مزدک میرزایی پس از دو دهه حضور در تلویزیون از ایران رفت
فرارو- در حالیکه تب حواشی سریال جنجالی "گاندو" فروکش کرده بود، انتشار
خبر مهاجرت مزدک میرزایی گزارشگر سرشناس فوتبال از ایران و پایان چند دهه همکاری اش با صدا و سیما، باز هم رسانه ملی را به صدر اخبار جنجالی و حاشیهساز کشور باز گرداند. مهاجرتی که ارتباط مستقیم با صداوسیما دارد، ظاهرا میرزایی به شبکه ماهوارهای ایران اینترنشنال پیوسته است.
به گزارش فرارو، محمد تقوی سرمربی پیشین تراکتور و کارشناس کنونی شبکه ایران اینترنشنال خبر پیوستن مزدک میرزایی به شبکه ایران اینترنشنال را تائید کرد و گفت: «مزدک میرزایی امروز از ساختمان این شبکه در لندن دیدن کرده است.»
شبکه ماهوارهای فارسی زبان ایران اینترنشنال، از شبکه مخالف نظام است. این شبکه وابسته به عربستان سعودی است.
براساس آنچه که در محافل خبری منتشر شده است، مزدک میرزایی ماهها پیش با مدیران سازمان به مشکل برخورده بود. او مدتها بود که هیچ مسابقه فوتبالی را گزارش نمیکرد، در هیچ محفل ورزشی حضور نمییافت و روی آنتن نمیرفت.
گفته میشود او نه تنها با مدیریت شبکه سه و ورزش سیما بلکه با مدیریت شبکه مستند درباره مستند تیم ملی نیز اختلافاتی پیداکرده بود. آخرین برنامهای که مزدک میرزایی در آن حضور یافت برنامه اینترنتی جهان فوتبال بود که شبکه آپارات آن را پخش میکرد.
میرزایی اولین مجری سرشناس ورزشی نیست که از صداوسیما کنار گذاشته میشد. پیشتر
عادل فردوسی پور مورد غضب مدیران شبکه سه سیما قرار گرفت و با وجود اینکه محبوبترین مجری تلویزیون بود، اما از این شبکه کنار گذاشته و برنامه اش نیز تعطیل شد.
اختلاف عادل فردوسی پور با علی فروغی مدیر جوان شبکه سوم سیما بود. اختلافی که سروصدای زیادی به پا کرد. با وجود اینکه فردوسی پور از شبکه سوم سیما کنار گذاشته شد، اما او فعالیتش را در شبکه ورزش پیگیری کرد.
در روزهای گذشته شایعه شده بود که عادل فردوسی پور از ایران مهاجرت کرده و به یک شبکه ماهوارهای پیوسته است. اما حالا روشن شده که این مزدک میرزایی بوده که مهاجرت کرده است.
با وجود اینکه خبرهایی از اختلافات مزدک میرزایی با تلویزیون نیز کمابیش شنیده شده بود، اما این ماجرا توجه زیادی را جلب نکرد. اما فردوسی پور به واسطه محبوبیت بالایی که داشت حمایت فراوانی هم از او صورت گرفت.
با این حال میرزایی از دید بسیاری پس از عادل فردوسی پور بهترین و حرفه ایترین گزارشگرو مجری ورزشی تلویزیون بود.
علی فروغی رییس شبکه سه و عادل فردوسی پور
تناقض درونی و جنگ قدرت
از دست دادن بهترین و محبوبترین مجریان برای صداوسیما قطعا تبعات سنگینی خواهد داشت. رسانه ملی در ۱۰ سال گذشته با چالش بزرگ حفظ مخاطبان خود روبه رو بوده و هر روز ضریب محبوبیت و نفوذش را بیشتر از گذشته از دست میدهد.
با این شرایط منطقی و عقلانی آن است که رسانه ملی دو دستی چهرههای محبوب خود را حفظ کند، سرمایهها را بر باد ندهد و به اندازه کافی به آنها میدان عمل دهد.
اما این اتفاق در صداوسیما رخ نمیدهد. اتفاقا در سالهای اخیر صداوسیما در نقش یک بنگاه سرمایه سوز ظاهر شده است. بیشتر این سرمایه سوزیها هم به رویکرد مدیران و ساختار سازمان باز میگردد.
برخی ناظران معتقدند ساختار باندی-رفاقتی سازمان و نفوذ گروهها و نهادهای خارج از خود باعث شده جنگ قدرتی در آن شکل بگیرد. این جنگ قدرت به تلاشها برای حفظ مخاطب و محبوبیت رسانه ملی ضربه زده است.
از یکسو شاهدیم صداوسیما برای افزایش جذابیت برنامههای خود دست به دامن چهرهای مشهور و سلبریتیها میشود از سوی دیگر سرمایههای خود را در قالب جدالهای مدیریتی و جنگ قدرت از دست میدهد. نمونه بارز این پدیده در ماجرای عادل فردوسی پور رخ داد.
محبوبیت و نفوذ مجری برنامه نود از جانب مدیر جوان، تازه کار و البته پر نفوذ شبکه سوم سیما قابل تحمل نبود. در نتیجه علی فروغی تلاش فراوانی برای حذف فردوسی پور و نود انجام داد و به نتیجه مطلوب خود هم رسید. او هنوز نتوانسته است برنامهای مانند نود و گزارشگری مانند فردوسی پور پیدا کند.
جدای از تناقضهای عملکردی سازمان، گزارشهایی از وجود اختلاف در سازمان وجود دارد. در جریان پخش سریال گاندو این اختلافات بیشتر نمودار شد.
براساس برخی گزارشها بخشهایی از سریال گاندو سانسور شده بود.
حسین نصیری، مدیر روابط عمومی شبکه افق چندی پیش با اعلام اینکه نسخه پخش شده از سریال گاندو در تلویزیون سانسور شده بود گفت که مخاطبان زیادی خواستار تکرار سریال تلویزیونی «گاندو» بدون حذفیات از شبکه افق شدهاند.
او گفت: «بر این اساس تصمیم گرفته شده بعد از پایان سریال «وضعیت سفید» که در حال حاضر روی آنتن شبکه افق است، شاهد پخش گاندو باشیم.»
اما ظاهرا قرار نیست "گاندو" سانسور نشده از شبکه افق پخش شود.
سانسور گاندو به این برداشت دامن زد که "مگر میشود بخشهایی از یک سریال در یک شبکه مضر و در همان زمان و با همان مخاطب در شبکه دیگری مفید باشد؟! " این برداشت در واقع به معنای وجود اختلاف در سازمان صداوسیماست.
خبرگزاری ایرنا درباره این اختلاف مینویسد: «برخی کشمکشها در سازمان صداوسیما مدتهاست برملا شده و وجود طیفهای مختلف سیاسی و مدیریتی باعث کاهش اعتماد عمومی به رسانه ملی و ریزش مخاطب شده است، تا جایی که حتی مدیران انقلابی که از بسیج رسانه ملی و شبکه افق در شبکههای دیگر مستقر شدند هم برای جذب مخاطب، دست به دامان ستارههای سینما شدند.»
به نوشته خبرگزاری دولت: «می توان بدنه صداوسیما را به چند گروه تقسیم کرد که این گروهها در چند سال اخیر دچار تعارض منافع و در نهایت تقابل با یکدیگر شدهاند. اتفاقاتی مانند تعطیلی برنامه ۹۰ و برکناری عادل فردوسیپور از سوی حلقه افق و طیف موسوم به انقلابی و از طرف دیگر، برکناری یکباره جواد رمضاننژاد، مدیر نسبتاً موفق شبکه پنج که قبلاً مدیریت افق را برعهده داشت از طرف طیف دیگر، از نمونههای دعواهای داخلی در تلویزیون تفسیر شده است.»
فشارهای خارجی بر صداوسیما هم بر بروز چنددستگی و اختلاف در این سازمان اثر گذار است. برای نمونه میتوان به حذف مسابقه تلویزیونی "روبیکیو" اشاره کرد. مسابقهای که با نظر مراجع و در خواستهای خارج از سازمان دو ماه پیش کنار گذاشته شد.
اما حالا دوباره "روبیکیو" بی سروصدا به آنتن بازگشته است. ظاهرا محتوای آن نیز تغییر چندانی نکرده است و حداقل تغییرات صورت گرفته نمیتواند پاسخگوی انتقادات باشد.
این رفت و برگشت نشان دهنده وجود اختلاف و چند دستگی در تصمیم گیری درون سازمان است.
اعمال نفوذ، فشار خارجی و ماهیت باندی مدیریت در درون سازمان صداوسیما در افشاگری سال گذشته محمد سرافراز رییس پیشین صداوسیما نیز بازتاب یافته است. او در گفتگو با روزنامه شرق تاکید کرد که در صداوسیما "زدوبند"هایی وجود داشت و هنگامی که او ریاست این سازمان را بر عهده داشت به قصد کوچکسازی ۷۵۰ مدیر را برکنار کرد. به گفته او تعدادی از همین مدیران پس از برکناری علیه او گزارشهایی تهیه کردهاند.
او همچنین به دخالت دستگاههای امنیتی در این سازمان اشاره کرد و گفت ناهمخوانیها و اشکالاتی هم در حوزه درآمدهای صداوسیما از محل آگهیهای این سازمان وجود داشت.
محمد سرافراز رییس پیشین سازمان صداوسیما
همه این شرایط در کنار مواردی که ما از آنها بی خبریم، وضعیتی کنونی رسانه ملی را رقم زده است. رسانهای که به هیچ عنوان حاضر به پاسخگویی هم نیست. مدیران صداوسیما درباره اینکه در این سازمان چه میگذرد هیچ توضیحی نمیدهند.
آنها از دولت بودجههای کلان طلب میکنند، اما حاضر نیستند درباره درآمدهای خود به مردم گزارش دهند. آنها به مردم نمیگویند چرا محبوبترین برنامه و مجری سال گذشته تلویزیون تعطیل و کنار گذاشته شد. مدیران سازمان توضیح نمیدهند که چرا ابتدا سلبریتیها تلویزیون را قبضه کردند و ناگهان یکی یکی حذف شدند. توضیح نمیدهند که چرا در رسانهای که نمایش ساز ممنوع است، آزمون استعدادیابی موسیقی گرفته میشود، توضیح نمیدهند که چرا سریالی از تلویزوین پخش میشود که به بحث حاکمیت دوگانه در کشور دامن میزند و ... دهها سوال دیگر. هیچ نهاد ناظری نیز بر عملکرد صداوسیما نظارت ندارد. تلاشهایی در مجلس برای تحقیق و تفحص صورت گرفت که همگی با شکست روبه رو شد.
چرا نمیشه؟ تو کشور های دیگه میشه، مگه اینجا چه فرقی با کشور های دیگه داره؟