هنوز انتخابات شروع نشده، بازار لابی و لابیگری داغ است! بازاری که البته ایرادات پرشمار اساسنامه عجیبوغریب فدراسیون فوتبال آن را به وجود آورده است.
انتخابات فدراسیون فوتبال در شرایطی قرار است ۲۵ اسفندماه برگزار شود که هنوز شکوشبهات زیادی نسبت به برگزاری و البته صلاحیت کاندیداهایش وجود دارد.
شایعات روزهای اخیر میگویند عدهای که در گرفتن امضاهای مربوطه به مشکل برخوردهاند تلاش میکنند این انتخابات را به آنطرف سال بکشند و شایعات دیگری هم خبر میدهند قرار نیست کسی جلوی بازنشستهها را بگیرد و آنها میتوانند دوباره با ارائه یکسری فرمها قانون منع حضور بازنشستهها را دور بزنند و بهعنوان رئیس فدراسیون فوتبال صلاحیت بگیرند.
هرچه که باشد، هنوز انتخابات شروع نشده، بازار لابی و لابیگری داغ است! بازاری که البته ایرادات پرشمار اساسنامه عجیبوغریب فدراسیون فوتبال آن را به وجود آورده است. مهمترین بند اساسنامه برای کسی که میخواهد رئیس فدراسیون فوتبال شود این است که باید حداقل ۱۰ امضا از ۷۵ نفر عضو بدنه فوتبال بگیرد. خود همین بند یعنی اعضا باید بروند و نزد این افراد تا حدودی گردن را کج کرده و امضای مربوطه را داشته باشند. طبیعتا کاندیدایی که نتواند ۱۰ امضا داشته باشد، نمیتواند در انتخابات فدراسیون فوتبال شرکت کند.
حالا از آنجا که این ۷۵ نفر از بدنه همین فوتبال و ریاست کنونی و دوستان قبلیشان است، پس یعنی ورود چهره جدید با خطوربط سیاسی و ورزشی جدید تقریبا محال است، چون هدف عجیب اساسنامه حفظ فدراسیون فوتبال برای همین افراد و نزدیکان است!
شرط عجیبوغریب دیگر برای ریاست فدراسیون فوتبال، داشتن حداقل ۱۰ سال سابقه مدیریتی است! به این معنی که نیروی جوان و تفکرات جدید راهی برای ورود به فدراسیون فوتبال پیدا نخواهد کرد. کدام آدم ۳۵ سالهای با سابقه ۱۰ سال مدیریت واقعی پیدا میشود که بخواهد شرط حداقل سن را برای ثبتنام پست ریاست فدراسیون فوتبال داشته باشد؟
این نواقص به کنار؛ موضوعی که اخیرا باب شده و دوباره مورد توجه قرار گرفته، نادیده گرفتهشدن قانون پارلمانی منع بازنشستههاست؛ اگر قرار باشد این مورد، بررسی شود، در رأس همه افرادی که کاندیدا شدهاند، حیدر بهاروند قرار میگیرد؛ مردی که بعد از رفتن مهدی تاج، بهعنوان سرپرست ریاست فدراسیون فوتبال مشغول به کار شده و حالا هم کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال شده است. نکته مهم اینکه بهاروند یکی از آن اعضا و چهرههای جنجالی فدراسیون فوتبال تاج است که مشمول قانون بازنشستگی میشد و باید از فدراسیون میرفت. بااینحال، نهتنها او نرفت، بلکه پست سرپرستی را هم گرفت و حالا هم که برای ریاست فدراسیون فوتبال ثبتنام کرده است. عجیبتر اینکه او در فهرست بسیاری از کاندیداهای دیگر هم بهعنوان نایبرئیس اول دیده میشود؛ یعنی حتی اگر خودش هم رأی نیاورد، بالاخره حضورش در فدراسیون فوتبال تضمین میشود!
حالا با همین موارد اندکی که در بالا عنوان شد، مشخص است که چرا افراد توانمندتری وارد فدراسیون فوتبال نمیشوند؛ بدتر اینکه چرا افرادی مثل علی دایی، مهدی مهدویکیا یا وحید هاشمیان حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند رئیس فدراسیون فوتبال شوند! بازیکنانی که در تاریخ فوتبال ایران نقشی اساسی داشتهاند، از حضور در انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال با این اساسنامه محروم میشوند، چون حتی اگر کسی به عدم سابقه مدیریت ۱۰ ساله آنها هم گیر ندهد، سخت است بپذیریم این چهرهها دوره بیفتند و برای گرفتن ۱۰ امضای موردنظر به این و آن رو بیندازند! این موردی است که روز گذشته عبدالرحمان شاهحسینی، رئیس پیشین کمیته انضباطی فدراسیون هم با شرکت در برنامه صبحگاهی شبکه سوم سیما به آن انتقاد کرد و گفت: «کدام آدمی که برای خود شأن و شخصیت قائل است این فرمها را دست میگیرد و گدایی پیشنهاد میکند؟ نهتنها علی دایی و علی داییهای زیادی که در فوتبال داریم، تحصیلکردههای فوتبال، زحمتکشان، مدیران و... هیچکس با وجود این اساسنامه نمیآید و برایشان کسر شأن است. کسی که میخواهد برود و امضا جمع کند، مطمئن باشید توقعی از سوی کسی که او را پیشنهاد میکند هم ایجاد میشود».
اساسنامه فدراسیون فوتبال همانطور که در بالا عنوان شد بهگونهای تنظیم شده که جلوی ورود بسیاری از افراد خارج از حلقه کنونی را میگیرد؛ این اساسنامه در حالی دست و پای بسیاری از تحصیلکردههای خوشفکر دنیای فوتبال را بسته که در همچنان برایشان روی همان پاشنه قدیمی میچرخد؛ همان تفکرات قدیمی با همان آدمهای قدیمی که حالا بازنشستگی را هم دلیلی برای عدم حضورشان نمیبینند؛ اساسنامه دقیقا کاری میکند تا کسی مثل حبیب کاشانی که بازنشسته آموزشوپرورش است، بدون دغدغهای ثبتنام کند، ولی مثلا یکی مثل مهدی مهدویکیا نتواند برای ریاست فدراسیون فوتبال اقدام کند. کاشانی پیشتر به لطف محمود احمدینژاد پایش به فوتبال باز شده و در پرسپولیس دو دوره موفق و ناموفق داشته است. او البته در فدراسیون فوتبال هم مأموریت گرفت تا بهعنوان مدیر تیم امید، ایران را بعد از سالها ناکامی راهی المپیک کند که با وجود هزینههای زیاد، از محققکردن این امر بازماند. او حالا بهعنوان یک بازنشسته میآید تا اینبار برای صندلی ریاست فدراسیون فوتبال اقدام کند.
اخبار حضور بازنشستهها در انتخابات فدراسیون فوتبال در شرایطی این روزها تیتر بسیاری از رسانههای ورزشی ایران شده که از اسپانیا خبر میرسد ایکر کاسیاس، دروازهبان اسطورهایشان قرار است وارد کارزار انتخاباتی فدراسیون فوتبال شود و به جدال با روبیلاس، رئیس کنونی فدراسیون فوتبال این کشور برود. کاسیاس هنوز عرق بازیکردنهایش خشک نشده؛ او تا همین چند وقت پیش در تیم پورتو بازی میکرد و به دلیل مشکل قلبی دیگر قید بازیکردن را زده است. ایکر که سابقه بیش از ۱۶۰ بازی ملی را در کارنامهاش دارد، حالا خیالش راحت است که اساسنامهای جلوی پایش نیست که از او ۱۰ سال مدیریت یا ۱۰ امضا از اهالی فدراسیون فوتبال برای ورود به کارزار انتخاباتی بخواهد. او با هدف تزریق تفکر جدید پایش را به کارزار انتخاباتی میگذارد؛ حداقل اگر بخواهد حضورش را رسمی کند، بدون هیچ دغدغهای میتواند کاندیدای ریاست فدراسیون فوتبال اسپانیا شود.
ضمن اینکه اسم علی دایی، مهدوی کیا و وحید هاشمیان رو آوردید. از هر سه بزرگوار بپرسید که بهترین گزینه بین کاندیداها برای ریاست فدراسیون کیه؟
اگر هر سه نفر اسمی غیر از حبیب کاشانی رو آوردند، پس بدونید حق با شماست.
در غیر اینصورت، به قلم و آزادگی تون، بیشتر احترام بزارید.
آقای کاشانی تو پرسپولیس چیکار کرد ؟
اگه چنتا از فوتبالیستا رو بورسیه علمی میکردن و مدیریت یادشون میدادن الان هم تو AFC لابی داشتیم هم رئیس فدراسیون درست حسابی داشتیم