رهبر انقلاب بر پیکر آیتالله هاشمیشاهرودی نماز اقامه میکنند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح فردا - چهارشنبه - بر پیکر رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام نماز اقامه میکنند.
مطابق برنامههای اعلام شده، مراسم تشییع آیتالله هاشمیشاهرودی فردا چهارشنبه با اقامه نماز از سوی رهبر معظم انقلاب در تهران آغاز میشود و سپس پیکر آن مرحوم برای تدفین به شهر مقدس قم منتقل می شود.
جزییات مراسم وداع و بدرقه مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی
ستاد برگزاری مراسم ارتحال حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی (رضوان الله علیه) با صدور اطلاعیه ای، برنامه های وداع، تشییع و تدفین پیکر مطهر رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام را اعلام کرد.
بر اساس این اطلاعیه برنامه های وداع، بدرقه و خاکسپاری به شرح ذیل است:
- مراسم وداع امت حزب الله: امروز سه شنبه(4 دیماه) بعد از نماز مغرب در مسجد امام صادق (ع) واقع در میدان فلسطین
- مراسم اقامه نماز و بدرقه از ساعت 8 صبح چهارشنبه (5 دیماه)در مصلی امام خمینی(ره)
- مراسم تشییع و تدفین در قم، عصر روز چهارشنبه (5 دیماه)از ساعت 14 در محل مسجد امام حسن عسگری(ع) به سمت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س)
بیشتر بخوانید:
آیتالله هاشمی شاهرودی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام که بهدلیل بیماری در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود، دار فانی را وداع گفت و به دیار باقی شتافت.
یکی از بستگان آیت الله شاهرودی و یک مقام بیمارستان با تایید خبر اعلام کردند: آیت الله سید محمود هاشمی شاهرودی پس از تحمل یک دوره بیماری ساعت 22 و 30 دقیق دوشنبه در سن 70 سالگی دعوت حق را لبیک گفت.
وی از سال 1396 ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و از سال 1390 ریاست هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه را با حکم رهبر معظم انقلاب بر عهده داشت.
آیتالله هاشمی شاهرودی که آخرین با در تاریخ 16 تیر 97 در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کرده بود از چندی پیش و به دلیل تشدید بیماری خود در یکی از بیمارستانهای تهران بستری شده بود.
آیتالله هاشمی شاهرودی کیست؟
آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی (زادهٔ ۲۴ مرداد ۱۳۲۷ نجف) عضو فقیه شورای نگهبان، رئیس اسبق قوه قضائیه، نائب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. خبرهای ضد و نقیض از درگذشت ایشان از صبح امروز منتشر شده است.
فرید مدرسی در وبلاگش زندگینامه کاملی از سید محمود هاشمی شاهرودی منتشر کرده است که میخوانیم: آیتالله «سیدمحمود هاشمیشاهرودی» شاگرد آیتالله سیدمحمدباقر صدر، متفکر اسلامی و رهبری مذهبی- سیاسی دهه ۵۰ در نجف است. هاشمیشاهرودی نیز اصول و فقه را با او شناخت و مریدوار در جلسات درس او حاضر میشد. او از همان ابتدای پایان دروس مقدمات و سطح به «مسجد شیخطوسی» رفت و در حلقه شاگردان صدر قرار گرفت.
البته او پیش از این نیز با صدر آشنا بود: «من در دبیرستان بودم و شهید صدر در عراق به عنوان چهره فقیه نوپای جوان، با فکر و اندیشههای جدید مخصوصا در سطح دانشجوها و نسل جوان مطرح شده بود؛ به ویژه کتابهایی مثل «فلسفتنا» و مقالاتی در نشریه الاضواء مینوشت، از او در میان جوانها چهره محبوبی ساخته بود... بعد که وارد حوزه شدیم، بعضی از اساتیدی که خدمتشان درسهای سطح و به خصوص سطح عالی را مشغول شدیم، از شاگردان ایشان بودند. قهرا به ارتباط با ایشان انجامید... البته قبل از رفتن به درس ایشان، به جلسات و گعدههایی که در نجف بین علما و فضلا زیاد هم هست، میرفتم و خدمت ایشان رسیده بودم و ایشان هم ما را به سبب ابویمان میشناختند.»
هاشمیشاهرودی «معالم الاصول، مکاسب محرمه و بیع و کفایه» را از سیدکاظم حائری و «مختصرالمعانی» را از سیدنورالدین اشکوری آموخت و نزدیکی این دو استاد به سیدمحمدباقر صدر راه آشنایی او را به استاد هموار کرد. آنگونه در این محفل گل کرد که صدر بر گوشه تقریرات او بر وزن دو کتاب مشهور خود یعنی «فلسفتنا» و «اقتصادنا» بر او نام «نابغتنا» گذاشت و او را از میان شاگردانش برگزید تا به درس خارج امام خمینی و آیتالله خوئی برود. این امر از آن جهت صورت گرفت تا نزدیکی صدر به این دو مرجع تقلید را نشان دهد و از اینرو شاهرودی از این دو تلمذ کرد.
او پس از پایان درس روزانه امام خمینی به مباحثه و رفع اشکال نزد این استاد میپرداخت و تقریرات خود را به ایشان نشان میداد. همچنین در پای درس آیتالله خویی به بیان برخی اشکالات میپرداخت و این مرجع تقلید وقت به پاسخگویی برمی آمد تا آنجا که آیتالله صدر در کلاسهای درس خود آن پاسخها را که «سیدمحمود» به او گفته بود، بیان میکرد و مباحثه غیرمستقیم صدر و خویی به واسطه هاشمیشاهرودی نقل میشد و دیگران از آن مباحثات بهره میبردند. شاگرد جوان صدر اندکاندک مشهورترین شاگرد او به حساب آمد و رابطه آنان در مقام «پدر و فرزندی» قرار گرفت.
آیتالله هاشمی شاهرودی نفر سوم از سمت راست. در تصویر آیتالله شهید صدر دیده میشود
هاشمیشاهرودی بدون اشاره به خود در اینباره میگوید: «واقعا شاگردان ایشان [آیتالله صدر]احساس میکردند که ایشان از پدر به آنها نزدیکتر و در زندگیشان موثرتر و بر ایشان دلسوزتر است.» بدینترتیب، او به همراه دیگر افراد حلقه هفت- هشتنفره شاگردان صدر در آغاز دهه ۵۰ با وجود تفاوت دیدگاه سیاسی صدر - خوئی خواهان اعلام مرجعیت استاد شد.
چرا که صدر پس از فوت آیتالله سیدمحسن حکیم، آیتالله خوئی را به عنوان مرجع تقلید تایید کرده بود و همه را به ایشان ارجاع میداد، اما با گذشت چند سالی فاصله او با آیتالله خوئی به دلیل مباحث سیاسی و اجتماعی مبارزاتی زیاد شد. شاهرودی از آن رو که استاد مرجعیت را پذیرفته، اما حاضر به اعلام آن نبود، سعی کرد تا با انجام برخی مقدمات این اقدام را میسر کند. او در اینباره میگوید: «ایشان مثلا اجازه ندادند، حاشیهشان را بر منهاج الصالحین در عراق چاپ کنیم. من به لبنان رفته بودم و اولین کتاب تقریرات اصول ایشان را چاپ کردم؛ در سال ۱۳۹۲ هجریقمری... [همچنین]اولین حاشیه ایشان بر منهاجالصالحین را در انتشارات دارالتعارف [لبنان]که متعلق به آقای عزیزی بود و حالا هم هست، چاپ کردیم.»
به دلیل برخی نگرشهای سیاسی و تاسیس «حزب الدعوه الاسلامیه» در میان حوزه نجف با گشادهرویی با صدر برخورد نمیشد و از اینرو بود که شاگردانی را به محضر استادان حوزه میفرستاد و از قبول مرجعیت استنکاف میکرد تا حسن نیت خود را به آنان ثابت کند و از دشمنتراشی در میان حوزویان دوری گزیند. نگرشهای سیاسی صدر نه تنها نگاه غالب حوزه را با او همراه نکرد، بلکه شاگردان او هم به محاق دستگیری پیش رفتند.
حزب بعث عراق با حمله به حوزه علمیه نجف برخی شاگردان او و همچنین «سیدمحمود هاشمیشاهرودی» را بازداشت کرد. اگرچه شاهرودی عضو حزب الدعوه نبود، اما در آن ۴۰ روز در زندان شکنجه شد که آثارش همچنان بر دستانش به یادگار مانده است، تا از مسائل تشکیلاتی این حزب سخن گوید و بازجویی پس دهد.
از راست: آیتالله ریشهری، مرحوم راستی کاشانی، آیتالله محفوظی، مرحوم هاشمی شاهرودی
او پس از آزادی از بازداشت، بار دیگر به محفل استاد بازگشت و تلمذ در محضر او را ادامه داد. البته او در این مدت به نمایندگی از صدر به «کنفرانس بانک اسلامی» در جده رفت که نظرات اقتصادی مطرحشده از سوی او مورد توجه مقامات سعودیعربستان و سایر نمایندگان کشورهای اسلامی قرار گرفت، همچنین در این سالها که مبارزات ایرانیان در گیرودار کش و قوس پیروزی به سر میبرد و رهبر این مبارزات پس از مدتی از نجف به «پاریس» نقل مکان کرده بود، صدر هم در اثبات قرابت فامیلی و فکری و همراهی با هملباسان خود نامهای به «نوفل لوشاتو» مینویسد و عظمت این انقلاب را میستاید که پس از پیروزی این انقلاب سیدمحمود به همراه هواداران و شاگردان صدر برابر مسجد خضرای آیتالله خوئی راهپیماییای در حمایت از آیتالله خمینی و بزرگداشت این انقلاب به راه میاندازند که نیروهای امنیتی رژیم بعث به مسبب این راهپیمایی پی میبرند و در تماسی تهدیدآمیز به منزل آیتالله صدر میگویند سیدمحمود را بازداشت میکنیم. در پی این اتفاق و تهدید هاشمیشاهرودی، او به کویت رفت و پس از آن یعنی در اوایل فروردین ۵۸ وارد ایران شد. او پس از ورود به ایران تلاش کرد که استاد خویش را از نجف به ایران بیاورد تا از گزند رژیم صدامحسین در امان باشد.
اما گویی رهبران جمهوری اسلامی فکر نمیکردند که رژیم عراق او را به قتل برساند. به هر حال اگرچه صدر به ایران نیامد، اما همچنان شاگرد در آب و تاب دوری بسر میبرد و از هر امکانی برای ارتباط با استاد دریغ نمیکرد. خط تلفن ثابتی همواره میان استاد و شاگرد برقرار بود و خانواده شاهرودی تا قبل از جنگ ایران و عراق چند باری نامهرسان این دو بودند. شاهرودی نهتنها وکالت عام آیتالله صدر در ایران را داشت، بلکه کانال ارتباطی میان رهبر فقید انقلاب و آیتاللههای نجف و بهویژه صدر را هم عهدهدار بود. اگرچه دیگر شاگردان صدر هم در ایران بودند، اما هاشمیشاهرودی دیگر به نزدیکترین شاگرد او مبدل شده بود و ترجمه کتابهای صدر با اجازه او منتشر میشد.
این ارتباط به گونهای بود که شاهرودی میگوید: «به تنها کسی که ایشان [آیتالله صدر به صورت مکتوب و]خطی اجازه اجتهاد دادند، من بودم، ولی این را هیچجا مطرح نکردم.» آیتالله صدر نیز درباره او گفته بود: «ایشان [هاشمیشاهرودی]از مجتهدینی است که اسلام و مسلمین به او چشم دوخته و امید بستهاند. از خداوند بزرگ مسئلت دارم، ایشان را که ذخیرهای برای شریعت و اسلام است، در پناه خود محفوظ نگه دارد.» بیشتر بخوانید