جامعه ایران از تضادهای اجتماعی رنج میبرد و بیم آن میرود که این تضادها به قدری تشدید شوند که سرانجام جامعه شقهشقه شود و همبستگی اجتماعی به درجه معناداری تضعیف پیدا کند.
به گزارش اعتماد، این هشداری است که حسین سراجزاده، رییس انجمن جامعهشناسی ایران دیروز در نشست خبری چهارمین «همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» مطرح کرد. این همایش قرار است با موضوع ویژه بررسی همبستگی اجتماعی و تضاد اجتماعی طی روزهای سهشنبه و چهارشنبه هفته جاری در دانشکده علوم اجتماعی تهران برگزار میشود.
به همین بهانه حسین سراجزاده، رییس انجمن جامعهشناسی ایران و محمدجواد زاهدی مازندرانی، دبیر علمی این همایش پیش روی خبرنگاران نشستند تا درباره اهداف و جزییات این رویداد دو روزه سخن بگویند. سراجزاده در این نشست با تشریح فعالیتهای انجمن جامعهشناسی ایران، بر لزوم تحرک علمی اصحاب علوم اجتماعی برای فهم و تبیین مسائل جامعه ایران تاکید کرد.
او در پاسخ به این پرسش اعتماد که مهمترین چالشهای حال حاضر پیش روی جامعه ایران چیست، گفت: «مساله سنت و مدرنیسم یکی از مهمترین چالشهای جامعه ایران این است. ما هنوز نتوانستهایم نوعی تفکر اجتماعی در جامعه ایجاد کنیم که مبنای سیاستگذاری هم قرار بگیرد و از طرح مباحث پرمناقشه و تحلیل برنده نیروهای اجتماعی ایران بکاهد. بسیاری از مسائل بنیادین ما به همین موضوع باز میگردد.»
از نظر رییس انجمن جامعهشناسی ایران، مساله همبستگی اجتماعی و عوامل تشدیدکننده تضاد یکی از مسائل مهم امروز جامعه ایران به شمار میرود و از همین رو این انجمن تصمیم گرفته است در جریان برگزاری «چهارمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» در نشستهای مختلفی موضوعات مربوط به این مساله را بررسی کند.
سراجزاده با بیان اینکه تضاد میان نهادهای سنتی و برداشت سنتی از یک سو و تفکر جدید و مدرنیته از سوی دیگر بر سر موضوعات مختلف در جامعه در حال تشدید است، افزود: «هر چند این تضادها میتوانند گاهی منجر به پویایی اجتماعی شوند، اما تشدید آن تضادها میتواند همبستگی اجتماعی را تهدید کند. اصحاب علوم اجتماعی باید به این بیندیشند چگونه میتوان به مدلی دست یافت که تضادها پویایی آفرین باشند و نه مبنای فرقه گرایی و انشقاق و تخریب پیوندهای عادی جامعه. از طرف دیگر همبستگیهای اجتماعی با چه مدلهایی میتوانند مطرح شوند که خودشان عامل تضادهای دیگر نشوند. ممکن است صورتی از همبستگی اجتماعی مطرح و روی آن پافشاری شود و اتفاقا نهتنها مبنای تقویت پیوندها و گروههای مختلف اجتماعی نمیشود بلکه تعارضها را تشدید کند.»
او در مثالی روشن از تشدید تضادها در جامعه امروز ایران هم یاد کرد: «شبیه آنچه این روزها درباره مسائل مربوط به پوشش مواجهیم. این موضوع دارد جامعه ایران را دچار انشقاق میکند. تضادها در این زمینه باید به گونهای مدیریت شوند که اصرار بر نوع خاصی از «همنوایی» موجب کشمکشهای عمیق اجتماعی نشود.»
از نظر سراجزاده علوم اجتماعی میتواند به این بحثها کمک کند و باید به گونهای عمل کند که «بصیرت جامعه شناسانه» به حوزه عمومی اشاعه یابد. پرسش دیگر «اعتماد» از رییس انجمن جامعهشناسی ایران درباره جایگاه کنونی علوم اجتماعی در نظام سیاستگذاری رسمی بود. اینکه آیا اساسا علوم اجتماعی به بازی گرفته میشود و علوم اجتماعی ایران چقدر توان علمی و نیروی فکری دارد که بتواند در خصوص مسائل مهم نقش آفرین باشد؟
سراجزاده در پاسخ به این پرسش ابتدا جایگاه علوم اجتماعی در ایران را مثبت ارزیابی کرد. از نظر او متفکران و محققان علوم اجتماعی در ایران توانستهاند طی سالهای اخیر آرام آرام مباحثشان را در عرصه عمومی مطرح کنند.
سراجزاده گفت: «امروز علوم اجتماعی هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی در موقعیت خوبی قرار دارد. منظورم فقط نظام دانشگاهی نیست. منظورم مجموعه متفکران است. ما امروز شاهد مفهومسازیهایی هستیم که در حوزه عمومی و حتی دستگاههای اجرایی روز به روز افزایش مییابد و همان طور که میدانیم مفاهیم به واقعیت معنا میدهند. البته هر چند محققان علوم اجتماعی دیدگاههایشان را توانستهاند در حوزه عمومی و در بخشی از بدنه اجرایی اشاعه دهند، اما خب کاستیهایی هم هست که باید دربارهاش گفتگو شود. اما من علوم اجتماعی ایران را در ارایه نظامهای نظری برای تبیین و توضیح مسائل جامعه ایران ناتوان نمیدانم».
مقاومت علوم اجتماعی در مقابل جریان حذفی
در سالهای گذشته برخی جریانها علیه علوم اجتماعی بسیار سخن گفتند و کار حتی به آنجا رسید که برخی دروس دانشگاهی رشته جامعهشناسی دستخوش تغییراتی شد و کوشش شد دامنه این تغییرات گسترده شود. رییس انجمن جامعهشناسی ایران میگوید علوم اجتماعی ایران توانسته در برابر این جریانها که قدرتشان کم هم نبوده دوام بیاورد؛ اما علوم اجتماعی توانسته است که بماند و ایستادگی کند. همین ایستادگی در برابر مخالفان علوم اجتماعی به نظر من یکی از نشانههای توانمندی است. امروز بیشتر از گذشته نیاز به علوم اجتماعی احساس میشود، این احساس نیاز حتی در دستگاههای اجرایی هم بیش از گذشته درک شده است و مسوولان برخی دستگاهها به اثر تحقیقات اجتماعی بیش از گذشته واقف شدهاند.»
تلاش برای مفهومسازی دقیق
محمدجواد زاهدی، جامعه شناس و دبیر علمی چهارمین «همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» هم در این نشست گفت: «یک داوری عمومی درباره جامعهشناسی ما این است که توجه چندانی به مفهوم و نظریهپردازی نداشته است. انجمن جامعهشناسی ایران هدفش این بوده که توجه اصحاب این رشته را به موضوع مفهومسازی جلب کند.»
زاهدی با اشاره به اینکه هر ساله تعداد زیادی پژوهش اجتماعی در ایران برگزار میشود، گفت: «در کنار این پژوهشها ما نیازمند توجه به بحث نظریهسازی هستیم چرا که در این زمینه کارنامه خوبی نداریم.» از نظر زاهدی محققان علوم اجتماعی در ایران توانایی علمی نظرپردازی و مفهومسازی را دارند، اما در این زمینه باید کوششهای جدیتری صورت گیرد.
او گفت: «ما ۸۰ سال است که سابقه تدریس دانشگاهی جامعهشناسی در ایران داریم، اما نتوانستهایم به اندازه کافی مفهومسازی کنیم به طوری که تنها نظریه پرداز ایرانی که در مقالات محققان خارجی از نوشتههای او نام برده میشود، مجید رهنما صاحب نظر توسعه است.»
زاهدی برگزاری همایشهای علمی و ایجاد فضای تبادل نظر و گفتگو را در ترغیب محققان علوم اجتماعی برای تمرکز بر مفهومسازی و نظریهپردازی موثر دانست.