علی حجتیکرمانی میگوید: «وقتی میخواستم از جلوی مدرسه فیضیه روزنامه بخرم، اطراف خود را نگاه میکردم که دیگران متوجه نشوند. آهسته روزنامهای میخریدم و آن را زیر عبا مخفی میکردم و به مدرسه میآمدم. در یکی از شبها، یکی از آقایانی که در نماز جماعت آقای اراکی پهلوی من نشسته بود، وقتی فهمید من روزنامه خریدهام، بهشدت به من حمله کرد که چرا روزنامه میخوانم! و اینکه معنی ندارد طلبه روزنامه بخواند! و من هم بدون اینکه جوابی بدهم، بلند شدم و رفتم. در حوزه روزنامه یا رادیو هم مطرود بود».
نقشی که بعدها دانشگاه امام صادق در ساخت، تربیت و تولید دولتمرد یا سیاستمدار برای جمهوری اسلامی ایفا کرد، اوایل انقلاب بر عهده مدرسه حقانی بود.
به گزارش شرق، استادان یا دانشآموختگان پیش از انقلاب مدرسه حقانی بعد از انقلاب وارد ارکان ساختار جدید حاکمیت شدند. اما از آن جمع چندنفرهای که مدرسه حقانی را بنیان گذاشتند، فقط یک نفر تا همین روزها، یعنی آیتالله حسین حقانی در قید حیات بود که او نیز سهشنبه گذشته درگذشت.
آیتالله حسین حقانی در سال ۳۹ در کنار آیتالله سیدمحمد حسینیبهشتی، علی مشکینی، مهدی حائریتهرانی، عبدالرحیم ربانیشیرازی و سیدمرتضی جزایری مدرسهای متفاوت در حوزه علوم دینی بنا گذاشتند که به نام سازنده آن یعنی پدر آیتالله حقانی معروف شد، اما نام رسمی آن طبق وقفنامه، «مدرسه منتظریه» است.
حاجعلی حقانی، از خیران قم، درصدد بود مدارسی برای خدمت به حوزه علمیه قم و رشد و ترقی طلاب احداث کند؛ بنابراین زمینی خرید و بخشی از آن را به ساختمان مدرسه اختصاص داد. پس از آنکه مدرسه آماده بهرهبرداری شد، حسین حقانی، فرزند حاج علی حقانی، از سیدمحمد بهشتی که طرح جدیدی برای دورههای آموزشی حوزه تدوین کرده بود، خواست که این طرح را در مدرسه آنان اجرا کند. بهشتی این پیشنهاد را پذیرفت و فعالیت مدرسه شروع شد. این مدرسه از نظر شیوه گزینش طلبه با مدارس حوزه علمیه قم تفاوت داشت.
اصلاح نظام آموزشی حوزه با برنامه مدون و منظم، با تأسیس مدرسه حقانی آغاز شد و شکل عملی به خود گرفت. پایهگذاران این مدرسه، نظام آموزشی سنتی حوزه را با نظام جدید تلفیق کردند و سبک جدیدی در نظام آموزشی حوزه بنیان نهادند. بهشتی هدف از تأسیس مدرسه را تربیت انسانهایی معرفی کرده بود که «محققانه و نه مقلدانه» انسان و جهان را بشناسند و طلبه «آگاهشده آگاهکننده» باشند.
روحالله حسینیان میگوید: «آیتالله بهشتی یک مدیریت عالی داشتند و استراتژی و اهداف و راهبردهای مدرسه حقانی را مشخص میکردند و کار آیتالله قدوسی بیشتر مدیریت اجرائی و تربیت طلبه بود، یعنی به زبان امروز، آقای بهشتی نرمافزار مدرسه را فراهم میکرد و آقای قدوسی وظیفه سختافزاری داشت، به همین جهت تأثیرگذاری آیتالله بهشتی و آیتالله قدوسی را نباید جدای از یکدیگر مطرح کرد، بلکه دو نیروی توأمانی بودند که هرکدام به دیگری نیازمند بودند و شرط لازم و کافی وجود هر دو بود».
طبق اساسنامهای که بهشتی تنظیم کرده بود، مدت تحصیل در مدرسه ۱۸ سال در چهار دوره بود که به این ترتیب طی میشد: سه سال مقدمات (صرف و نحو و منطق و بیان تا لمعه) پنج سال مرتبه سطح (تعلیم متون درسی شرح لمعه و فرائدالاصول، مکاسب، کفایه) شش تا هشت سال درس خارج تا سطح عالی و دوره تخصصی دوسالهای که شامل علوم گوناگون حوزوی مانند فقه، فلسفه، منطق و کلام میشد. آیتالله بهشتی افزون بر زبان انگلیسی، فلسفه غرب (فلسفه هگل، کانت و دکارت) را تدریس میکرد. کتاب فلسفه هگل تألیف (استین) و تاریخ فلسفه (فردریک کاپلستون) از جمله منابع مطالب فلسفه مرکب بودند. آیتالله مصباحیزدی کتاب (فلسفتنا) از آیتالله محمدباقر صدر را تدریس میکرد و آیتالله جوادیآملی، متون فلسفه اسلامی مثل اسفار، بدایة الحکمه و نهایة الحکمه اثر مرحوم علامه طباطبایی را. آیتالله صانعی، آذریقمی، مفتح، جنتی، خزعلی، جوادیآملی، اراکی، محمدیگیلانی و... هم در حقانی تدریس میکردند.
مخالفت سنتیها
مدرسه حقانی از نظر شیوه گزینش طلبه نیز با مدارس حوزه علمیه قم تفاوت داشت. افزون بر امتحان ورودی و آزمون هوش، مصاحبه حضوری نیز صورت میگرفت. پذیرش طلبه به صورت مشروط انجام میشد. از نوگراییهای دیگر مدرسه حقانی که تا آن زمان در نظام آموزشی حوزه سابقه نداشت، استفاده از روزنامه، رادیو، ضبط صوت و رفتن به اردوهای دستهجمعی بود. توجه به علوم اسلامی که غالبا در حوزهها به صورت رسمی تدریس نمیشد، چون علم تفسیر، علم درایه و علم رجال، تجدیدنظر در درسها و کتابهای حوزه و تدریس علوم نوین، این مدرسه را از دیگر مدارس حوزه علمیه قم متمایز کرد. برخی از کتابهای درسی حوزه، نظیر جامعالمقدمات که حاوی چندین کتاب صرفی و نحوی با سبکی دشوار و قدیمی بود هم حذف شده بود و بهجای آن کتابی با عنوان صرف ساده، تألیف سیدمحمدرضا طباطبایی، از نخستین شاگردان مدرسه حقانی، تدریس شد. بهجای برخی مباحث بسیار تخصصی که بهویژه در علم اصول فقه مطرح میشود، با نظارت و مراقبت سیدمحمد بهشتی و همکارانش علوم طبیعی، دینشناسی و تاریخ ادیان، اقتصاد، جامعهشناسی، فلسفه غرب، ادبیات فارسی و زبان انگلیسی در برنامه درسی مدرسه گنجانده شد.
بهشتی برای زبان انگلیسی اهمیت خاصی قائل بود و برای این درس شهریه ویژهای تعیین کرده بود. همچنین به زبان و ادبیات فارسی نیز توجه خاص میشد.
مدرسه حقانی نوسازی و نوگراییهای دیگری هم داشت که تا آن زمان پیشینهای در حوزه نداشت و چیز نویی بود. در حوزه خرید و فروش رادیو را حرام میدانستند. روزنامهخواندن در قم یک جرم یا یک عمل ناشایست محسوب میشد، اما طلاب مدرسه حقانی برای آشنایی با مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دنیا و کشور بهطور مرتب شبها بعد از انجام مطالعات تحصیلیشان روزنامهها را میخواندند.
علی حجتیکرمانی میگوید: «وقتی میخواستم از جلوی مدرسه فیضیه روزنامه بخرم، اطراف خود را نگاه میکردم که دیگران متوجه نشوند. آهسته روزنامهای میخریدم و آن را زیر عبا مخفی میکردم و به مدرسه میآمدم. در یکی از شبها، یکی از آقایانی که در نماز جماعت آقای اراکی پهلوی من نشسته بود، وقتی فهمید من روزنامه خریدهام، بهشدت به من حمله کرد که چرا روزنامه میخوانم! و اینکه معنی ندارد طلبه روزنامه بخواند! و من هم بدون اینکه جوابی بدهم، بلند شدم و رفتم. در حوزه روزنامه یا رادیو هم مطرود بود».
آیت الله شریعتمداری در سخنرانی خود در سالن شبستان مدرسه فیضیه گفته بود: «انشاءالله که دروغ است، ولی من شنیدهام که بعضی از آقایان در حجرههایشان جعبه دارند». همین امر سبب ایجاد (شایعاتی) درباره این مدرسه شده بود.
محمد مقدم از شاگران بهشتی میگوید: «وقتی غروبها قدم میزدیم و به مدرسه فیضیه میرفتیم با انگشت اشاره میکردند که اینها طلبههای حقانیاند اینها سیاسیاند. یعنی طلبههایی هستند که بخشی از اندیشههای سنتی حوزه را شکستهاند و یک نوگرایی خاصی دارند. استادان بیرون از حوزه را وارد مدرسه کردهاند. برنامه کلاسی و دفتر حضور و غیاب دارند. از طلبهها امتحان میگیرند. فوتبال بازی میکنند. پیادهروی میکنند. دستهجمعی با پای پیاده به جمکران میروند. کار دستهجمعی و گروهی برای خیلیها قابل هضم نبود.
از حقانی تا وزارت اطلاعات
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدرسه حقانی مدتی تعطیل شد. یکی از دلایل تعطیلی مدرسه، وظایف شاگردان آن در سازماندهی و اداره امور نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. به جز استادانش مانند بهشتی، قدوسی، مشکینی و... دانشآموختگان این مدرسه هم پس از انقلاب بیشتر در نهادها و دستگاههای کشور همچون قوه قضائیه و وزارت اطلاعات مشغول شدند که از این جمله میتوان به آیتالله ریشهری، کاظم صدیقی، درینجفآبادی، پورمحمدی، محسنیاژهای، علی فلاحیان و علی یونسی اشاره کرد.
مصطفی پورمحمدی دراینباره به خبرگزاری مهر گفته بود: «علت برجستهشدن این موضوع این است که مرحوم آیتالله قدوسی که دادستان انقلاب شدند از تعدادی از ما دعوت کرد و یک تیم ١٥، ٢٠ نفرهای به دادستانی کل رفتیم و حاکم شرع و دادستان شدیم یا مقامات قضائی را برعهده گرفتیم. وقتی وزارت اطلاعات تشکیل شد و آقای ریشهری وزیر اطلاعات شدند، پنج یا شش نفر از مدرسه حقانی به وزارت اطلاعات رفتیم». حسینیان هم در همین باره گفته بود: «مسئولی که برای جایی انتخاب میشود، قطعا از نیروهایی که قابل اطمینانش باشند، استفاده خواهد کرد، خصوصا در شرایط خاص اوایل انقلاب. بدیهی است زمانی که آیتالله قدوسی دادستان کل انقلاب شدند، از شاگردان قابل اطمینانی که سالها تربیت کرده و پرورش داده بودند و آنها را از نزدیک میشناختند و به آنها اطمینان داشتند، استفاده کردند. اینکه نیروهای مدرسه حقانی بیشتر در تشکیلات آمدند، دستاورد یک تصادف و نیز واقعیتهای موجود بود وگرنه تعمدی در کار نبود یا از قبل چنین برنامهای پیشبینی نشده بود و نمیتوانیم بگوییم آیتالله قدوسی این نیروها را از قبل برای تزریق در بدنه حکومت آماده کرده بودند. اینجور حرفها اکثرا گزافهگویی است. شاید اگر این سه بزرگوار جنتی و بهشتی و قدسی در حکومت نمیآمدند و مورد اعتقاد و اطمینان امام نبودند، کسی طلاب مدرسه حقانی را به خاطر آن درسهایی که خوانده یا نظم و انضباطی که با آن پرورش یافته بودند دعوت به کار نمیکرد و شاید اصلا کسی توجهی هم به آنها نمیکرد و اینها فراموش میشدند و چندان جایگاهی پیدا نمیکردند». از دیگر دانشآموختگان این مدرسه هم میتوان به غلامحسین کرباسچی، حسن غفوریفرد، علی جنتی، مرتضی آقاتهرانی و... اشاره کرد.
بعد از شهادت آیتالله علی قدوسی در شهریور ۱۳۶۰ در دفتر کار خود، محمدرضا طباطبایی مدیریت آن را برعهده گرفت. اما برخی تفاوت دیدگاهها در شیوه مدیریت، سبب بروز اختلاف بین مدیر و متولی مدرسه شد؛ ازاینرو، مسئولان جدید، مدرسه را به ساختمان دیگری منتقل کردند و اندکی بعد، مدرسه حقانی با تولیت حسین حقانی فعالیت خود را بار دیگر آغاز کرد.