فرارو- یکی از مهمترین موضوعاتی که در عرصه اقتصاد کلان ایران همواره مطرح بوده، مسئله مشخص نبودن الگوی توسعه است، هیچگاه به طور رسمی اعلام نشده برنامههای توسعهای در کشور بر چه اساسی نوشته شده، برخی نیز معتقدند تمامی این برنامهها بر اساس سلیقه نگارش شده است.
به گزارش فرارو، فرشاد مومنی یکی از اقتصاددانان مطرح کشوردر زمینه انجام مطالعات توسعه در ایران میگوید: همه کسانی که چه در داخل و چه در خارج در خصوص ایران کار میکنند به «پارادوکس ایران» معتقدند. یعنی وقتی که شما از بیرون به جامعه ایران و ظرفیتهای مادی و تاریخی آن نگاه میکنید همه چیز حکم میکند که این کشور باید بسیار بزرگتر و عظیمتر از این جایگاهی باشد که هم اکنون در آن قرار دارد، اما وقتیکه به کارنامه نگاه میکنیم میبینیم که این عملکرد روحیه خرابکن است. البته این پارادوکس در همه قسمتها وجود دارد، اما آن چیزی که بسیار مهم و اساسی است پارادوکس برنامهریزی در ایران است.
وی افزود: ایران در میان کشورهای درحال توسعه در زمره پیشگامان برنامهریزی محسوب میشود. ما در طول دهههای گذشته همه هزینههای مربوط به یک کشور توسعهیافته را در طول ۸۰ سال گذشته پرداخت کردهایم، اما تقریباً هیچ یک از دستاوردهای حداقلی از جامعهای را که بنا دارد به صورت برنامهریزی عمل کند، در دست نداریم. اگر بخواهیم به صورت هدفمند گامی در زمینه برنامهریزی برداشته باشیم.
مومنی بیان داشت: یکی از شگفتیهای برنامهریزی در ایران این است که ساختار دائماً دستگاههای هماهنگکننده را در ایران ایجاد میکند. به دنبال هر دستگاه جدید موج جدیدی از بحران ناهماهنگی ایجاد میشود. اگر بگوییم از میان اسناد پشتیبان برنامهریزی در کشور هیچ یک از آنها از منظر هیچ یک از این فلسفهها نوشته نشده است، سخنی به گزافه نخواهد بود.
حسین راغفر استاد اقتصاد: تکلیف ما با مفهوم توسعه مشخص نیست
حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهراء در گفتگو با فرارو با تاکید بر اینکه عملا در ایران دولت توسعهگرا نداشتهایم، گفت: در این رابطه ما باید یک پله عقبتر بیایم، ابتدا میبایست مشخص شود تعریف ما از توسعه چیست و بعد از آن در مورد این حرف زد که آیا ما اصولا دولت توسعهمحور داشته ایم یا خیر، بعد از گذشت چندین دهه ما هنوز موضع خود را درمورد مفهوم توسعه بیان نکردهایم و در چنین فضایی صحبت از دولت توسعه گرا بیشتر شیبه به شوخی میماند.
وی افزود: مشخص کردن بینش در رابطه با مفهوم توسعه به مانند قطب نما میماند که چراغ راه سیاستگذاران و راهنمای عمل دولتها است، اما ما تاکنون متاسفانه هیچ گامی در این باره برنداشتهایم، اما به جای آن بر اساس سلیقه عمل کردن در تمام این سالها به شدت عیان بوده، به عنوان مثال برنامه چهارم توسعه که در مجلس هفتم که اصولگرا بود و یک مجلس محافظه کار، تصوب شد، اما از سوی دولت نهم توسط احمدینژاد با این استدلال که این یک برنامه آمریکایی است اجرا نشد و دولت او آمد تغییراتی در برنامه داد و به عنوان مثال هرجا در برنامه کلمه توسعه آمده بود به جای آن از واژه اعتلاء استفاده شد، بدون آن که تعریف عملیاتی و مفهومی از این عبارات ارائه شود.
این استاد دانشگاه اظهارداشت: این بهمریختگیها همانطور که مشاهده میکنید بسیار زیاده بوده در این حوزهها و همین عوامل ما را از مسیر اصلی توسعه بازداشته است، ما به هیچ عنوان الگوی توسعه نداشتهایم و به نظر بنده این دلیل اصلی عقب ماندگی کشور در طول این سالها بوده، این درحالیست که عدهای نیز میگفتند که الگوی مد نظر توسعه در ایران هیچکدام از این الگوهایی که در جهان وجود دارد، نیست و ما به دنبال الگوی توسعه اسلامی هستیم، اما قبل از مطرح کردن این موضوع باید به سوالات اساسی پاسخ داده شود، در غیر این صورت ما راه را به اشتباه رفتهایم.
راغفر بیان داشت: سوالاتی نظیر اینکه پیشران این توسعه چیست، باید مشخص شود نسبت بخش صنعت با این برنامه توسعه از چه قرار است، چشم انداز این پیشران توسعه چه خواهد بود، سهم بخشهای مختلف از این الگوی توسعه چیست و دهها سوال کلیدی و اساسی دیگر، بنابراین اول باید به این موارد پاسخ داد و بعد در مورد اینکه دولت توسعه گرا در ایران چه شاخصههای باید داشته باشد، صحبت کرد، از سویی بسیاری از برنامههای به اصطلاح توسعهای و اسناد بالا دستی که در این چندین دهه به تصویب رسیده، هیچگاه به مرحله اجرا نرسیده است.
یک الگوی تقلید شده غربی به عنوان سند توسعه ملاک عمل قرار گرفت
این اقتصاددان نهادگرا با تاکید بر اینکه ما باید در ابتدا تکلیف خود با مفهوم توسعه را روشن کنیم، گفت: هنوز که هنوز است نظام معرفتی و دانایی که باید بر اساس آن ریل توسعه کشور چیده شود، هنوز معلوم نیست، به بیان دیگر ما مدتهاست در مورد توسعه دچار حیرانی و سردرگمی هستیم و تا زمانیکه از خواب بیدار نشویم، به توسعه دست پیدا نخواهیم کرد، بنابراین اول باید تصمیم گرفت که چگونه میخواهیم با مقوله توسعه برخورد کنیم وبعد از آن در مورد باقی قضایا میتوان صحبت کرد.
این استاد اقتصاد با اشاره به اینکه در طول سه دهه گذشته بخصوص بعد از دوران جنگ یک الگوی کاملا غربی در مباحث توسعهای حاکم شد، افزود: این الگو که بر اساس نظام سرمایهداری و لیبرالی از سال ۶۸ به اجرا درآمد، به هیچ عنوان اصیل نبود، چرا که تنها برخی از اصول سرمایهداری را در کشور تقلید کرد و این شیوه همچنان بعد از سه دهه دنبال میشود، به طوریکه اثرات بسیار مخربی را در اقتصاد کشور برجای گذاشته است.
راغفر بیان اینکه برنامه توسعه ۲۰ ساله کشور که تحت عنوان سند چشم انداز توسعه از آن یادمیشود، بیشتر شبیهبهآرزو ورویا میماند تا برنامه توسعهای، اظهار داشت: قرار است بر طبق آن سند کشور تا ۵ ساله آینده در منطقه در تمامی زمینهها رتبه نخست را به دست آورد، در صورتیکه با توجه به وضعیت امروز، چنین چیزی محال است، ما جایگاه دو سال گذشته خود را از دست دادهایم و به طور مداوم در حال نزول هستیم، بنابراین ابتدا ما باید اولویت خود را در مورد موضوع توسعه مشخص کنیم و بعد اقدام به برنامهریزی نماییم، در غیر این صورت بازهم این دور باطلی که میزتیم کماکان ادامه خواهد داشت.
وی بیان داشت: باید مشخص شود در الگوی توسعه نسبت دولت، بخش خصوصی و سایر نهادها چیست و هرکدام از اینها چه جایگاهی دارند، نسبت ما با خارج چگونه است، آیا میخواهیم از تجربیات سایر کشورها در حوزههای گوناگون استفاده کنیم یا اینکه میخواهیم به صورت درون زاد کار کنیم، مسیر رسیدن به اهداف توسعهای به طورمشخص باید معلوم شود، در غیر این صورت نمیتوان به توفیق دست یافت.