بازار مرثیه سرایی برای رفتن سرمایهها داغ است. مینویسند یک نفر دیگر هم رفتن را به ماندن ترجیح داد؛ آن هم نه با خواسته قلبی که با زور و از سرِ خسته شدن. مزدک میرزایی و خبر مهاجرتش دوباره این داستان را تازه کرده است. درحالی که هنوز حرف بر سر حذف عادل فردوسیپور و برنامه محبوبش بود، ناگهان خبر غیرمنتظره مهاجرت این گزارشگر بیسر و صدای تلویزیون منتشر شد؛ مهاجرتی که به نظر میرسد به قصد اجرا در شبکه آنور آبی «ایران اینترنشنال» انجام شده است.
خبرهای رفتن مزدک میرزایی روی لبه تأیید و تکذیب قرار دارد. از صفحه اینستاگرامی منسوب به مزدک که نوشت مهاجرت نکرده و قرارش برای اجرا در شبکه ایران اینترنشنال را تکذیب کرد و بعد مشخص شد این صفحه جعلی بوده گرفته، تا دوستانش که غیررسمی تأیید میکنند او دیگر در ایران حضور ندارد. حتی محمد تقوی مربی سابق فوتبال و کارشناس فعلی شبکههایی، چون بیبیسی فارسی میگوید مزدک از ساختمان محل کار جدیدش در لندن هم بازدید کرده است. مزدک چهره بیحاشیه ورزشیهای تلویزیون بود؛ آن هم در مقابل عادل فردوسیپور که دریایی از حاشیه همیشه اطرافش جریان داشته است. او حتی وقتی همان اوایل و زمانی که خبری از اعلام طرفداری گزارشگرها و مجریهای ورزشی نبود و گفت که طرفدار تیم ملی ایتالیاست و بیرودربایستی در گزارشهایش رگههای طرفداریاش را هم میشد شنید باز هم حاشیهای برایش ایجاد نشد. مزدک میرزایی در مقابل چهرههایی مثل جواد خیابانی و علیرضا علیفر هم که با گزارشهایشان همیشه دچار دردسر میشدند زندگی حرفهای آرام تری داشت، اما کسی نمیداند چرا این چهره آرام یک دفعه آنقدر مغضوب شد که تعداد بازیهایی که برای گزارش به او میرسید کمتر و کمتر میشد.
او قبل از عادل فردوسیپور و زمانی که هنوز علی فروغی مدیر جدید شبکه سه سیما پایش به این شبکه باز نشده بود این مشکل را پیدا کرد و وقتی هم بعد از جام جهانی ۲۰۱۸ در گفتوگویی از کمکاریاش در آن یک ماه تمام فوتبالی گلایه کرد، کسی دربارهاش توضیح چندانی نداد و ماجرا تا حدودی فراموش شد. هرچند که این فراموشی برای ما مخاطبها بود. حالا که خبر مهاجرتش پیچیده، متوجه شدهایم و به چشممان آمده که مزدک در یک سال گذشته از شبکه سه به شبکه ورزش کوچ کرد و بعد هم ناچار به حضور در شبکه مستند شد و به مستندسازی برای فوتبال روی آورد و بالاخره هم مجبور شد از شبکه مستند هم برود، چون فضای کار برایش مهیا نبود. این جنگیدن برای کار کردن اکنون خودش را نشان داده و خیلیها از آن برای دفاع از مزدک در مقابل کسانی که او را متهم به پولدوستی و وطن فروشی میکنند استفاده میکنند. اینکه شبکه سه و تلویزیون طبق معمول قدر آنچه داشته ندانسته و رفتار غیرحرفهای مدیرانش باعث شده کسی که عاشق کارش بوده و برای چهره شدنش تلویزیون هزینه داده، ترجیج بدهد برود؛ ترجیحی از سر ناچاری است، چون زهره سادات هاشمی یکی از مجریان تلویزیون در اینستاگرامش نوشت که چند ماه قبل و بعد از شنیدن حرفهایی درباره مهاجرت مزدک او را در سفری دیده و در چهرهاش اشتیاقی برای این مهاجرت ندیده است. هرچند که این حرفها منتقدان مزدک میرزایی را قانع نمیکند بخصوص اینکه حرفهایی درباره اینکه او یک کپی از آرشیو ورزشی ارزشمند صدا و سیما را هم با خود برده زده میشود.
اما کنار این حرفها خیلیها از مسأله دیگری حرف میزنند از محبوب ماندن و از چهره ماندن. این چند سال صدا و سیما چهرههای زیادی را از دست داده است و بسیاری از آنها مهاجرت کردهاند.
کسانی که هنوز مردم آنها را با برنامههای مشهورشان به یاد میآورند، اما وقتی به شبکههای آن ور آبی کوچ کردند بعد از مدتی دیگر خبری از آن شهرت و برنامههای خاص نبود و کم کم فراموش شدند. کسانی مثل فرشید منافی که در رادیو جوان چهره شد و اجراهایش به دل مردم نشست، اما اکنون کمتر از او چیزی میشنویم. چهرههایی که به شبکه جم رفتند تا سریال بسازند و بازی کنند، اما بعد از مدتی گلایه هایشان از بیتوجهی و کم کاری و دروغ از آب درآمدن وعدههای شبکههای تلویزیونی آغاز شد.
حالا خیلیها نگران مزدک میرزایی هستند که انتخابش بسیار پر سر و صداست. او آنطور که میگویند و بهصورت رسمی تکذیب نشده میخواهد به شبکهای برود که مواضع ضد ایرانی و وابستگیاش به عربستان سعودی ثابت شده است و به قول خیلیها دلارهای نفتی او را هم از راه به در کرده تا با دشمن ایران همکاری کند. آنچه رسانهایها دربارهاش حرف میزنند این است که تجربه شبکههای مشابه نشان میدهد رویه رسانههایی مانند ایران اینترنشنال براساس اهداف سرمایهگذارانشان تغییر میکند و شاید مدتی دیگر نه خبری از این شبکه باشد و نه نامی از آن باقی بماند. آن وقت مزدک میرزایی میماند و وجههای که دیگر از دست داده و پلهایی که پشت سرش خراب شده است.