عباس عبدی روزنامهنگار در روزنامه شهروند نوشت: خبر کوتاه ولی گویا بود. پس از اعلام حکم متهمان بانک سرمایه، یکی از افرادی که نامش در آن دادگاه از سوی متهمان آورده میشود، وکیل جوانی است که به ضرب گلوله کشته شده. من نمیدانم واقعیت ماجرا چیست، حتی پیگیر جزییات دادگاه مزبور نیز نبودهام.
احتمال دارد که هیچ ارتباطی هم میان این قتل و آن پرونده وجود نداشته باشد. کشتن وکلا امر نامحتملی نیست. چندی پیش یک وکیل به دست یکی از موکلان خود کشته شد. وکالت شغل خطیری است، ولی یک چیز مسلم است. اینکه اگر این قتل ارتباطی هم با آن پرونده نداشته باشد، کمتر کسی باور خواهد کرد و بیشتر گمان خواهند کرد که حتما به آن پرونده مربوط است و این ناشی از بیاعتمادی عمومی است.
با این حال لازم است که حقیقت ماجرا کشف شود.
علت تأکید بر این نکته، خطر پیوند خوردن مافیا و فساد مالی است. در ایران فساد بوده است، قتل و جنایت هم هست. ولی هیچکدام از این دو جرم به پدیدهای سازمانیافته و مافیایی تبدیل نشدهاند.
درواقع ساختار امنیتی و پلیسی ایران هیچگاه اجازه شکلگیری چنین پدیدهای را نداده و این از نقاط قوت جامعه ایران و دستگاه امنیتی کشور است. بنابراین اگر قتل مذکور در رابطه با دادگاه فساد متهمان بانک سرمایه یا سایر فعالیتهای مجرمانه مالی است، در این صورت باید آن را زنگ خطری جدی تلقی کرد و شدیدترین واکنش را در برابر آن نشان داد.
ساختار پلیسی و امنیتی ایران این قدرت را دارد که واقعیت ماجرا را روشن کند. در شرایط کنونی که با نوعی بیهنجاری اجتماعی، فساد مالی و نیز بیکاری و سایر مشکلات روبهرو هستیم، امکان شکلگیری چنین پدیده خطرناکی وجود دارد. اگر این پدیده شکل بگیرد به سرعت تکثیر میشود و نطفه ناامنی گسترده شکل خواهد گرفت.