به گزارش ایرنا، از همان روزی که دونالد ترامپ پا به عرصه رقابتهای انتخابت ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا گذاشت، او با رفتار و گفتار متفاوت و غیرمعمول خود؛ جنجالهای بسیاری به پا کرد.
از کلام بی پروا و سخنان بی ادبانه او تا توییتهای توهین آمیز، از بی توجهی به پروتکلهای دیپلماتیک تا تندخویی با خبرنگاران، همه رفتار نامتعارف ترامپ زیر ذره بین رقبا و رسانهها بوده است و سیاستمداران و روانشناسان را خواه ناخواه وادار ساخته تا علت ترامپ بودن ترامپ را دریابند.
*** شخصیت جنجال ساز
جونا گلدبرگ (Jonah Goldberg) مقاله نویس ۴۹ ساله محافظه کار معتقد است: توهینهای ترامپ صرفا نمایش و نقش آفرینی نیست بلکه محصول خودشیفتگی و اعتماد به نفس پایین او است. حساب توییتر ترامپ پنجرهای به نهاد (ذات) او است.
نویسنده کتاب پر فروش 'فاشیسم لیبرال' با اشاره به عزل و نصبهای ترامپ مینویسد: رئیس جمهوری آمریکا که با گفتن 'تو اخراجی! ' به شرکت کنندگان مسابقه تلویزیونی 'کارآموز' چهره شد، هیچ کدام از مقامهای دولت خود را حضوری و یا حتی تلفنی اخراج نکرد.
او به واسطه دیگران و یا از طریق توییتر این حکم را ابلاغ میکند. او عاشق جنجال است چرا که در مرکز توجهات قرار میگیرد، ولی از رو در رو شدن تنفر دارد.
به ظن کارشناس سی ان ان و فاکس نیوز، بی توجهی ترامپ به مشاوران خود، اصرار بر بیان سخنان نسنجیده، تحقیر و درافتادن با سناتورهای همفکر، ولی منتقد، حمله به متمم آزادی بیان قانون اساسی، ستایش دیکتاتورها و توهین به متحدان آمریکا، جنجال آفرینی برای سرپوش نهادن بر جنجالهای پیشین و جد و جهد در دروغگویی و جعل تاریخ از شخصیت او نشأت میگیرند.
گلدبرگ نتیجه میگیرد: تمامی جنجالهایی که دولت آمریکا گرفتارشان شده، نتیجه مستقیم شخصیت و نه ایدئولوژی ترامپ است!
*** هر لحظه در نقشی متفاوت ...
با این حال جیمز پیرسون (James Piereson) استاد محافظه کار دانشگاه ایالتی میشیگان آمریکا نظری خلاف گلدبرگ داشته و نقش شخصیت ترامپ و هر سیاستمدار دیگر را در تعیین سرنوشتشان زیر سوال میبرد.
او معتقد است اگر سرنوشت ترامپ در دست شخصیت او باشد، پس درک پیشرفت وی پس از طی فراز و نشیبهای فراوان حرفهای و انتخاب به عالیترین منصب کشور دشوار خواهد بود. اگر معیار ما گفته منتقدان باشد، آنگاه شخصیت بد ترامپ باید مدتها پیش او را از کار بیکار و از دور رقابتهای انتخاباتی خارج میساخت.
مشکلی که در مورد ترامپ و هر صاحب منصب دیگری وجود دارد این است که به سختی میتوان شخصیت او را تشخیص داد و دریافت که چه زمانی منش نامتعارفش را کنار گذاشته و شخصیت واقعی اش بروز مییابد یا آنکه کردارش شخصیت او را برملا میسازد یا خیر!
پژوهشگر ارشد اندیشکده موسسه منهتن معتقد است که ترامپ با ایفای نقشهای گوناگون در صدد پیشبرد اهداف خود است: ترامپ دوست دارد که نقش فردی خشن را ایفا کند که از بزن بزن لذت میبرد. این نقش تا چه حد واقعی است و تا چه حد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران طراحی شده است؟ ما میدانیم که بخشی از سبک معروف وی در مذاکرات این است که ابتدا طرف را بترساند و بعد توافق مورد نظرش را روی میز بگذارد.
این سبک مذاکره در کنار بسیاری از توهینها و توییتهای وی بخشی از منش ترامپ برای رسیدن به اهدافش است چرا که او معتقد است که 'آدم خوب' بودن دیگر کهنه شده و فایدهای ندارد.
ترامپ حتی اگر شکست بخورد، علت آن به احتمال زیاد ناشی از هر رخداد بی ارتباط با شخصیت او مانند کاهش سرعت رشد اقتصاد یا یک حادثه خارجی مغفول مانده خواهد بود. چرا؟ چون شخصیت ترامپ نقابی است که به اقتضای شرایط آن را به سود خود عوض میکند.
پیرسون با طرح پرسش 'آیا ترامپ مانند خیلی از ستارههای هالیوود چهرهای نچسب، هوچی و بددهن به خود میگیرد تا به کشورش خدمت کند؟ ' این احتمال را شایان توجه دانسته و مینویسد: در این صورت شایسته است تا نام ترامپ در تاریخ به عنوان یکی از بزرگترین هنرپیشههای دوران ثبت شود.
به نظر میآید که ترامپ به نحو عجیبی بر اعمال خود اشراف دارد حتی اگر دیگران فکر کنند که او پرت و پلا گفته و کنترل خود را از دست داده است.
*** استیصال خطرناک
به نظر میرسد که مشکلات پیش روی دولت و شخص ترامپ پس از پیروزی دمکراتها در مجلس آمریکا تشدید شود. موانعی که بر سر برنامههای اساسی ترامپ مانند بودجه دیوار مرزی پیش آمد او را به ظن ' بلال قندور' (Bilal Ghandour) استاد روانشناسی دانشگاههای آمریکا دچار استیصال کرده است.
همچون گلدبرگ، قندور هم شخصیت رئیس جمهوری آمریکا را عامل کلیدی میداند، ولی هم راستا با پیرسون توفیق ترامپ را پرسابقه دانسته و مینویسد: دونالد ترامپ به شدت از کارهایش دفاع میکند. اشتباهاتش را قبول نمیکند؛ همیشه معتقد است که حق با او بوده و راه خود را میرود. چنین طرز فکری گر چه در شخصیت او ریشه دوانده، ولی برای رئیس جمهوری آمریکا رفتاری بسیار منطقی به حساب میآید.
قندور میگوید: گذر سالها و بالا رفتن پیوسته از نردبان ترقی و شهرت به ترامپ نشان داد که ترامپ از این رفتار خود ضرر نکرده است؛ پس هنگامی که از دروغهای ترامپ، بعضی توییت هایش، توهین به مقامهای محترم یا روابط غیر اخلاقی و حق السکوت هایش شوکه میشود به یاد داشته باشید که این وقایع کاملا مطابق با کردار او در طول عمرش بوده است.
قندور در ادامه تحلیل رفتاری ترامپ، به این نکته اشاره میکند که پیروزیهای پیاپی موجب شده تا ترامپ سازوکاری برای برخورد با دیوار مشکلات نداشته باشد.
به ظن قندور، رفتارهای ترامپ شاید هنوز هم مردم را غافلگیر کند، ولی قابل پیش بینی هستند. ترامپ هرگز سازوکاری برای تغییر واکنش خود به استیصال فزاینده نداشته و درست مانند کودکان، از برآورده نشدن خواسته هایش مستاصل میشود.
این دکتر روانشناس هشدار میدهد: اگر این استیصال افزایش یابد، پرخاشگری وی ممکن است بروز جسمانی یابد. وقتی شما به قدرتمندترین جنگ افزارهای جهان دسترسی داشته باشید، معلوم نیست که چه پیش خواهد آمد.
*** شفافیت افکار
رفتار بی پروای ترامپ وجه دیگری دارد که دنی لام (Danny Lam) پژوهشگر دانشگاه کانادایی واترلو به آن توجه کرده و برخلاف گلدبرگ ریشه مشکلات دولت ترامپ را درجای دیگری میبیند: دولت غریبه ترامپ که منفک و سوای از دو حزب سیاسی عمده آمریکا است، مشکلات خاص خود را دارد، ولی آنچه که ثابت مانده رویکرد ترامپ به انتقال پیام خود به رای دهندگانش از راههایی مانند توییتر و گردهماییهای سیاسی است.
لام همچون پیرسون کردار و گفتار ترامپ را نشاندهنده 'اختیار عمل او' دانسته و آن را گسستی اساسی از گفتمان سیاسی محتاطانهای میداند که اواخر قرن ۲۰ میلادی در بسیاری از دمکراسی های صنعتی غالب بود.
لام به نقل از فرانک برونی (Frank Bruni) مقاله نویس نیویورک تایمز نوشت: شفافیت افکار و عقاید و طرز فکر دونالد ترامپ هر چقدر هم اشتباه و انحرافی باشد بیش از دیگر رئیسان جمهوری تاریخ معاصر آمریکا است.
رئیسان جمهوری پیشین و سیاستمداران وابسته به تشکیلات حاکم، عقاید واقعی خود را به نحو بهتری پنهان نگاه میداشتند و انتقادهای کمتر رسانهها نیز کمک حال آنان بود. برعکس، ترامپ برای تک تک قصور خود با خصومت رسانههای جهان مواجه شده است.
لام با تاکید بر شفافیت عقاید ترامپ، نقش آفرینی وی را نفی کرده و معتقد است: شفافیت زیاد افکار ترامپ به ما این امکان را میدهد تا به نحوی بی سابقه رئیس جمهوری را بهتر از اسلاف خود درک کنیم.
لام اهداف دولت غریبه ترامپ را بسیار گستردهتر از کشمکش شخصیت حقیقی و نقش آفرینی دانسته و معتقد است: ترامپ در تلاش است تا دولت را آن سان که پس از فرانکلین روزولت سابقه نداشته، بازسازی کند. در این میان گفتار ترامپ بخش اصلی این تغییرات اساسی است چرا که امکان بحث آزادانه مشکلات فراوان آمریکا و جهان را که تا پیش از این درگوشی و پشت درهای بسته زمزمه میشد، فراهم میسازد.