بابک زمانی رئیس انجمن سکته مغزی در روزنامه شرق نوشت:
در چند روز گذشته انتشار گسترده یک آگهی برای یک مرکز زیبایی از سوی یک آقای سلبریتی خوشتیپ که خاطراتی از هنرمندان قدیم را هم در اذهان زنده میکند، خبرساز شد. این موضوع میتواند دستمایهای برای مطرحکردن برخی مشکلات جدی سلامت در کشور ما باشد.
اول اینکه سرمایهگذار این مرکز (که ممکن است خود ایشان باشند) تلویحا به ما میفهماند درآمد مورد انتظار از این مرکز آنقدر است که بتوان یک سلبریتی را برای تبلیغش استخدام کرد یا سلبریتیها هم با آن سطح درآمدهایی که در کار پزشکی متصور نیست، حاضرند برای این کار سرمایهگذاری کنند. دوم آنکه اینگونه مراکز آن هم در محیطی که آن را تجملی توصیف کردهاند، میان مردم خواهان و مشتری فراوان دارد که بسیاری از مردم بهراحتی مبالغ زیادی را برای این کار میپردازند و احیانا رقابتهایی وجود دارد که دلیل اصلی این آگهی است.
اما بعد از این مقدمات باید به نکات دیگری هم توجه کرد:
وجود چنین مراکزی قطعا در مقوله زیبایی که مفهومی نامتعین بوده و با مدل و مد تعریف میشود، برای اقشاری که توانایی مالی چندانی ندارند هم نوعی مصرف تولید میکند!
بخشهای الیت ثروتمند جامعه که تواناییهای مالی و انگیزههای کنترلناپذیرشان برای زیبا و بهترشدن باعث پرداخت هزینههایی هنگفت میشود، در ویزیتهای ضروری درمانی هم از تعرفههای بسیار پایینی استفاده میکنند که ظاهرا برای رفاه اقشار محروم بالاجبار در حد پایینترین تعرفههای کره مسکون در رقمی ناچیز فریز شده است. برنامهریزان اقتصاد سلامت قادر نبودهاند سیاستی اتخاذ کنند که حداقل این اقشار تعرفههای ویزیت خود را به شکل واقعی بپردازند. نپرداختن تعرفههای واقعی از سوی این اقشار به انحای مختلف به اقشار محروم آسیب میرساند؛ اولا با پرداخت واقعی اینها منابع مالی بیشتری به سمت سلامت سرازیر میشود و بهعلاوه تعریفی از یک ویزیت باکیفیتتر هم که قطعا میتواند مورد نظارت بیشتری قرار گیرد، در عمل در کشور ترسیم میشود. مقصود اینکه این برنامهریزان گرانقدر اقتصادی که هیچگاه چلوکباب ١٠ هزارتومانی از دلیوریهای بازار برای خانواده خود سفارش نمیدهند، ولی مردم تحت مسئولیت خود را به ویزیتهایی با همان درجه نازل دعوت میکنند، در حیطه ویزیت حتی اجازه طبخ یک چلوکباب ٦٠تومانی را فقط برای اقشار ثروتمند ندادهاند تا کسی درنیابد اساسا یک ویزیت باکیفیت چیست؟ کاری که درباره رستورانها قابل انجام نبوده و طعم کباب اعلا فراموش نشده است! درست است، قیاس چلوکباب با ویزیت درست نیست اتفاقا به همین دلیل است که کار پزشکی در حیطههای تعقلی در کشور ما بدون درنظرگرفتن اقتصاد و برنامهریزان آن، همچنان با وجود مشکلات و بحرانهای متعدد فقط با همت پزشکان جوان و باوجدان هنوز سقوط کامل نکرده است.
معنای دیگر این آگهی آن است که برنامهریزان سلامت در کشور ما چنان درگیر برنامهریزیهای مستقیم برای اداره تکدرختهای دولتی بودهاند که توان رؤیت جنگل انبوه طب خصوصی و سیاستگذاری غیرمستقیم برای اصلاح این جنگل را از دست دادهاند و نتوانستند طوری سیاستگذاری کنند که سرمایهها به سمت سلامت بروند نه زیبایی! بنابراین مراجعان زیبایی به مراکزی لاکچری و خلوت و زیبا میروند که ستارگان برایش تبلیغ میکنند و دردمندان به مراکزی تنگ و فشرده و ناجور! میروند که نگهبانانی با لباس شبیه پلیس از آن مراقبت میکنند. برخی مراکز مثلا برای درمان سکته مغزی حاد یا مراکز مراقبت از بیماران دمانس یا طی نقاهت بعد از سکتهها هم که اصلا وجود خارجی ندارند.
در مؤسساتی اینچنینی که با تعرفههای موجود تفاوت هزینه استخدام پزشک عمومی با پزشک متخصص برای آنها از هزینه مصرفی عطرافشانهایشان هم کمتر است (و با افتخار و دست و دلبازی اعلام میکنند فقط متخصص دارند) قطعا متخصصان پوست هم که تنها تعرفه آنهاست که از سوی وزارت عالیه و به نفع سرمایهدار کنترل میشود، تماما به کار زیبایی سوق داده میشوند یا بهعنوان طبیب مورد استثمار قرار خواهند گرفت.
آیا در آستانه دوران جدیدی هستیم که سرمایهداران و متنفذان با سرمایهگذاری، تأسیس مراکز پزشکی، استخدام سلبریتیها برای تبلیغات گسترده و استخدام پزشکان که با تعرفههای موجود ارزانترین مستخدمان هستند، میروند تا تعریفی جدید از حیطههای رانت بیافرینند؟ امروز پوست و زیبایی، فردا ترکیبی از کارهای مختلف پزشکی، از تصویربرداری و آزمایشات و جراحیها و... اقداماتی که کلیدیترین عنصر آن مجموعه یعنی تفکر و تصمیم (بخوانید ویزیت) کمتر از سایر جنبهها باید بها یابد تا بقیه بتوانند با حجم و منافع بیشتری کار کنند!
«... استخدام پزشکان که با تعرفههای موجود ارزانترین مستخدمان هستند...»
کجا زندگی میکنی شما که پزشکان ارزان ترین مستخدمان هستند؟؟؟؟؟ خجالت نمی کشید؟ از روی این همه مهندس و تکنسین و معلم و پرستار و..... خجالت نمی کشید؟
پزشکان ارزان ترین مستخدمان هستند و حتما این برج ها و املاک میلیاردی رو توی ایران و ترکیه و... معلمها دارن می خرن؟