لذتی که در دزدی است را دوست دارم. کاری به عاقبت آن ندارم که چه میشود فقط به این فکر میکنم برای رسیدن به هدف باید درست عمل کرد و سختی را که برایم دارد، از صمیم قلب دوست دارم.
به گزارش ایرنا، این سخنان فردی است که برای چهارمین مرتبه توسط پلیس دستگیر شده و وقتی ماجرای گذران زندگی او را میخوانیم متوجه میشویم که این فرد و افرادی از این دست به یک نوع اختلال رفتاری به نام اختلال کنترل تکانه که از نوع اختلال تکانشگری و وسواسی است، مبتلا هستند. در این نوع رفتار فرد نمیتواند جلوی خود را بگیرد و با وجود آگاهی از عواقب منفی کار، برای کسب لذت دوباره آن عمل را انجام میدهند.
ماجرای سرقتهای پسر کارخانه دار
سارق جوانی است که برای بار چهارم دستگیر شده است. رنگ پریده و صورت استخوانی با دندانهای کرمخورده که حکایت از اعتیاد شدید او دارد. تک فرزند خانواده مرفهی که پدرش کارخانهدار است و برعکس بیشتر متهمان بازداشتی که به خاطر پول دست به سرقت میزنند، او برای به دست آوردن پول، سرقت نمیکند.
میپرسم به چه جرمی بازداشت شدی؟
«این دفعه گوشیقاپی».
چطور سرقت میکردی؟
«به عنوان مأمور، در حالی که یک بیسیم قلابی داشتم، با دیدن فرد مورد نظر به سراغش میرفتم و به دروغ پشت بیسیم میگفتم: مرکز واحد ۱۷ هستم. یک مورد مشکوک مشاهده شده… و بعد هم از فرد مورد نظر میخواستم دستهایش را بالا ببرد و من هم ناگهان گوشیاش را برداشته و فرار میکردم.»
ماشینی که با آن نقشه سرقتهایت را اجرا میکردی، مال خودت بود؟
«بله، پدرم برایم خریده است. وضع مالی ما خیلی خوب است. پدرم کارخانهدار و خواهرم در اروپا پزشک است. خودم هم فوقدیپلم دارم. اما پلاکهای ماشین دزدی است. از یک تویوتا کندهام».
تو که وضع مالی خوبی داری، چرا سرقت میکردی؟
«به خاطر مواد. نه اینکه خانوادهام به من پول نمیدهند، نه. اتفاقاً خیلی هم خوب به من پول میدادند. من تک پسر خانواده هستم، ولی چند وقتی است که دیگر رویم نمیشود از آنها پول بگیرم به همین خاطر تصمیم گرفتم سرقت کنم.»
سابقه داری؟
«این دفعه چهارمم است.»
دفعههای قبل به چه جرایمی دستگیرشده بودی؟
«دفعه اول به خاطر کلاهبرداری و یک سال هم حبس کشیدم. دفعه دوم به خاطر سرقت از خانهها البته پس از دستگیری ۱۰ روز زندان بودم که با سند آزاد شدم. سومینبار به خاطر سرقت لوازم داخل خودروها بود که هشت روز بازداشت شدم و این بار هم که جرمم گوشیقاپی است.»
چرا هر بار یک شیوه جدید برای سرقت را امتحان میکنی؟
«اخلاقم این طوریه، هر دفعه یک مدل جدید را انتخاب میکنم. دوست ندارم یک بار که به خاطر یک جرم به زندان افتادم، دفعه بعدی هم به خاطر همان جرم دستگیر شوم.»
این بار چند سرقت انجام دادی؟
«۱۰ تایی میشد که البته فرصت نکردم گوشیها را بفروشم.»
چطور دستگیر شدی؟
داخل خانه دستگیرم کردند. چون که دست فرمانم حرف ندارد. به قدری خوب رانندگی میکنم که هیچ ماشینی به گردم نمیرسد.
اختلال کنترل تکانه
ارسیا تقوا متخصص روانشناس بالینی در گفتگو با خبرنگار ایرنا اختلال کنترل تکانه را اینگونه توصیف میکند: اختلال کنترل تکانه یک اختلال تکانشگری و وسواسی است که در آن فرد نمیتواند جلوی فکر وسواسی و آسیب زای خود را بگیرد و تا کاری را که میخواهد انجام ندهد، راضی نمیشود.
وی معتقد است: این اختلال در واقع به این معناست که فرد قادر است قبل از انجام کاری جوانب مختلف آن را بررسی و به دلیل عواقب منفی، از لذت آن کار صرف نظر کند. اما بسیاری از افراد درگیر اختلال کنترل تکانه با وجود آگاهی از عواقب منفی کارشان، برای کسب لذت دوباره آن عمل مخرب را انجام میدهند. اطرافیان و خانوادههای این افراد دلیل انجام کار آنها را درک نمیکنند. اما پی بردن به این موضوع که آنها دچار یک نوع اختلال هستند، کمک میکند تا در جریان درمان قرار گیرند.
به گفته تقوا، این دسته افراد معمولاً به طور تکراری یک رفتار پرخطر را انجام میدهند. فکر میکنند توانایی جلوگیری از میل و وسوسه قوی خود به این کار را ندارند. قبل از هر اقدامی، احساس تنش و اضطراب را تجربه میکنند و سعی میکنند تا از آن کار جلوگیری کنند، اما به دلیل احساسات شدید درونی، معمولاً در مقابل انجام آن ناتوان میشوند. برخی از نشانههای این بیماری بسیار شبیه به اختلال وسواس فکری عملی است.
این روانپزشک میگوید: نخستین چیزی که باعث میشود یک فرد دارای اختلال کنترل تکانه به راه و کرده خود ادامه دهد، یک تنش یا فکر وسواس گونه و آسیب زا در ذهن است که فرد را دچار اضطراب و بی قراری میکند و این امر موجب میشود برای اقدام به آن کار با پردازش و رشد دادن تنش و فکر، برنامه ریزی کند. در واقع این نکته قابل تأمل است که این افکار و حرکت باعث لذت شدید برای فرد میشود و پس از برآورده شدن خواسته و هدف، فرد احساس آرامش میکند و به فعالیت خود در این زمینه ادامه میدهد و گذران زندگی میکند.
تقوا معتقد است: فرد یا افراد مبتلا به اختلال کنترل تکانه ممکن است بعد از دستیابی به هدف، احساس پشیمانی و گناه کنند؛ برخی از این افراد بارها دست به اعمال پرخطر زده، ولی هر مرتبه که به دام افتاده اند، اظهار پشیمانی کرده و با خود عهد میبندند که دیگر این کار را انجام ندهند، اما دوباره با ایجاد تنش و وسواس فکری به سراغ آنها آمده و ماجرا تکرار میشود.
اختلال آتش افروزی و دزدی
به گفته این روانپزشک، اختلال آتش افروزی و اختلال دزدی از جمله موارد عمده در بین مبتلایان به اختلال کنترل تکانه است که در اختلال آتش افروزی همانطور که از نام آن برآمده است، این دسته افراد عمدتاً آتش درست میکنند که با احساس اضطراب، تنش و برانگیختگی همراه است. این حرکت برای آنها بسیار جذاب است و هنگامی که چیزی را آتش میزنند، به آن نگاه کرده و در پیامدهای بعدی آن مشارکت میکنند. آتش زدن باعث ارضاء و لذت بردن آنها میشود.
تقوا با بیان اینکه برای تشخیص و شناسایی جنون آتش افروزی فرد مبتلا نباید بیماری جسمی دیگری را مدنظر قرار داد، توضیح داد: این اقدام صرفاً بدون هیچ دلیل و تنها برای کسب لذت است و افراد مبتلا به اختلال آتش فروزی، معمولاً در طولانی مدت آن را تجربه میکنند و ممکن است به اختلالات رفتاری دیگری مثل قماربازی تغییر پیدا کند.
در نوع اختلال دزدی، فرد میل شدید و مداوم به دزدی دارد. برخلاف دزدهای حرفهای که از فروشگاهها دزدی میکنند، این افراد واقعاً نمیخواهند چیزی داشته باشند و ارزش مالی چیزی که میدزدند، برای آنها اهمیتی ندارد، بلکه آن حس هیجان و برانگیختگی از عمل دزدی است که باعث این کار میشود.
این روانشناس بالینی تصریح کرد: این افراد با وجود هیجان بیش از اندازه سعی دارند در مقابل این حس، خود را کنترل کنند، چون این عمل را نادرست و ناخوشایند میدانند. از طرفی چیزهایی را که میدزدند برایشان مصرف خاصی ندارد و دور میاندازند یا نابود میکنند. نکته مهم در این بیماران این است که آنها معمولاً توانایی خرید چیزهایی را که میدزدند، دارند، اما مسئله آنها اصلاً مالی نیست. ترس از دستگیر شدن کوچکترین عوارض جدی در زندگی آنها دارد. برای این افراد فرقی نمیکند که از چه کسی و کجا دزدی کنند حتی ممکن است از دوستان و محل کار خود نیز دزدی کنند.
راه درمان
تقوا راه درمان اختلال آتش افروزی را اینگونه بیان میکند: بهترین روش درمان اختلال آتش افروزی، شناخت رفتاری است که شامل قرارگیری در موقعیت و جلوگیری از اقدام به آتش زدن، نحوه درست پاسخ دادن به تنش و تمرین مدیتیشن یا درون پویی زیرنظر متخصص است که طی یک برنامه مدون مؤثر خواهد بود. معمولاً این افراد همزمان با این اختلال، دچار افسردگی، اختلال اضطرابی و اعتیاد به مواد مخدر یا تحریک برای خودکشی نیز میشوند.
این متخصص روانپزشک در مورد روش درمان اختلال دزدی نیز میگوید: نحوه درمان افراد مبتلا به اختلال دزدی همانند درمان معتادان به مواد مخدر است و در این رویه که توسط فرد متخصص و روان درمانگر باید اجرا شود، به فرد مبتلا کمک میشود تا حساسیت زدایی منظم و تدریجی، درمان بیزاری آور، مدیتیشن یا درون پویی و یافتن منبع جایگزین برای ارضاء شدن ارائه شود.