اکنون چه باید کرد؟ به نظر بنده ایران باید صریح و روشن اعلام کند که بدون انجام تعهدات طرف مقابل در برجام، حاضر به ایفای تعهدات برجامیاش نیست. تنها راه مذاکره نیز گفتگو در همان قالب ۱+۵ است، به شرطی که همه طرفهای مذاکره ابتدا به تعهدات خود ملتزم باشند.
عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در روزنامه دولتی ایران نوشت:
تنش در روابط ایران و امریکا به سرعت در حال افزایش است. این روند قابل پیشبینی بود. زیرا بر یک زورگویی آشکار از سوی ترامپ استوار بود. گرچه بنده نسبت به سیاست خارجی ایران نقدهایی دارم، ولی درباره برجام هیچ حقی برای ایالات متحده وجود نداشت که بدون هیچ توجیهی و به صورت یکسویه از آن خارج شود و بدترین نوع تحریم یا تروریسم اقتصادی را علیه ایران برقرار کند و از همه مسخرهتر اینکه اراده ایران برای افزایش غنیسازی را مخالف همان برجامی بداند که پیشتر خودش آن را پاره کرده و کنار گذاشته است.
در این میان و متأسفانه برخی نیز سادهانگارانه میگویند که با ترامپ مذاکره شود، در حالی که ایران پیشتر درباره موضوع مورد نظر ترامپ مذاکره مؤثر و نتیجهبخش کرده و به اصطلاح پرونده آن از خلال توافق برجام مختومه شده است و تاکنون نیز هیچ اتفاقی که فاسدکننده توافق برجام باشد رخ نداده بود و دنیا در حال استفاده از نتایج یک توافق منصفانه بود که به یکباره آقای ترامپ وارد کاخ سفید شد و به خیال خود تصمیم گرفت که چرخ سیاست را از نو اختراع کند و کل قواعد روابط بینالملل را نادیده گرفته و قلدرمآبانه دستور خروج از برجام و ارسال شماره تلفن کاخ سفید را میدهد تا بلکه به اهدافش برسد.
واقعیت این است که توصیف وضعیت موجود و ارائه راهحل را نمیتوان با شمارش عوارض یک سوی ماجرا تحلیل و نتیجهگیری کرد. بسیاری میگویند ادامه این وضع منجر به جنگ خواهد شد و در صورت جنگ، ایران طرف اصلی زیانکننده است. فارغ از اینکه این تحلیل درست باشد یا غلط، یک نکته مهم است و آن این است که در چنین شرایطی مذاکره نیز بیمعناست. هیچ دستوری برای مذاکره نیست. هیچ چشماندازی برای رسیدن به یک تفاهم وجود ندارد. مذاکره در چنین شرایطی و تداوم آن عوارض کمتری برای ایران ندارد.
چرا مذاکره بیمعناست؟ آغاز هر مذاکرهای در این شرایط به معنای پذیرفتن ادعاهای زورگویانه و غیرمنطقی طرف مقابل است و هیچ دستاوردی نخواهد داشت. ایران تا کنون بارها در امور گوناگون با امریکاییها مذاکره کرده است. درباره عراق، درباره افغانستان و درباره مساله هستهای؛ بنابراین ایران نبوده که میز مذاکره را ترک کرده است. کسی دارد شعار درخواست مذاکره را میدهد که پیشتر نتایج مهمترین مذاکرات سیاسی در قرن ۲۱ را پاره کرده و به آن ملتزم نیست. این را مذاکره نمیگویند. اگر اسمش را مذاکره بگذارند رسمش تسلیم است. اینکه ترامپ این حرف پوچ را میزند چندان غیرمنتظره نیست، ولی اینکه عدهای ایرانی و غیر ایرانی آن را تکرار میکنند، مسأله اصلی است. دیگران نباید بگویند در این وضع با ترامپ مذاکره کنید. آنها یا باید ترامپ را محکوم کنند و یا باید بگویند بروید تسلیم او شوید. این توصیه قابل فهم است که بگویند، ولی نمیتوانند حد تسلیم را تعیین کنند که حدی جز نابودی به دست خود ندارد.
سیاست ایالات متحده به تبعیت از اسرائیل و عربستان به چیزی جز تجزیه ایران قانع نیست. هر اشکالی هم ما داشته باشیم به جای خود قابل بحث است، ولی مستلزم تن دادن به این خواست امریکا نیست.
اکنون چه باید کرد؟ به نظر بنده ایران باید صریح و روشن اعلام کند که بدون انجام تعهدات طرف مقابل در برجام، حاضر به ایفای تعهدات برجامیاش نیست. تنها راه مذاکره نیز گفتگو در همان قالب ۱+۵ است، به شرطی که همه طرفهای مذاکره ابتدا به تعهدات خود ملتزم باشند.
برای ایران در درجه اول اقناع افکار عمومی مردم و سپس افکار عمومی جهان باید مهم باشد. کشورهای اروپایی و جهان نمیتوانند شاهد نقض تعهدات از سوی امریکا باشند و ایران را به خویشتنداری دعوت کنند. پذیرش این فرآیند در شأن هیچ کشور و مردمی نیست.