محمد ماکویی؛ معلم سر کلاس است و بچهها باز هم تقلب میکنند. دلیل وقوع چنین امری این است که بچهها خوب میدانند غیر متقلبها کاری به کارشان نداشته و به اصطلاح زیرابشان را نمیزنند.
این بچهها وقتی بزرگ شوند تبدیل به مردانی میگردند که در بزرگراهها، به ماشینهای روبرویی علامت "در روبرو پلیس گزارش شده است" را داده و رانندگان خاطی را به بیان "خطر از بیخ گوشم رد شد" میکشانند.
درست است که کار چنین رانندگانی را نمیتوان بد محسوب کرد، اما مشکل اینجاست که اغلب قریب به اتفاق آنها این مهم را در عوض حفاظت از جان رانندگان، در جهت حفاظت از مال آنها اجرایی مینمایند.
اینکه ما ایرانیها از لحاظ فرهنگی جوری بار آمدهایم که اهل زیراب زنی نیستیم در محلهای کاری کاملا نمود دارد. به عنوان نمونه، کارمند بانکی که صدیق و شریف است و کارش را به نحو احسن انجام میدهد نیز کار به کار همکار اختلاسگر خویش نداشته و خیال وجدان خود را با بیان "هر کسی را در گور خود میخوابانند" تخت اینکه دارد کار درست را انجام میدهد میکند.
در بسیاری کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی با مقوله بالا به نوعی دیگر برخورد شده و گزارش خلافهای دیگران، که دودش در چشم خیلیها میرود، اصلا و ابدا کاری ناپسند به حساب نمیآید.
در این سرزمینها معلم در هنگام امتحان با خیال راحت کلاس را ترک کرده و بچهها را در اختیار خودشان میگذارد تا گزارش دادن خلافهای یکدیگر را یاد بگیرند.
همین بچهها در بزرگسالی از همسایههایی که زباله را در جایی که جایش نیست میگذارند گزارش تهیه کرده و آن را در اختیار مسئولین و متصدیان، که کارشان را بلدند، قرار میدهند.
در کشور ما شمارههای نام آشنایی همانند ۱۱۸، ۱۳۷ و ۱۹۰ وجود دارد که از میان آنها تنها ۱۱۸ خوب کار میکند، زیرا این شماره ضمن آنکه اطلاعات ذیقیمت و گرانبهایی در اختیار افراد قرار میدهد، به دیگران کاری ندارد.
دو شماره دیگر که چندان مورد استفاده نیستند معمولا به قصد نان بری و زیرابزنی در و همسایه و یا متخلفین بهداشتی قابلیت کاربرد دارند و دقیقا به همین دلایل قابلیت کاربرد ندارند.
به این ترتیب، درست است که بر خلاف نظر یکی از مسئولین "مردم خودشان نخواستهاند جور دیگری زندگی کنند"، اما این نیز درست است که مردم خیلی نخواسته اند جلو اینکه متخلفین نیز جور دیگری زندگی کنند را بگیرند. غیر از این است؟!