محمد ماکویی؛ میگویند اعتماد ذره، ذره کسب میشود، اما به یک باره از دست میرود.
شاید گفته بالا در مورد اروپاییها و امریکاییها صدق کند. با این حال، در باره سرزمین عزیز ایران باید گفت که اعتماد به یک باره کسب میشود، اما ذره ذره از بین میرود.
در این باب و جهت پیدا کردن مصداق میتوان انتخابات ریاستجمهوری هر سالی که دوست دارید را به خاطر بیاورید.
در انتخابات ریاست جمهوری، مردم به یک باره به کسی که بهتر از بقیه حرف زده اعتماد کرده و او را بر مسند ریاست جمهوری مینشانند.
یکی دو روز (اندکی بیشتر یا کمتر!) از ماجرا نگذشته، رییس جمهور محترم بیاناتی در مایههای "منظور من این نبود"، "در یک دوره چهار ساله که نمیشود این همه کار کرد"، "شنونده باید عاقل باشد"، "حالا ما یک چیزی گفتیم. شما چرا جدی گرفتید؟! "، "چیزهایی گفتم که خوشتان بیاید"، "همه چیز دست من نیست"، "اجازه نمیدهند کار کنم"، "همه تخم مرغها را در یک سبد گذاشته بودم"، " منظورم را بد متوجه شدید"، " پیشبینی عهد شکنی خارجیها را نکرده بودم"، "پیشبینی عهد شکنی خارجیها را کرده بودم"، " فساد داخلی بیش از دشمنان خارجی ما را از رسیدن به اهداف دور ساخته است" و "خلایق هر چه لایق" گفته و مردم را به بیاعتمادی نصف و نیمه (با هر چه تمامتر فرق دارد!) سوق میدهد.
با این حال، چون مردم ما زیادی خوبند و خوبی از خودشان است، به یک باره اعتماد خود را از دست نداده و امیدوارند که همه حرف و حدیثهای بیان شده از شکسته نفسی آقای رییس جمهور باشد.
اینگونه است که با گذر عمر تدریجی دوران خوش ریاست جمهوری (معلوم است که برای چه کسی؟!)، مردم به تدریج پی میبرند که به سخنان بعد از ریاست باید بیش از حرفهای قبل از بر تن کردن ردای ریاست جمهوری اعتماد نمود. به این ترتیب است که اعتماد به رییس جمهور محترم آرام آرام از دست رفته و در انتهای دوران ریاست جمهوری به کمترین میزان میرسد.
در انتخابات ریاست جمهوری بعدی، مردم با فراموش کردن "این همان آدم است" و "رقبا کارنامه قابل دفاعی ندارند"، کف انتظارات و خواستههای خود را دچار تغییر و تحول اساسی کرده و به حرفهای داوطلبینی که "لیاقت شما بیش از اینها است" گوش جان میسپارند.
در این راه، مردم رای دهنده مجاب به اعتماد یک باره دوباره شده؟! و در دل "این بار با دفعات پیش تومنی صنار توفیر دارد" و "این با بقیه تفاوت اساسی دارد" میگویند.