از آپارتمانش در بیروت به شدت مجروح و در نهایت کشته شد. ۴ محافظ شخصی او و دو رهگذر هم در این انفجار جان خود را از دست دادند.
اما دکمه بمب را چه کسی فشار داد؟ مأمور پنهلوپه، زنی که در همسایگی سلامه زندگی میکرد، با او یک استخر میرفت و حتی تصور میشد بینشان دوستی هم شکل گرفته.
بعد از این انفجار، مأمور پنهلوپه ناپدید شد و همه متعلقاتش را هم جا گذاشت. از جمله یک پاسپورت بریتانیایی که نام اریکا چمبرز در آن نوشته شده بود.