سال آینده با افزایش قیمتها اقشار دارای نیازهای خاص نیز بهمراتب دچار مشکلات بیشتری خواهند شد. بهعنوان مثال وقتی به بودجه جدید نگاهی کنید، میبینید که تقریبا برای معلولان ۱۰ درصد از آنچه پیشنهاد داده شده بود، تصویب شد. این در حالی است که هزینههای فرد معلول بسیار بالا است و خانواده این معلولان حاضر هستند این ۵۵ هزار تومان را دریافت نکنند؛ اما برگردند به همان بنزین هزارتومانی. همین را میتوان به دیگر خانوادههای نیازمند نیز تعمیم داد.
استیصال، یأس و ناامیدی؛ این چکیده حسوحال و واکنش برخی از مردم، بهویژه نسل جوان، در روزهای پس از اعتراضهای اواخر آبان گذشته است. اگرچه در این زمینه هنوز تحقیق و پژوهشی مستند که بتوان به آمار و دادههای آن استناد کرد، انجام نشده است؛ اما با مرور واکنش اطرافیان، فعالیت کاربران و دوستان دور و نزدیک در شبکههای اجتماعی و تحلیل محتوای این واکنشها میتوان به این چکیده و خروجی رسید.
به گزارش شرق، عکس و نوشتههای زیادی در همین روزها در اینستاگرام، توییتر و تلگرام میتوان دید که تأییدکننده این وضعیت است. کاربرانی که میشناسیم و تا پیش از این در حالوهوایی دیگر بودند، اهل طنز و بامزهبازی یا سفر و تفریح و خوشگذرانی یا شهروندان و کاربرانی معمولی بودند، حالا نوشتهها و مطالبشان طعم ناامیدی میدهد.
گروهی در فکر مهاجرت و رفتن از ایران هستند و گروهی هم از استیصال خود مینویسند. نگاهی گذرا به مطالب نوشتهشده دراینباره نیز نشان میدهد میزان واکنش یا همدلی مخاطبان با نوشتههایی از این دست (اگر لایک و کامنت را ملاک قرار بدهیم)، به شکلی چشمگیر بیشتر از نوشتههایی از جنس دیگر است.
این وضعیت ممکن است مقدمه یا نشانهای از ناامیدی باشد که خود را به شکلی نشان دهد یا شاید موقعیتی گذرا و واکنشی طبیعی به اتفاقی اجتماعی در اطرافمان باشد، شاید هم بروندادی اغراقشده در بستر شبکههای اجتماعی برای اثبات اینکه «من هم واکنش نشان دادم» باشد؛ هر چه هست، مثل دومینو روی دیگران اثر میگذارد و ممکن است دامنه اثراتش تا بینهایت ادامه پیدا کند.
تحلیل روانشناسان و مددکاران اجتماعی از این وضعیت چیست؟ در گزارش امروز سراغ همین موضوع رفتهایم و از این حسوحال و ریشهها و چشمانداز اثرات اجتماعی آن از حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران و مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، که هر دو از متخصصان باسابقه علم مددکاری اجتماعی ایران هستند، سؤال پرسیدهایم. آنچه در ادامه میآید، تحلیل آنها از این وضعیت است.
مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران، معتقد است خشم موجود در جامعه حاصل اتفاقی آنی و لحظهای نیست، بلکه چنین پدیدههایی در یک پیوستار زمانی بلندمدت رخ داده است.
اقلیما گفت: مجموعه اتفاقاتی که در این سالها میان مردم و برخی مسئولان رخ داده است، شکافهایی ایجاد کرده که تلاشنکردن برای ترمیم آن در برهههای زمانی مختلف، به صورت نارضایتی در جامعه مشاهده میشود. بزرگترین اتفاقی که در آبان ۹۸ و پس از آن رخ داد، ترکبرداشتن دیوار اعتماد بین مردم و مسئولان بود. چیزی که در سالهای گذشته هم صدمههایی به آن وارد شده بود؛ اما در ماجرای افزایش قیمت بنزین، نحوه اجرا و اطلاعرسانی آن به مردم و اظهارنظرهای غیرمسئولانه بعد از آن موجب شد صدمه جبرانناپذیری به این اعتماد وارد شود. وقتی رئیسجمهور بهعنوان منتخب مردم در سخنرانیهای بعد از اعتراضها اعلام میکند ما با دوربینهای شهری و سیستمهای مانیتورینگ شما را رصد و شناسایی میکنیم، طبیعی است که مردم و رأیدهندگان به او، از این موضوع خشمگین شوند. اینگونه اظهارنظرهای غیرمسئولانه که در آن روزها کم هم نبود، موجب شد حتی آنهایی که در اعتراضها حضور نداشتند نیز عصبانی شوند. درست است که عدهای در آن میان قصد داشتند از اعتراضها سوءاستفاده کنند؛ اما به گفته مقامات کشور، بیشتر معترضان و آنهایی که در اتفاقات امسال در خیابانها بودند، از طبقه فرودست جامعه و از میان فقرایی بودند که به دلیل افزایش قیمت بنزین، زندگیشان مختل شده بود. بهگونهای که حتی دستور دادند به کشتهشدگانی که فقط برای اعتراض به خیابان آمده بودند و اغتشاشگر نبودند، دیه داده شود.
به گفته اقلیما، موضوع دیگری که موجب دامنزدن به خشم مردم میشود، احساس بیتأثیربودن آنها در تعیین سرنوشتشان است. در همین ماجرای بنزین وقتی نمایندگان مجلس به وضوح اعلام میکنند از فرایند تصمیمگیری آن کنار گذاشته شدهاند و بارها اظهار بیاطلاعی میکردند، بهنوعی این احساس در جامعه ایجاد میشود که در بازی قدرت جایی ندارند. همه این اتفاقها در کنار هم و تکرار آن در سالهای مختلف موجب شده نارضایتی کمکم در جامعه پا بگیرد و همین مسئله وضعیت کنونی را پدید آورده. از طرف دیگر، مردم از سالهای گذشته تاکنون بارها و بارها در جامعه احساس بیعدالتی کردهاند؛ برای مثال مردم میبینند مسئولان کشور بارها و بارها شعار غربستیزی سر میدهند، اما خانواده و فرزندانشان را راهی خارج از کشور میکنند و این مسئله در سالهای مختلف بارها رخ میدهد. آنوقت در چنین شرایط حساسی مردم احساس میکنند حداقل برای بهرهمندی از شرایط اقتصادی مطلوبتر و رسیدن به همان برابری که انتظارش را دارند، راهی خارج از کشور شوند.
اقلیما درباره اینکه برای کاستن از این موج نارضایتی از زندگی در جامعه چه میتوان کرد، میگوید: «همانطور که در ابتدا هم گفتم، چنین پدیدهای حاصل یک اتفاق لحظهای نیست که درمان لحظهای داشته باشد. دولتمردان ما در طول سالها بارها و بارها به دیوار اعتماد میان خودشان و مردم خدشه وارد کردند و حالا این اعتماد ضربه دیده است و برای ترمیمش هم باید سالها تلاش کرد. البته اگر ارادهای برای ترمیم آن وجود داشته باشد. ما در اتفاقات سال ۱۳۸۸ هم چنین حالتی را در جامعه شاهد بودیم؛ اما آنچه در سال ۱۳۸۸ رخ داد، ناراحتی قسمتی از جامعه بود که احقاق حق خود را در گرو بهقدرترسیدن بخش دیگری از جناح سیاسی کشور میدانست؛ اما برای عصبانیت مردم در این روزها چه نسخهای وجود دارد؟ وقتی بیشتر معترضان و مردمی که به خیابان آمدند، از فقرا و محرومان جامعه هستند».
حسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، با بیان اینکه اتفاقات دی ۹۶ تا آبان ۹۸ بیارتباط با یکدیگر نیستند، میگوید «خشم بهوجودآمده در میان مردم به این سادگیها از بین نمیرود. مردم مطالباتی داشتند؛ اما آیا مطالبات و سؤالات مردم از آن موقع تاکنون به شکلی درست پاسخ داده شده؟ فروکشکردن این خشم مستلزم این است که دولت اعتماد ایجاد کند که آن هم باید با نشانگان واقعی باشد. با حرف و صحبت مردم اعتماد نمیکنند. یک بخش از این اعتماد ازدسترفته را میتوان با شایستهسالاری و صداقت با مردم و اجرای درست قوانین و توجه به مطالبات بحق مردم و توجه به اقشار دارای نیازهای خاص به دست آورد؛ اما اگر این اتفاق نیفتد، شاخص اعتماد اجتماعی در سطح پایین خواهد ماند؛ چراکه شکاف روی دیوار اعتماد بهراحتی ترمیم نخواهد شد».
موسویچلک با اشاره به وضعیت نامناسب مؤلفههای اجتماعی در کشور افزود: «حال اقتصاد کشور خوب نیست و در کنار آن حال مؤلفههای اجماعی نیز خوب نیست. سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی بسیار پایین آمده است که آن هم دلایل مختلفی دارد؛ انتصابات نامناسب در حوزههای مدیریتی، پرونده فسادهای مرتبط با مدیران و نزدیکانشان که در چند وقت اخیر به دادگاه کشیده شد، روی مؤلفههای مهم اجتماعی مانند سرمایههای اجتماعی و اعتماد اجتماعی تأثیر منفی گذاشت و نتیجه این شد که در واکنش به اجرای قانون افزایش قیمت حاملهای انرژی مردم اعتراض کردند. البته اعتراضات را نباید مربوط به جنبشهای سیاسی دانست. اعتراض افرادی بود که سفرههایشان کوچک و کیفیتش ضعیفتر شده بود. این صدای اعتراض مردم بود که به اعتقاد من شاید معترضان خیابانها را ترک کرده باشند؛ اما واقعیت این است که مردم از نظر ذهنی قانع نشده اند؛ بههمیندلیل میبینم که هر فردی که در فضای مجازی در دفاع از حقوق معترضان صحبت میکند، مورد توجه بسیاری از مردم قرار میگیرد، بیشتر بازنشر میشود و لایک بیشتری دریافت میکند. این نشاندهنده آن است که مردم هنوز قانع نشدهاند».
او در ادامه گفت: «به نظرم آنچه اتفاق افتاد، بیش از آنکه ناشی از تأثیرات تصمیمات سیاستهای خارج از کشور باشد، ناشی از بیتدبیری و ضعف مدیریت در کشور است. متأسفانه در حوزه اجرا نخبگان جایگاهی ندارند و طبیعی است که در چنین فضایی چنین اتفاقاتی نیز رخ دهد. حتی در اسلام نیز بارها به مسئله فقر اشاره شده و گفته شده است که زمانی که فقر میآید، ایمان میرود. شاید به دلیل تأثیرات فقر است که این عبارت یا عبارات مشابه آن را از پیشوایان دین اسلام میشنویم. به نظر من این خشونتها نشانه است، نشانه از نارضایتی».
موسویچلک همچنین میگوید: «سال آینده با افزایش قیمتها اقشار دارای نیازهای خاص نیز بهمراتب دچار مشکلات بیشتری خواهند شد. بهعنوان مثال وقتی به بودجه جدید نگاهی کنید، میبینید که تقریبا برای معلولان ۱۰ درصد از آنچه پیشنهاد داده شده بود، تصویب شد. این در حالی است که هزینههای فرد معلول بسیار بالا است و خانواده این معلولان حاضر هستند این ۵۵ هزار تومان را دریافت نکنند؛ اما برگردند به همان بنزین هزارتومانی. همین را میتوان به دیگر خانوادههای نیازمند نیز تعمیم داد. افرادی که وضعیت اقتصادی نسبتا بهتری دارند، در چنین شرایطی تلاش میکنند هر طور شده، از خدمات خود بکاهند تا در هزینههایشان صرفهجویی کنند و بتوانند نیازهای اساسی خود را تأمین کنند؛ اما فردی که هیچ چیزی ندارد و راهی برای کسب درآمد ندارد، چه راهی دارد. ما باید نگران این افراد باشیم».