فرارو- کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۱۹ با حاشیههای فراوان اواخر ماه گذشته
برگزار شد. طبق سنت هر ساله برگزار کنندگان این همایش در پایان کنفرانس کتابچهای منتشر میکنند. در این گزارش مهمترین مسائل امنیتی جهان مورد تحلیل و ارزیابی کارشناسان قرار میگیرد.
بخش اول گزارش نهایی کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۱۹ با عنوان "پازل بزرگ" به بررسی وضعیت قدرتهای جهانی و هژمونی آمریکا میپردازد. در بخشی از این قسمت تحت عنوان " پایان هژمونی خوش خیم آمریکا؟ "دلایل ایجاد تنشهای اخیر بین آمریکا و اروپا تحلیل شده است. (استفاده از واژه "هژمونی" برای آمریکا نشان دهنده رویکرد رئالیستی برگزارکنندگان کنفرانس است).
طبق این گزارش بر خلاف اینکه به نظر میرسد قدرت گرفتن روسیه و چین، برای موقعیت آمریکا و نظمی که در جهان بر قرار کرده است تهدید به حساب میآید؛ در واقع این ظهور سیاستهای پوپولیستی در داخل آمریکا است که جایگاه جهانی آن را تهدید میکند.
از نظر امکانات و شرایط اقتصادی و نظامی آمریکا همچنان دست بالا را در جهان دارد. بودجه نظامی ایالات متحده، دیگر قدرتهای بزرگ را ناچار میکند بیش از حدی که در توانشان است برای مسائل نظامی هزینه کنند.
استاندارهای بالای تولید ناخالص داخلی و بودجه نظامی آمریکا توزان واقعی قدرت در جهان را بهم میزند. بر این اساس کشورهای پر جمعیتِ فقیر مجبور به خرج کردن منابع خود برای محافظت از مردمشان می شوند و توانایی اعمال قدرتشان در خارج کاهش مییابد.
با اینکه چین و روسیه پیشرفتهای چشمگیری در برخی از حوزههای نظامی داشتهاند، اما آمریکا همچنان در مسائل نظامی بهتر یا دست کم برابر با آنها است.
مقایسه هزینه نظامی قدرتهای نظامی جهان؛ حرکت صعودی چین هم قابل توجه است!
از همه اینها مهمتر، آمریکا متحدینی در سراسر جهان دارد که هیچ قدرت دیگری از آن بهرهمند نیست. جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا به تازگی بر این نکته تاکید کرد.
هرچند روسیه و چین سعی میکنند بر دولتهای دیگر تاثیر بگذارند و انسجام غرب را تضعیف کنند، اما هرگز نمیتوانند حتی در بین خودشان یک ائتلاف قوی به وجود بیاورند.
البته متحدان آمریکا هم از این مساله سود میبرند. توزیع پراکنده هویت و فرهنگ در کشورهای مختلف جهان کمک میکند هژمونی متمرکز " غرب" به رهبری آمریکا حتی از آنچه انتظار میرود پایدارتر باشد.
بر اساس یک پژوهش در مورد هویت قدرتهای فعلی جهان، بعید است هویت چینی بتواند پایهای برای یک نظم هژمونیک بین المللی در تقابل با نظم هژمونیک فعلی باشد.
در حال حاضر آمریکا از لحاظ نظری امکانات سخت افزاری و نرم افزاری برای ایجاد توازن قوا در جهان را دارد، اما باید خودش را برای افزایش رقابتها آماده کند. این در حالی است که واشنگتن در حال از دست دادن مزیت رقابتی خود است.
طبیعتا اروپا از ادامه ایفای نقش و تعهد امریکا برای حفظ نظم فعلی جهان خوشحال میشود. آنها دوست ندارند آمریکا از دنیا کناره بگیرد. این مسالهای است که پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا هم به تازگی به آن اشاره کرد.
اما واقعیت موجود با آرزوی اروپاییها فرق دارد. بر اساس گزارش موسسه پیو تنها ۱۴ درصد شرکت کنندگان در یک نظر سنجی اعتقاد داشتند آمریکا در حال حاضر نسبت به چند سال قبل نقش بیشتری برای حل مشکلات جهانی ایفا میکند. این موضوع در امریکای شمالی و اروپا هم دیدگاه غالب است.
نظر مردم برخی از کشورها در مورد آینده وضعیت سیاست بین الملل؛ تغییرات اندک بیش ترین سهم را دارد
اما کنار کشیدن آمریکا از مسائل جهانی وقتی برای اروپاییها نگران کننده شد که ترامپ در بروکسل تهدید کرد «اگر سایر متحدین بودجه نظامی خود را افزایش ندهند آنها را تنها میگذارد»!
چنین اتفاقی در مورد دیگر مناطق حساس جهان هم سابقه دارد. دسامبر امسال ترامپ اعلام کرد نیروهایش را از سوریه بیرون میکشد و به توصیه افرادی مثل جیمز متیس گوش نکرد. ( ترامپ همچینن دستور عقب نشینی نیمی از نیروهایش از افغانستان را داده است).
منتقدان میگویند این تصمیم برای روسیه، ایران و ترکیه فضای مناسبی برای حضور در منطقه به وجود میآورد و همچنین متحدینی را که زمانی همراهِ آمریکا در منطقه جنگیده اند تنها میگذارد.
این نگرانیها برای متحدین آسیایی ترامپ هم وجود دارد. بعد از ملاقات رییس جمهور آمریکا و کیم جونگ اون در سنگاپور، ترامپ تمرین نظامی مشترک کره جنوبی و آمریکا را متوقف کرد و از تصمیمش برای بیرون کشیدن نظامیان امریکایی از کره جنوبی خبر داد.
با توجه به این اقدامات و حمایت ترامپ از برخی رهبران اقتدارگرای جهان جای تعجب نیست که متحدان آمریکا در سراسر دنیا نگران باشند.
ترامپ اگر واقعا آنطور که میگوید میخواهد «دولتهای اصیل، نظم لیبرالی جدیدی را شکل دهند» و با قدرتهای بزرگ اقتدارگرا مخالف است، نباید برای مردان قدرتمند اقتدارگرای جهان فرش قرمز پهن کند. اقدامات ترامپ نشان میدهد دولت او وارد "جهان پساحقوقبشری" شده است.
وقتی ترامپ از رهبران دیکتاتور برزیل و فیلیپین تمجید میکند و و پس از مرگ خاشقجی علنا از عربستان سعودی حمایت میکند؛ حتی متحدین او در حوزه آتلانتیک هم ناراضی میشوند. حمایت رییس جمهور آمریکا از رهبران دیکتاتور در حالی است که کانادا، آلمان و اتحادیه اروپا همیشه در سیبل انتقادات تند ترامپ هستند.
تحقیر نهادها و توافقات بینالمللی در سالهای اخیر امریکا و متحدانش را دچار تنش کرده است. در حالی که اروپاییان راه حل مشکلات را " جهانی سازی" میدانند ترامپ کلا آن را رد میکند.
بعد از خروج آمریکا از توافق آبوهوایی پاریس، برجام و پیمان منع موشکهای هستهای میان برد، بسیاری از متحدان اروپایی سعی کردند ترامپ را راضی کنند به این معاهدات بازگردد. اما در بهترین حال نادیده گرفته شدند و در بدترین حالت رقیب تلقی شدند!
به قول هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان: «ما و امریکا در جنگ برای "چندجانبهگرایی" در جهانی قانونمند هستیم.»
ترامپ بعد از گذشت ۲ سال از دوران ریاست جمهوری خود، روابط جدیدی با کشورهای حوزه آتلانتیک برقرار کرده است و حالا به نظر میرسد با رنجش اروپا دوره هژمونی خوشخیم آمریکا به سر برسد.
البته امیدواریهایی وجود دارد که سیاستمداران کهنه کار دولت آمریکا، جلوی اقدامات ترامپ را بگیرند.
تنها در یک سال گذشته بسیاری از مقامات با سابقه آمریکا از کار برکنار شده اند. ترامپ تمام تیم امنیت ملی اش را تغییر داده است. مک مستر، تیلرسون، نیکی هیلی و ماتیس یا استعفا دادند یا اخراج شدند. در بین این جدایی ماتیس بیش از همه در بین متحدین اروپایی باعث نگرانی شد.
با توجه به افزایش مخالفتهای داخلی و تیم امنیت ملی جدید که مواضعی نزدیک به ترامپ دارند انتظار میرود شاهد آشفتگی بیشتری در سیاست خارجی آمریکا باشیم.