اگر بخواهیم ارزیابی از کارنامه انقلاب پس از ۴۰ سال داشته باشیم، باید گفت که به نظر میرسد ما بیشترین دستاورد را در «استقلال» داشتهایم؛ اما شاید کمترین توفیقات مربوط به آرمان «عدالت اجتماعی» باشد. این در حالی است که تمام هم و غم امام (ره) برقراری عدالت و عدم تبعیض در بین مردم بود.
روزنامه ایران نوشت: ۴۰ سالگی انقلاب فرصت مناسبی است تا «نسبت وضعیت امروز با آرمانهای انقلاب» را به بررسی بگذاریم. از این رو، به سراغ آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی، استاد حوزه و دانشگاه رفتیم که ۱۲ سال در نجف در درس امام (ره) شرکت کرد و بعد از آن در پاریس در محضرشان بود و پس از پیروزی انقلاب نیز به همراه ایشان به ایران آمد و از نزدیک شاهد تلاشها و دغدغههای حضرت امام (ره) در جریان پیروزی انقلاب بود.
جناب بجنوردی، چرا انقلاب کردیم؟ مطالبه اصلی مردم در ۴۰ سال پیش چه بود که منجر به انقلاب شد؟
بهترین راه شناخت آرمانهای انقلاب، شعارهای مردم در سالهای ۵۶ تا ۵۸ است که پیوسته در کوچه و خیابانها سر داده میشد؛ از آن جمله میتوان به شعار «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله» اشاره کرد؛ بر این اساس، میتوان گفت: پایهایترین مطالبه مردم در آن روزها، درخواست حکومتی الهی و برآمده از موازین اسلامی بود. بر همین اساس، حضرت امام (ره) نیز ساختار سیاسی نظام را بر پایه «جمهوری اسلامی» بنا کردند.
چرا پایهایترین مطالبه مردم را «حکومتی الهی» میشمارید؛ در حالی که در جریان پیروزی انقلاب در کنار روحانیت و اسلامگراها، گروههای دیگری نیز علیه رژیم شاه برخاسته بودند و مطالباتی همچون استقلال، آزادی، دموکراسی و عدالت داشتند؟
درست است که در طلیعه مبارزات علیه رژیم شاه، گروههای دیگری نیز در کنار اسلامگراها و روحانیت فعالیت میکردند، اما در نهایت این اسلامگراها و حضرت امام (ره) بودند که توانستند مردم را علیه ژریم طاغوت ساماندهی کرده و انقلاب را تحقق بخشند. اما در خصوص پرسش شما که «چرا پایهایترین مطالبه مردم را «حکومتی الهی» میدانم؟» باید گفت، چون مردم تمام آرزوها و مطالباتشان را در اسلام محقق میدیدند و اسلام بستری بود که از رهگذر ارزشهای حاکم در آن میتوانستند به همه آرمانهایشان برسند.
چه ارزشهایی در اسلام با مطالبات مردم در آن روزها تطابق داشت؟
در یک نظام اسلامی، اولویت نخست با مردم است و نظام اسلامی چیزی جز نظام مردمی نیست. در این نوع نظام، حاکمیت از آن خداوند است نه افراد. بر این اساس، «مردم» و «خدا» دو اصل اساسی در جمهوری اسلامی هستند و واژهای که بیشترین بسامد را در کلام امام (ره) داشته است نیز «خدا» و «مردم» است. بنابراین، میبینید مطالبه دموکراسی و جمهوریت کاملاً با ارزشهای مردممدارانه در اسلام تطابق دارد.
از دیگر مطالبات مردم «استقلال» بود. مردم از مداخلات کشورهای دیگر در امور جامعه خسته شده بودند. این مطالبه را میتوان در شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» دید. این در حالی است که یکی ارزشهای مسلم در اسلام نیز نفی هر گونه سلطه و استعمار است و همان طور که میبینید، میان مطالبه مردم در زمینه «استقلال» و «استقلالطلبی در اسلام» نیز تطابق وجود دارد.
«عدالت اجتماعی» و نفی هر گونه نابرابری اجتماعی نیز از مطالبات مردم در چهار دهه گذشته بود که از قضا از اساسیترین مبانی اسلام نیز به شمار میآید و نمونه آن را میتوان در حکومت حضرت علی (ع) و روایات و تأکیدات ائمه درخصوص رعایت عدالت در جامعه دید. در نهایت آزادی در تفکر، اندیشه و تعقل یکی از حوزههای مورد تأکید در دین اسلام است و پیوسته خداوند در قرآن به آزادگی در تعقل و تفکر سفارش کرده است.
بنابراین، مطالبات مردم کاملاً در راستای ارزشهای اسلامی قرار داشت و اصلاً دلیل اینکه اسلامگراها و روحانیت و در رأس آنان حضرت امام (ره) در مقایسه با سایر جریانها، توانستند رهبری انقلاب را به دست گیرند، این بود که اسلام به طور کامل و جامع دربردارنده مطالبات همه جریانهای منتقد رژیم شاه بود.
اکنون که در ۴۰ سالگی انقلاب به سر میبریم، به اعتقاد شما چقدر وضعیت امروز ما با آن آرمانهای انقلاب مطابقت دارد؟
اگر بخواهیم ارزیابی از کارنامه انقلاب پس از ۴۰ سال داشته باشیم، باید گفت که به نظر میرسد ما بیشترین دستاورد را در «استقلال» داشتهایم؛ به نوعی این آرمان سیاست کلی نظام است که در قانون اساسی نیز آمده است. همچنین در آرمانهای دیگر هم توفیقاتی داشتهایم، اما شاید کمترین توفیقات مربوط به آرمان «عدالت اجتماعی» باشد. این در حالی است که تمام هم و غم امام (ره) برقراری عدالت و عدم تبعیض در بین مردم بود و ایشان در این زمینه حضرت علی (ع) را سرمشق خود قرار میدادند.
حضرت امام (ره) زمانی که فوت کردند، هیچ ارثی از خود بر جای نگذاشتند و وجوهاتی را هم که نزدشان بود، پس از رحلتشان توسط مرحوم حاج احمد خمینی به شورای مدیریت حوزه تحویل داده شد تا در بین طلبهها تقسیم کنند.
چیزی که این روزها شاهد آن هستیم از اختلاسها گرفته تا حقوقهای نجومی برخی مسئولان که منجر به اعتراضهای مردم در دی ماه سال گذشته نیز شد را نباید به پای انقلاب و آرمانهای آن گذاشت. سیستم نظام ما «اسلامی» است و اگر قصوری هست، این قصور متوجه برخی افراد است که در مسئولیتهای محولهشان کوتاهی کردهاند و نه آرمانهایی که برای آنها هزینههای بسیار دادهایم و از جمله این هزینهها شهادت بزرگانی همچون حاج آقا مصطفی خمینی است که به باور من، ایشان خمینی دیگر و آینده جهان اسلام بود. میخواهم بگویم این نهضت براحتی محقق نشد و برای آرمانهایش، شهدا و هزینههای بسیار داد و نباید بیتدبیری برخی از افراد و مسئولان را به پای ناکامی در نیل به آرمانها گذاشت. همچنین گفتنی است که معمولاً جوامع انقلابی، در دوران پساانقلاب با انحرافهایی مواجه میشوند و این امر خاص جامعه ما نیست. البته این امر توجیهکننده کوتاهی برخی مسئولان نیست و باید هرچه سریعتر در حوزههایی که انحرافهایی رخ داده راه اصلاح را در پیش گیریم.
امروز «مسئولیت اجتماعی روحانیت و حوزویان» به عنوان یکی از جریانهای اثرگذار در پیروزی انقلاب چیست؟ به نظر میرسد که در گذشته روحانیت و مراجع در مسائل سیاسی و اجتماعی حضور پررنگتری داشتند، چرا؟
چون در گذشته روحانیت و در رأس آنان حضرت امام (ره) از شجاعت بسیاری برخوردار بودند و برای تحقق ارزشهای اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند. امثال امام خمینی (ره) نه در حوزه بلکه در یک جامعه کمتر تکرار میشود. ایشان از شجاعت بسیاری برخوردار بودند و برای مقابله با بیعدالتیها و انحرافها هیچگونه تردیدی نداشتند. ایشان خاطرهای برای من شخصاً نقل کردند که یک روز در حالی که یک ساعت به اذان صبح مانده در حیاط خانهشان لب حوض مشغول گرفتن وضو بودند که متوجه میشوند چند نفر از دیوار خانهشان بالا میآیند تا ایشان را با خود ببرند. امام (ره) آن لحظه از آنان میخواهند که بیرون بروند تا لباسهایشان را بپوشند بعد با آنان بروند. ایشان تعریف میکردند که در فاصله تهران و قم، از ایشان خواستهاند که به سمت دریاچه بروند و آن لحظه با خود فکر کردهاند که اینها حتماً میخواهند ایشان را تیرباران کنند، اما ترسی به دل راه نداده و با آنان همراه شدند. میخواهم بگویم ایشان از چنین شجاعتی برخوردار بودند و شاید امروز کمتر کسی در فضای روحانیت ما از چنین شجاعتی برخوردار باشد. تمام هم و غم ایشان اسلام و اصلاح جامعه بود و برای این مهم به راحتی از جان میگذشتند و ما امروز چنین افرادی را کم داریم.
به اعتقاد من، در این فضا، مسئولیت اجتماعی روحانیت، مراجع عظام و حوزه حفظ اتحاد و همبستگی و پرهیز از تفرقه است. همیشه باید در بین ملت اتحاد حاکم باشد تا از رهگذر این اتحاد بتوان از مسائل امروز هم گذر کرد همان طور که در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن طی هشت سال جنگ تحمیلی اتحاد و همبستگی مردم عامل بقای نظام اسلامی ما بود. در این فضا، روحانیت معظم باید منادی وحدت باشند و در تهییج مردم برای یکدلی تلاش کنند. شاگردان امام (ره) و آنان که ایدئولوگ هستند و حتی روشنفکران وظیفه دارند که نسل جوان را در جلسات مختلف آگاه کنند و اسلام و انقلاب را به درستی به نسل چهارم معرفی کنند.