فرارو-علی رغم هشدارهای کارشناسان به رعایت فاصله اجتماعی و قوانین محدود کننده، به عنوان تنها راه مهار کروناویروس، هنوز در بسیاری از نقاط جهان، برخی از مردم به این محدودیتها توجهی نکرده و خطر این اپیدمی را جدی نمیگیرند. اگر چه بسیاری از کارشناسان دلایل مختلفی از جمله عدم اطلاع رسانی درست را علت اصلی این بی تفاوتیها دانسته ند، برخی از متخصصان عرصه روانشناسی و روانکاوی، دلایل متفاوتی را برای مسئله مطرح میکنند. «دیان بارث» یکی از این روانکاوان است که در مقالهای که در خبرگزاری ان بی سی نیوز به چاپ رسیده به بررسی این مسئله پرداخته است.
در این شرایط واقعاً دشوار است کسی را تصور کنیم که میتواند خطر بیماری کرونا را نادیده بگیرد یا تصور کند که به نوعی در برابر آن مصون است. با این حال، دقیقاً چنین اتفاقی در سراسر ایالات متحده رخ داده و میدهد، همچنان که مردم هنوز مجالس مهمانی را برگزار میکنند، به سواحل و پارکهای بسته شده میروند و به خود و خانوادههای خود میگویند که اتفاقی برای آنها رخ نخواهد داد. به عنوان مثال، یکی از دوستانم به من گفت که او در جریان قرنطینه شهر نیویورک، بیرون نخواهد رفت، اما کمی بعد او را دیدم، که میگفت: معلم پیانو او در حال آمدن است تا به او درس دهد. وقتی از او در مورد امنیت این تعامل پرسیدم، گفت: «اوه، من مطمئن هستم که او ایمن است».
من به عنوان یک روان درمان، نیاز او به ارتباط اجتماعی را درک میکنم و این که درس پیانو ممکن است اضطراب شدید او را تسکین دهد. اما با این حال من ناراحت هستم که او - مانند بسیاری از آمریکاییها - همچنان به تعامل اجتماعی ادامه میدهد که میتواند COVID-۱۹ را گسترش دهد. علیرغم هشدارهای واضح و شواهد علمی مبنی بر این که فاصله اجتماعی، در حال حاضر بهترین سلاحی است که ما برای مهار کروناویروس داریم، بسیاری از آمریکاییها همچنان در تماسهای اجتماعی ناامن با دیگران هستند.
این که آنها در پارکهای شلوغ در حال دویدن هستند و یا برای ورود کشتی بیمارستانی USNS Comfort به بندر نیویورک تجمع کرده و دست میزنند و یا به سادگی درب خانههای خود را بروی دوستان باز میکنند، در واقع «انکار» واقعیت اپیدمی کروناویروس است که به این شکل خود و دیگران را به خطر میاندازند.
به نظر میرسد دلیل این «انکار» تا حدودی روانی و بخشی نیز فرهنگی است. «استیون تیلور»، استاد و روانشناس بالینی دانشگاه بریتیش کلمبیا، در مصاحبه با هافینگتون پست گفت: «بسیاری از افراد به آنچه به اصطلاح «تعصب به خوش بینی غیر واقعی» نامیده میشود، گرفتارند. این در واقع تمایل به بازی با تهدیدها و خود را نفوذناپذیرتر از دیگر افراد متوسط دانستن است».
این به اصطلاح تعصب به خوش بینی مردم، نیز به نظر میرسد تا حدودی زیادی مربوط به این بحران خاص است، چرا که بحرانی بزرگ و سرشار از ابهام است. «دیوید کسلر»، یکی از کارشناسان مشهور جهان در زمینه غم و اندوه که کار مشترک او با «الیزابت کابلر-راس» در خصوص مراحل غم و اندوه برای بسیاری آشناست، به یک مصاحبه کننده Harvard Business Review گفت که یکی از عوامل تعیین کننده «انکار» ما این است که ما زندگی را آن گونه که میشناسیم غمگین میکنیم- و این وضعیتی است که کاملاً نامشخص باقی میماند.
البته انکار، اولین مرحله اندوه در مدل آنهاست. انجمن روانشناسی آمریکا «انکار» را به عنوان یک دفاع روانشناختی در برابر احساسات دردناک، افکار و حتی حوادث تعریف میکند. ظرفیت استفاده از انکار، حتی یک مرحله طبیعی از رشد کودک است و (در بعضی مواقع) وقتی به طور موقت به ما کمک کند تا احساسات و افکار غیرقابل تحمل را مدیریت کنیم، میتواند یک سازگاری سالم در دوران بزرگسالی باشد.
«ویلیام مایر»، مددکار اجتماعی بالینی و استادیار روانپزشکی مرکز پزشکی دانشگاه دوک، درباره انکار میگوید: «در ابتدا و در زمان بحران، مقدار مشخصی از انکار لازم است، زیرا به فرد فرصت میدهد تا با چیزهایی که ترسناک یا دردناک هستند، مأنوس شود». در واقع، عبارات کلیدی این تعریف "مقدار مشخص" و "مأنوس شدن" هستند: به عبارت دیگر، «انکار» فقط زمانی لازم است که یک اقدام موقتی باشد که به ما کمک میکند تا یک حقیقت ترسناک و ناخواسته را بپذیریم.
اگرچه پذیرش واقعیت در آمریکا و انجام کاری در مورد آن، ممکن است تا حدی به دلیل حس فرهنگی و ملی افراد از آسیب ناپذیری در برابر فجایع، با تأخیر عمل کند، پیامهای گیج کننده و گاه متکبرانه از سوی رهبران دولت که بارها و بارها بر این عقیده آشکار تأکید داشتند که قرار نیست ایالات متحده با ویروس روبرو شود، نیز در شکل گیری «انکار» نقش داشته است. این به نوبه خود، به شکل گیری یک گرایش طبیعی در ما کمک میکند؛ در مواقع خطر، ما اغلب به سیستمهای دفاعی روانی دوران کودکی روی میآوریم که شامل خود بزرگ بینی، احساس توانمندی و انکار است.
علاوه بر درس پیانو دوست من، نمونههای زیادی از چنین اقدامات دفاعی را میتوان یافت. به عنوان مثال، مادربزرگی که من میدانم به نوه هایش گفته است که مجبور نیستند نگران COVID-۱۹ باشند، زیرا اتفاقی برای "ما" نمیافتد. یک زن جوان که در یک پارک شلوغ در حال دویدن بود و به والدینش گفته نگران نباشند، زیرا او "از نظر بدنی در وضعیت بسیار خوبی است و احتمالاً بیمار نمیشود".
تفسیر حالت انکار در افراد میتواند پیچیدهتر از این نیز باشد. یک مادر جوان مریض ممکن است از نظر روانشناختی چارهای جز چشم پوشی از علائم خود نداشته باشد تا بتواند از فرزندان خود مراقبت کند. یک وکیل یک بار به من گفت که نمیتواند بیمار شود - گویی بیماری با محدودیتهای بودجه همخوانی دارد - زیرا موکلانش در نبود وی دچار مشکل میشوند. بنابراین، «انکار» نیز میتواند نتیجه احساس ناامیدی و بی یاوری، آخرین خط دفاعی در برابر افسردگی ناشی از ماهیت خطرناک و نامشخص اپیدمی کرونا، باشد. کسلر در پاسخ به نگرانی درخصوص وضعیت نامشخص، پاسخی مفیدی دارد: اگرچه دانشمندان میگویند هنگامی که آمارهای ابتلا کاهش یابد و قوانین فاصله اجتماعی برداشته شود، ممکن است موجهای دیگری از آلودگی ایجاد شود، اما مردم باید به خودشان یادآوری کنند که فعلاً در چنین وضعیتی هستیم. گفتن این حرف میتواند مفید باشد.
انکار نباید دوام داشته باشد، زیرا اضطراب و داشتن آن نقش مهمی در زندگی ما ایفا میکند. برای اینکه انکار جای خود را به آگاهی سالم و اقدامات محافظتی بدهد، باید به خودمان اجازه دهیم که بخشی از غم، ترس و نگرانی ناشی از این بحران را احساس کنیم. «گیزلین بولانگر»، روانشناس بالینی و روانشناس که با قربانیان حوادث طبیعی مانند طوفانهای کاترینا و سندی در ارتباط بوده، در کتاب خود "Wounded by Realality" مینویسد که، در زمان بحران، به افرادی نیاز داریم که هم ما را حمایت کنند و هم مضطرب ما باشد، اضطراب، احساس را پدید میآورد. کسلر نیز خاطرنشان میکند که بسیار مهم است که بتوانیم در مورد ترس و غم و اندوه خود با دیگران صحبت کنیم، کسانی که میتوانند احساسات را بپذیرند و درک کنند.
در عین حال، تأکید بر «امید» برای کاهش «انکار» نیز حائز اهمیت است. همانطور که کسلر در مصاحبه خود با HBR گفت، «اقدامات احتیاطی که انجام میدهیم، کارآمد هستند. تاریخ این را به ما میگوید. تاکنون زنده مانده ایم، و از این به بعد نیز زنده خواهیم ماند». اما اولین قدم برای زنده ماندن، مانند آخرین پنج مرحله از اندوه، پذیرش این مسئله است که چیزی وجود دارد که ما را زنده نگه میدارد.