bato-adv
کد خبر: ۴۰۶۷۰۳
چرا ایرانیان نسبت به انگلیس بدبین هستند؟

"کار، کار انگلیسی‌ هاست"؛ روایت جک استراو از بدگمانی ایرانیان به انگلیس

از دیدگاه جک استراو، تاثیر امتیازات این بود که یک سوءظن ایجاد کرد مبنی بر اینکه بریتانیا نسبت به ایران «فقط مقاصد خبیث» دارد. این سوء ظن به طور پیوسته بزرگتر شد و با نقش کثیف بریتانیا و آمریکا در کودتای سال ۱۹۵۳ به اثبات رسید. کودتایی که محمد مصدق، نخست‌وزیر منتخب، را سرنگون کرد و پس از آن، قدرت به محمدرضا شاه پهلوی رسید.

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۸ - ۰۱ مرداد ۱۳۹۸
فرارو- وزیر امور خارجه اسبق انگلیس کتابی درباره ایران نوشته و دلایل بدبینی تاریخی ایرانیان نسبت به کشورش را واکاوی کرده است.

به گزارش فرارو، در محافل دیپلماتیک انگلیس لطیفه‌ای وجود دارد که می‌گوید: ایرانیان تنها ملتی در جهان هستند که فکر می‌کنند انگلیس هنوز ابرقدرت است. صرفنظر از صحت و سقم آن، لطیفه مزبور متضمن دو معنی است: اولا انگلیس دیگر ابرقدرت نیست. ثانیا ایرانیان نسبت به این کشور اروپایی بدبینی تاریخی دارند.

یک ایرانی می‌تواند دلایل متعددی برای این بدبینی نام ببرد: اشغال بخش‌هایی از جنوب ایران، کودتای ۲۸ مرداد، ماجرای ملی شدن صنعت نفت و ده‌ها مورد تاریخی دیگر که با نام انگلیس پیوند خورده است. اما خود انگلیسی‌ها بدبینی ایرانیان نسبت به کشورشان را چگونه می‌فهمند؟ در این مورد، تحقیقات اندکی انجام شده است. جک استراو، وزیر امور خارجه اسبق انگلیس، که تعاملات گسترده‌ای با ایران داشته، اخیرا کتابی نوشته است که دقیقا به ذهنیت ایرانیان درباره انگلیس می‌پردازد.

روزنامه گاردین، در گزارشی به قلم آندرو آنتونی، کتاب «کار انگلیس: فهمیدن ایران و اینکه چرا نسبت به بریتانیا بدگمان است» نوشته جک استراو را معرفی کرد.
 

روایت جک استراو از بدگمانی ایرانیان به انگلیس

تقریبا چهار سال پیش، استراو به همراه همسر و دو تن از دوستانش تعطیلات خود را در ایران گذراند. آن‌ها هنگامی که از سرو ابرکوه -درختی که تخمین می‌شود پنج هزار سال عمر دارد- بازدید کردند، با گروهی از بسیجیان مشکی‌پوش مواجه شدند. بسیجیان، به استراو یادداشتی دادند که توضیح می‌دهد چرا کسی از سفر او به ایران استقبال نمی‌کند. یادداشت، سابقه فریبکارانه بریتانیا طی دو قرن نوزدهم و بیستم در ایران را با جزئیات بیان می‌کند و در آن ادعا شده است که استراو بازنشسته، مامور براندازی از جانب دولت بریتانیاست و از سفرش برای تفرفه‌افکنی استفاده می‌کند. از آن پس، هرجا گروه استراو می‌رفت، بسیجیان دنبال‌شان می‌کردند تا اینکه پلیس مداخله کرد. پلیس به همراه لباس‌شخصی‌ها، استراو و همراهانش را با عجله سوار خودرو کردند و آن‌ها را به جای امنی بردند.

استراو در کتابش با لحنی طنزآلود نوشته است اینکه پلیس از فردی در برابر مجرمان و تروریست‌ها محافظت کند، بدیهی است. اما اینکه پلیس، از همان فرد در برابر بخش‌های دیگری از حکومت محافظت کند، چیز عجیبی است. استراو می‌نویسد: «هیچ کشور دیگری سراغ ندارم که چنین چیزی در آن اتفاق بیافتد.»
 
کتاب جک استراو درباره دلایل بدبینی تاریخی ایرانیان نسبت به انگلیس
کتاب جدید جک استراو درباره ایران

به نوشته گاردین، کتاب جدید استراو، در واقع پاسخی به تجربه عجیب‌وغریب این وزیر سابق در ایران و واکنشی به اتهاماتی است که در یادداشت بسیجیان مطرح شده بود. این کتاب، مملو از حکایت‌های دیپلماتیک و مشاهدات شخصی است و به مردم ایران هم نگاهی همدلانه دارد.

استراو ادعا می‌کند ایرانیان ملتی هستند که همچنان به شکل زمان‌پریشانه بر بریتانیا متمرکز هستند. به نحوی که انگار بریتانیا، ابرقدرتی است که بسیار فراتر از سواحلش می‌تواند نفوذ فوق العاده اعمال کند. به نوشته گاردین، این امر دلیل دارد. این توصیف، زمانی بر بریتانیا منطبق بود؛ کشور‌های اندکی وجود داشتند که از نفوذ طولانی و مخفیانه بریتانیا، از ایران بیشتر ناراحت بودند.

در قرن نوزدهم، ناصرالدین شاه به بریتانیا چیزی داد که استراو آن را «غیرعادی‌ترین و طمعکارانه‌ترین امتیازات تجاری» می‌‎نامد. دلیل این کار تا حدودی این بود که شاه می‌خواست امپراتوری بریتانیا را به عنوان حائلی در برابر تجاوز روسیه در کنار خود داشته باشد. دلیل دیگر هم، منفعت شخصی شاه بود. اما تاثیر امتیازات، این بود که یک سوءظن ایجاد کرد مبنی بر اینکه بریتانیا نسبت به ایران «فقط مقاصد خبیث» دارد. این سوء ظن به طور پیوسته بزرگتر شد و با نقش کثیف بریتانیا و آمریکا در کودتای سال ۱۹۵۳ به اثبات رسید. کودتایی که محمد مصدق، نخست‌وزیر منتخب، را سرنگون کرد و پس از آن، قدرت به محمدرضا شاه پهلوی رسید که به طور فزاینده به استبداد متمایل شد. بسیاری از مردمش از او متنفر بودند و نهایتا مجبور شد در انقلاب سال ۱۹۷۹ از کشور فرار کند.

استراو، که در سال ۲۰۰۱ اولین وزیر ارشد بریتانیا شد که پس از انقلاب ۱۹۷۹ به ایران سفر می‌کند، درباره نقش بریتانیا در قدرت‌گیری شاه دیدگاه واضحی دارد و این نقش را محکوم می‌کند. اما او بازنگری تاریخی که پس از انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفته را قبول ندارد. او ادعا می‌کند: «اسطوره‌ای که امروز در جمهوری اسلامی وجود دارد، این است که روحانیون طرفدار مصدق بودند. آن‌ها اینگونه نبودند. نگرانی اصلی‌شان، آن زمان و الآن، این بود که قدرت و نفوذشان در ایران را حفظ کنند.»

این دیپلمات سابق انگلیسی معتقد است که سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق ایران، کسی است که غرب می‌تواند با او کار کند. زمانی که خاتمی رئیس‌جمهور بود، استراو در سال ۲۰۰۱ وزیر خارجه انگلیس شد. خاتمی به سختی اصلاحات را جلو می‌برد و پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، علایمی از همکاری بین المللی با آمریکا وجود داشت. اما این فرصت، با مشمول شدن ایران در لیست بدنام «محور شرارت» جورج بوش از میان رفت. ظاهرا هیچ کس نمی‌داند که عبارت «محور شرارت» چگونه وارد سخنرانی نهایی بوش شد. نویسنده اصلی عبارت، آن را در متن گنجانده بود با این توقع که از متن خارج شود. به طرز مشابهی، استراو معتقد است که خروج دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هم اشتباه دیگری است، البته یک اشتباه عامدانه‌تر.
bato-adv
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۲
آقای استرو هنور کار ،کار انگلیسها است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۲
همین الان هم کشتی ایران رو گرفتن بدبینی مردم ما نسبت به انگلیس و روسیه کاملا به حق هست
سید محمد
United Arab Emirates
۲۱:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۱
یک عارضه بسیار کهن در فرهنگ ایرانیان وجود دارد به نام تقدیر گرایی و خرد گریزی. که برگرفته از آیینی باستانی به نام «زروانیسم» است . در این ایدئولوژی انسان چندان دخل و تصرفی در سرنوشت و نتایج اعمال خود ندارد بلکه نیروهای فوق بشری هستند که برای او و زندگیش برنامه ریزی می کنند. البته این ایین هم برگرفته از شرایط اقیلمی و ژئوپلتیک سرزمین ایران است و از ناکجا آباد نیامده است . قابل ذکر است متفکرینی چون آشو زرتشت و شاگردش جاماسب سعی کردند با اصلاحات ایدئولوژیک این فضا را کمی تلطیف کنند که البته به طور کامل موفق نشدند چون عوامل نشو و نمای چنین دیدگاهی کماکان در ایران وجود داشته و دارد . در عصر معاصر این دیدگاه جبر انگاری، از آسمانها به زمین آمده و به صورت دیگری خود را عیان ساخته بدین معنی که مردم ایران مصائب و ناکامی های خویش را نه معلول رفتار و کردار خود بلکه در اثر دسایس و نقشه های دیگرانی می دانند که از آنها را قدرت قاهر و بلامنازع روزگار می دانند و این نوع نگاه هنوز هم ادامه دارد . فرقی هم بین روسای مملکت و یک فرد از طبقه پایین اجتماع ندارد کلا یک اپیدمی است!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۴ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۱
بدبینی ایرانیان نسبت به بریتانیا فقط شامل این موارد ذکر شده نیست در واقع از زمان شروع روابط میان دو کشور در زمان صفویه ایرانیان همواره از انگلستان خویی خبیثانه و طمع کارانه را دیده اند، موذی گری و خنجر زدن انگلستان به ایران در جریان جنگهای ایران و روس که در نهایت منجر به جدایی بخشهای بزرگی از ایران شد جدایی افغانستان در زمان محمد شاه قاجار که پروژه ای کاملا انگلیسی بود عقد قرارداد 1919 و تقسیم ایران بین روسیه و انگلیس و عقد و تحمیل قرارداد های ننگین و غارتگرانه تجاری و موارد متعدد توطئه و شیطنت علیه کشور و ملت ایران نمونه های بارز خباثت انگلیس علیه ایرانیان را نشان می دهد، و صد البته که اینک اکثریت ایرانیان بریتانیا را بسیار ضعیف و پیر و بیمار فرض میکنند(روباه پیر) که تقریبا هم فرضی نزدیک به واقعیت است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۱
خروج دونالد ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) هم اشتباه دیگری است، البته یک اشتباه عامدانه‌تر.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵