به روش اجرای سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین از سوی دولت که بهنوعی غافلگیری عمومی را در پی داشت، بارها اشاره شده است. دولت باید با مردم صادق باشد و اگر قرار بود بنزین گران شود، چرا مدام اعلام میشد سهمیهبندی در دستور کار دولت قرار ندارد؟
مهدی تقوی. اقتصاددان در روزنامه شرق نوشت: رشد ۵۰ درصدی قیمت بنزین برای سهمیه ۶۰ لیتری دارندگان کارت سوخت سواری، اکنون و با واریز سومین سهمیه آن میتواند با ارزیابیهای جدیتری مواجه شود. برای خودروهای فاقد کارت سوخت و کسانی که بنزین با نرخ سه هزار تومان دریافت میکنند، حتما رشد ۲۰۰ درصدی بهای سوخت میتواند تورم را در ماههای پیشرو افزایش دهد.
از همان ابتدای طرح مشخص بود با وجود اینکه برای تاکسیها و آژانسها سهمیه بنزین در نظر گرفته شده، اما قطعا نرخ کرایهها افزایش خواهد یافت. در یادداشت قبلی برای «شرق»، به موضوع افزایش نرخ بیکاری و رکود در بازار که باعث رویآوردن مردم به مسافرکشی با خودروهای ارزان شخصی شده، اشاره کردم.
این گروه اکنون بیش از همه متضرر شدهاند و مسافرانی که ناگزیرند هر روز چند بار جابهجا شوند، با افزایش کرایهها مواجه شدهاند. قبلا درباره شرایط مطلوب واقعیشدن نرخ بنزین و حذف یارانه آن صحبت شده است. همزمان با افزایش قیمت بنزین، اصلاح دستمزدها امری ضروری است تا فشار واردشده به مردم بهدلیل افزایش بهای کالاها متأثر از افزایش قیمت بنزین، مدیریت شود.
به روش اجرای سهمیهبندی و افزایش قیمت بنزین از سوی دولت که بهنوعی غافلگیری عمومی را در پی داشت، بارها اشاره شده است. دولت باید با مردم صادق باشد و اگر قرار بود بنزین گران شود، چرا مدام اعلام میشد سهمیهبندی در دستور کار دولت قرار ندارد؟ اینکه آیا این اقدام دولت و گرانکردن بنزین برای جبران کسری بودجه انجام شده، از گزینههای محل تأمل است؛ حتی اگر این مسئله صحت داشته باشد، دولت میتوانست مسیر و روش دریافت مالیات بهویژه گسترش پایه مالیاتی و برخورد با فرار مالیاتی برخی سرمایهداران و نهادها را دنبال کند و همچنین از هزینههای غیرضروری مجموعه دولت و سایر دستگاههای حاضر در بودجه بکاهد.
تصور نمیشود گرانشدن بنزین به نفع مردم باشد، چراکه رشد قیمت بنزین به سایر کالاها نیز تسری پیدا میکند. با این اقدام، قیمت سایر کالاها نیز با افزایش روبهرو میشود و به تبع آن قدرت خرید مردم کاهش مییابد؛ بنابراین باید دولت اقداماتی را انجام دهد تا بهوسیله آن، اثرات تورمی افزایش قیمت سوخت مدیریت شود و وضعیت معیشتی مردم حداقل ثابت بماند.
صرفا با دادن پول نقد، وضعیت معیشتی مردم بهبود پیدا نمیکند. دولت باید اقدامات زیرساختی انجام دهد تا وضعیت درآمدی و رفاه مردم بهتر شود؛ برای نمونه باید در زمینه بهداشت با بهکارگیری پزشک خانواده برای هر خانوار هزینههای سلامت مردم کاهش یابد. از سوی دیگر در بحث آموزش نیز باید از پولسازی آموزش جلوگیری شود.
این در حالی است که درحالحاضر بیش از ۸۷ درصد دانشگاههای کشور پولی هستند و این امر هزینه مضاعفی را به مردم وارد کرده است. باید حداقل برای مردم شرایطی فراهم شود تا آنها بتوانند هزینههای جاری خود را تأمین کنند. دراینباره دولت باید سیاستهای تشویقی و حمایتی را در دستور کار قرار دهد. به بیان دیگر باید برخی سیاستگذاریها تجدیدنظر و بازنگری شوند. مجلس هم نقش مهمی در این موضوع دارد، اما نتوانست در ماجرای گرانشدن بنزین موضع قاطع و عملی بگیرد.
بههرحال این تصمیم براساس توافق سران قوا شکل گرفته است، اما مجلس هم نتوانست بهدرستی به وظایف خود عمل کند. مرکز پژوهشهای مجلس که بهعنوان بازوی پژوهشی مجلس شناخته میشود، باید به شبهات اقتصادی این اقدام بپردازد و درباره آن گزارش تهیه کرده و آن را به شکل عمومی منتشر کند. باید در مسیر پیشرو با دقت و وسواس نقاط خطای احتمالی را پوشش داد.