سیدمهرداد هاشمی عضو هیئت مدیره پرسپولیس در خصوص آخرین ملاقاتش با کالدرون گفت: آن شب، آقای کالدرون خیلی زیاد صحبت کرد و اصل حرفش این بود که چرا آقای انصاری فرد به ایشان دروغ میگوید.
مهرداد هاشمی طی مصاحبه ای به اتفاقاتی اشاره کرده که در آخرین ساعات حضور کالدرون در ایران بین او و مدیرعامل باشگاه اتفاق افتاده است. این روایت عجیب و جالب (که طبعا پاسخ انصاری فرد را هم به دنبال خواهد داشت) را از این ماجرا بخوانید. جایی که کالدرون بنابر حرفهای هاشمی برخورد برخورندهای با مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس داشته است:
* آقای کالدرون را خیلی نزدیک هیئت مدیره نمیآوردند. یک بار در جلسه باشگاه آمد تا یک مراوده مالی و پرداخت انجام شود. یک سلام و علیک کردیم و شاید ۵ دقیقه هم نشد. کادر فنی آقای کالدرون عمدا دور از هیئت مدیره بودند. شاید برای اولین و آخرین بار او را در خانه اش در کریسمس دیدم. همه اختلافات هم وجود داشت و خیلی شاکی بود. بزرگترین ناراحتی اش هم دروغگویی بود. مدیر برنامه هایش به ما میگفت که از مسائلی ناراحت است و حرفهایی به او زده میشود. مثلا اینکه حقوق راننده اش هم حتی پرداخت نشده است.
*این بنده خدا (راننده کالدرون) میگفت دو ماه است حقوق نگرفتم و حرف آقای کالدرون به مدیرعامل باشگاه این بود که حقوق آن را بدهید که ایشان هم میگفت چشم، چشم، پرداخت میکنم! سه دفعه بعد دوباره راننده را میبیند و باز هم متوجه میشود که حقوق راننده اش پرداخت نشده است. در فرهنگ مربیان خارجی چنین چیزی عجیب و غریب است که مدیرعامل یک باشگاه با این همه عظمت میگوید چشم، اما کار را انجام نمیدهد. اصلا بزرگترین مسئله آقای کالدرون این بود که مدیرعامل باشگاه، با ایشان رو راست نبود.
*یادم است وقتی اختلاف خیلی بالا گرفت، از بازی پنجم یا ششم بود و اصلا مدیرعامل با آقای کالدرون مسئله داشت و موضع گیری کرد. تنشها و چالشهایی بود، ولی اجازه نمیدادند ما به عنوان عضو هیات مدیره باشگاه به آن نزدیک شویم. شاید به دنبال حل موضوع بودند، اما کریسمس شد و کماکان گلایههای آقای کالدرون به گوش ما میرسید. قرار بود ما شبی که ایشان پرواز داشتند، برای تبریک کریسمس نزد ایشان برویم. به اتفاق اعضای هیات مدیره باشگاه به خانهای که برای ایشان تهیه کرده بودیم، رفتیم که ایشان بعد از دوش گرفتن، هر چیزی (پنیر آرژانتینی، گردو، نان و ...) در یخچال داشتند، برای ما آوردند و دور یک میز جمع شدیم.
*اعضای هیات مدیره و آقای انصاری فرد به همراه آقای کالدرون و مدیر برنامه ایشان در آن دیدار حضور داشتیم. همان ابتدا آقای انصاری فرد قصد داشت صحبت کند و وقتی «بسم الله الرحمن الرحیم» گفت، آقای کالدرون مثل یک مسلسل به ایشان حمله کرد و گفت تو هیچ چیزی نگو! تو دروغگو هستی، اینجا و آنجا دروغ گفتی! اصلا اجازه نداد آقای انصاری فرد یک کلمه صحبت کند.
*آن شب، آقای کالدرون خیلی زیاد صحبت کرد و اصل حرفش این بود که چرا آقای انصاری فرد به ایشان دروغ میگوید. واقعا مثل مسلسل و بصورت رگباری به ایشان حمله کرد و گفت با تو هیچ حرفی ندارم. ما آنجا از خجالت آب شدیم و گفتیم مگر میشود که یک سرمربی تیم را در نیم فصل قهرمان کند و چنین اتفاقی بیفتد؟
*دستاورد کالدرون در نیم فصل و نخستین سال حضورش در ایران بد نبود و موجب افتخار و شایسته بود. چرا باید در حضور اعضای هیات مدیره باشگاه، به آن شکل به مدیرعامل حمله کند؟ چقدر باید به یک نفر فشار آمده و دروغ شنیده باشد که به آن شکل صحبت کند؟ ما در آنجا از خجالت آب شدیم. دوستان هیات مدیره باشگاه نیز سوغاتهایی مثل پسته، زعفران و ... برای ایشان آماده کرده بودند و قصد داشتند مهمان نوازی ایرانی را به جا آورند.
*در نهایت آقای انصاری فرد خواست در کنار آقای کالدرون عکس بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند، چون علاقهمند به این کارهای پوپولیستی است، اما آقای کالدرون چنین اجازهای نداد. شما فکر کنید مربی قهرمان نیم فصل درخواست مدیرعامل باشگاه برای گرفتن عکس یادگاری را رد کند و بگوید با تو عکس نمیگیرم! چه حسی به شما دست میدهد؟
*ما در آن جلسه فهمیدیم که چه شکاف عمیقی بین مدیرعامل و آقای کالدرون وجود دارد. آقای رسول پناه در جملات خود گفتند که آقای کالدرون را از ایران فراری دادند که من هم این حرف را تایید میکنم. ایشان (انصاری فرد) به ما هم دروغ گفتند.
*در آن جلسه مدیرعامل باشگاه به کالدرون گفت ۱۲۷ هزار دلار پیش قسطی که قرار بود قبل از شروع فصل بدهیم را تا رسیدن شما به خانه تان واریز میکنیم. اگر ما آن شب واقعیت را میفهمیدیم و میدانستیم پول واریز نمیشود، خیلی شرایط فرق میکرد.
*شما (انصاری فرد) هفته پنجم به این نتیجه رسیدید که نمیخواهید با این سرمربی کار کنید، بنابر این صادقانه به هیات مدیره میگفتید که به این دلایل نمیخواهم با آقای کالدرون ادامه بدهم. خانه خاله و دل بخواهی نیست که این رفتارها را کنید. شما کاری میکردید که در نیم فصل این قرارداد به پایان برسد، چون در متن قرارداد ایشان آمده بود که اگر هر یک از دو طرف علاقهای به ادامه همکاری نداشتند، میتوانند قرارداد را فسخ کنند، نه اینکه الان شرایطی بوجود بیاید که ما باید مبلغ قرارداد تمام فصل را به اضافه خسارت پرداخت کنیم.
هاشمی در این مصاحبه به اتفاقاتی اشاره کرده که در آخرین ساعات حضور کالدرون در ایران بین او و مدیرعامل باشگاه اتفاق افتاده است. این روایت عجیب و جالب (که طبعا پاسخ انصاری فرد را هم به دنبال خواهد داشت) را از این ماجرا بخوانید. جایی که کالدرون بنابر حرفهای هاشمی برخورد برخورندهای با مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس داشته است:
* آقای کالدرون را خیلی نزدیک هیئت مدیره نمیآوردند. یک بار در جلسه باشگاه آمد تا یک مراوده مالی و پرداخت انجام شود. یک سلام و علیک کردیم و شاید ۵ دقیقه هم نشد. کادر فنی آقای کالدرون عمدا دور از هیئت مدیره بودند. شاید برای اولین و آخرین بار او را در خانه اش در کریسمس دیدم. همه اختلافات هم وجود داشت و خیلی شاکی بود. بزرگترین ناراحتی اش هم دروغگویی بود. مدیر برنامه هایش به ما میگفت که از مسائلی ناراحت است و حرفهایی به او زده میشود. مثلا اینکه حقوق راننده اش هم حتی پرداخت نشده است.
*این بنده خدا (راننده کالدرون) میگفت دو ماه است حقوق نگرفتم و حرف آقای کالدرون به مدیرعامل باشگاه این بود که حقوق آن را بدهید که ایشان هم میگفت چشم، چشم، پرداخت میکنم! سه دفعه بعد دوباره راننده را میبیند و باز هم متوجه میشود که حقوق راننده اش پرداخت نشده است. در فرهنگ مربیان خارجی چنین چیزی عجیب و غریب است که مدیرعامل یک باشگاه با این همه عظمت میگوید چشم، اما کار را انجام نمیدهد. اصلا بزرگترین مسئله آقای کالدرون این بود که مدیرعامل باشگاه، با ایشان رو راست نبود.
*یادم است وقتی اختلاف خیلی بالا گرفت، از بازی پنجم یا ششم بود و اصلا مدیرعامل با آقای کالدرون مسئله داشت و موضع گیری کرد. تنشها و چالشهایی بود، ولی اجازه نمیدادند ما به عنوان عضو هیات مدیره باشگاه به آن نزدیک شویم. شاید به دنبال حل موضوع بودند، اما کریسمس شد و کماکان گلایههای آقای کالدرون به گوش ما میرسید. قرار بود ما شبی که ایشان پرواز داشتند، برای تبریک کریسمس نزد ایشان برویم. به اتفاق اعضای هیات مدیره باشگاه به خانهای که برای ایشان تهیه کرده بودیم، رفتیم که ایشان بعد از دوش گرفتن، هر چیزی (پنیر آرژانتینی، گردو، نان و ...) در یخچال داشتند، برای ما آوردند و دور یک میز جمع شدیم.
*اعضای هیات مدیره و آقای انصاری فرد به همراه آقای کالدرون و مدیر برنامه ایشان در آن دیدار حضور داشتیم. همان ابتدا آقای انصاری فرد قصد داشت صحبت کند و وقتی «بسم الله الرحمن الرحیم» گفت، آقای کالدرون مثل یک مسلسل به ایشان حمله کرد و گفت تو هیچ چیزی نگو! تو دروغگو هستی، اینجا و آنجا دروغ گفتی! اصلا اجازه نداد آقای انصاری فرد یک کلمه صحبت کند.
*آن شب، آقای کالدرون خیلی زیاد صحبت کرد و اصل حرفش این بود که چرا آقای انصاری فرد به ایشان دروغ میگوید. واقعا مثل مسلسل و بصورت رگباری به ایشان حمله کرد و گفت با تو هیچ حرفی ندارم. ما آنجا از خجالت آب شدیم و گفتیم مگر میشود که یک سرمربی تیم را در نیم فصل قهرمان کند و چنین اتفاقی بیفتد؟
*دستاورد کالدرون در نیم فصل و نخستین سال حضورش در ایران بد نبود و موجب افتخار و شایسته بود. چرا باید در حضور اعضای هیات مدیره باشگاه، به آن شکل به مدیرعامل حمله کند؟ چقدر باید به یک نفر فشار آمده و دروغ شنیده باشد که به آن شکل صحبت کند؟ ما در آنجا از خجالت آب شدیم. دوستان هیات مدیره باشگاه نیز سوغاتهایی مثل پسته، زعفران و ... برای ایشان آماده کرده بودند و قصد داشتند مهمان نوازی ایرانی را به جا آورند.
*در نهایت آقای انصاری فرد خواست در کنار آقای کالدرون عکس بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند، چون علاقهمند به این کارهای پوپولیستی است، اما آقای کالدرون چنین اجازهای نداد. شما فکر کنید مربی قهرمان نیم فصل درخواست مدیرعامل باشگاه برای گرفتن عکس یادگاری را رد کند و بگوید با تو عکس نمیگیرم! چه حسی به شما دست میدهد؟
*ما در آن جلسه فهمیدیم که چه شکاف عمیقی بین مدیرعامل و آقای کالدرون وجود دارد. آقای رسول پناه در جملات خود گفتند که آقای کالدرون را از ایران فراری دادند که من هم این حرف را تایید میکنم. ایشان (انصاری فرد) به ما هم دروغ گفتند.
*در آن جلسه مدیرعامل باشگاه به کالدرون گفت ۱۲۷ هزار دلار پیش قسطی که قرار بود قبل از شروع فصل بدهیم را تا رسیدن شما به خانه تان واریز میکنیم. اگر ما آن شب واقعیت را میفهمیدیم و میدانستیم پول واریز نمیشود، خیلی شرایط فرق میکرد.
*شما (انصاری فرد) هفته پنجم به این نتیجه رسیدید که نمیخواهید با این سرمربی کار کنید، بنابر این صادقانه به هیات مدیره میگفتید که به این دلایل نمیخواهم با آقای کالدرون ادامه بدهم. خانه خاله و دل بخواهی نیست که این رفتارها را کنید. شما کاری میکردید که در نیم فصل این قرارداد به پایان برسد، چون در متن قرارداد ایشان آمده بود که اگر هر یک از دو طرف علاقهای به ادامه همکاری نداشتند، میتوانند قرارداد را فسخ کنند، نه اینکه الان شرایطی بوجود بیاید که ما باید مبلغ قرارداد تمام فصل را به اضافه خسارت پرداخت کنیم.