«تورنمنتهای بزرگی در سطح اروپا برگزار میشود که سفر از فرانسه به این تورنمنتها بسیار راحتتر است. ضمن اینکه فرانسه مقصد بسیاری از بازیکنان خوب دنیا است و لیگ این کشور هم یکی از بهترین لیگهای دنیا محسوب میشود». طعنه آشکار او به تصمیم مسئولان ایرانی برای اعزامنشدن شطرنجبازان به رقابتهای بینالمللی است که برای بسیاری از آنها چندان خوشایند نیست؛ بهویژه اینکه مجبور هستند بسیاری از هزینههای سفر را هم خودشان پرداخت کنند.
شاید هیچکدام از داستانهای مهاجرت ورزشکاران ایرانی به کشورهای دیگر از داستان علیرضا فیروزجا آزاردهندهتر نباشد؛ نه رفتن کیمیا علیزاده تنها دارنده مدال المپیک زنان ایران و نه رفتن سعید ملایی به آلمان و سپس پناهندگیاش به مغولستان.
کیمیا و سعید با وجود افتخاراتی که برای ایران به دست آوردهاند، عمر ورزشیشان «ته» دارد و بالاخره مجبور به خداحافظی از دنیای حرفهای میشوند، ولی برای علیرضا فیروزجا، نابغه ۱۶ساله شطرنج ایران موضوع متفاوت است. او با وجود داشتن سنوسال کم، یکی از شناختهشدهترین چهرههای شطرنج دنیاست و تا هروقت که «مغزش» یاری کند، میتواند در عرصه حضور داشته باشد؛ حضوری که البته میتوانست همواره به نام ایران ثبت شود.
بااینحال در پی اتخاذ تصمیم برای نفرستادن شطرنجبازها به رقابتهای بینالمللی (از بیم رویاروشدن با رقبای اسرائیلی) از سوی مسئولان ایرانی، علیرضا فیروزجا هم تصمیم مهمی گرفت و به فرانسه مهاجرت کرد؛ او بعدها گفت دیگر قصد بازگشت به ایران را ندارد تا جامعه ورزش ایران از داشتن استعدادی خارقالعاده محروم شود. در عوض، اما این فرانسویها بودند که زرنگی کرده و پسر ۱۶ ساله بابلی را به منطقهای در ۹۵کیلومتری پاریس بردند تا از این به بعد برای آنها بازی کند؛ فعلا برای یکی از تیمهای باشگاهیشان و شاید بعد از درستشدن کارهای اقامت، برای تیم ملی کشورشان.
علیرضا حالا در منطقه شارتر فرانسه فقط یک جوان ۱۶ساله نیست؛ او سوپرقهرمانی است که به این منطقه رسیده و همه از داشتن چنین استعداد خارقالعادهای در نزدیکیشان راضی و خشنود هستند. فرانسویها البته برای اینکه آب در دل او تکان نخورد، خانوادهاش را هم به شارتر بردهاند؛ حمیدرضا، پدر، اکرم، مادر و محمد، برادر علیرضا همگی در کنار هم حضور دارند تا پسر کوچک خانواده به آرزویی که دارد، برسد: رسیدن به عنوان بهترین شطرنجباز کره زمین.
رفتن علیرضا از ایران و حضورش در فرانسه حالا به مجله «اکیپ» که شنبه هر هفته به همراه روزنامه اکیپ منتشر میشود، بهانهای داده تا سری به محل سکونت علیرضا بزند و از او و خانوادهاش گزارشی تهیه کند. گزارشی با عنوان: «پادشاه آینده».
در این گزارش چندصفحهای ابتدا اشارهای به موفقیت اخیر علیرضا فیروزجا شده که توانسته بود چندی پیش، بهطور دقیقتر ۱۵ آوریل، در فینال بلیتسکاپ که بهصورت آنلاین برگزار شد، مگنوس کارلسن نروژی و ۲۹ساله را که از سال ۲۰۱۳ به این طرف قهرمان دنیاست، شکست دهد؛ اتفاقی مهم که نشان از نبوغ علیرضا دارد.
در بخش دیگری از این گزارش به دوران بچگی علیرضا اشاره شده و اینطور آمده است: «خانواده فیروزجا شطرنج بازی نمیکردند؛ پدرش مؤسسه املاکی داشت که همسرش هم در آنجا مشغول به کار بود. علیرضا میگوید من هر تابستان یک ورزش مختلف را امتحان میکردم. برادر بزرگتر محمد، زمانی به یک خانه شطرنج نزدیک خانهشان رفتوآمد داشته و علیرضا از او تقلید کرده تا ببیند شرایط چگونه است. آنهم درست درحالیکه هشتساله بوده؛ سنی که برای کسی که میخواهد قهرمان شطرنج دنیا شود، دیر است؛ چون مگنوس کارلسن و گری کاسپروف هردو شطرنج را از پنجسالگی شروع کردهاند».
علیرضا فیروزجا هم در بخشی از این گزارش میگوید: «خیلی زود عاشق شطرنج شدم. عصرها که از مدرسه برمیگشتم، به باشگاه شطرنج میرفتم و بعد خیلی زود، بازیکردن با کامپیوتر را در خانه امتحان کردم».
شطرنج تبدیل به سرگرمی ۲۴ ساعته علیرضا در بابل شد. در رفتوآمدهای مکرر به خانه شطرنج بابل بود که بقیه افراد متوجه شدند او استعدادی فراتر از سنوسالش دارد. در ۱۰سالگی در اولین رقابت شطرنج محلی شرکت میکند و بعد در سال ۲۰۱۵ در رقابتهای اوپن شطرنج ایران به عنوان ششمی میرسد. پسر بابل، سال بعد درحالیکه فقط ۱۳ساله بود، فاتح آن رقابتها میشود. البته آن موفقیت، چیزی را در زندگی علیرضا تغییر نداد؛ چون دوباره در اتاقش با کامپیوتر شب تا صبح مشغول بازی میشد.
اکیپ در جایی دیگر از این گزارش مفصل مینویسد: «بازیکردنهای متعدد و فراوان باعث شده تا مغز علیرضا دیگر بهصورت خودکار فرایند چندگانه تغییر موقعیت مهرهها روی صفحه شطرنج را پردازش کند
چگونگی خروج علیرضا فیروزجا از ایران
دیگر در ایران همه میدانند که چرا علیرضا فیروزجا تصمیم به مهاجرت گرفت، ولی شاید جزئیاتش چندان مشخص نباشد. موضوع به زمانی برمیگردد که او مجبور شد در رقابتهای کارلسروهه آلمان غیبت کند تا به شطرنجباز اسرائیلی نخورد؛ همان امر باعث شد تا در ذهن علیرضا جرقه مهاجرت زده شود.
این موضوعی است که گزارش مذکور هم به آن پرداخته است. «علیرضا فیروزجا خیلی سریع به بهترین بازیکن شطرنج ایران تبدیل شد؛ بااینحال تصمیم مسابقهندادن با ورزشکاران اسرائیلی از سوی مسئولان ایرانی برایش دردسرساز شد. شبیه اتفاقی که برای سعید ملایی جودوکار رخ داد و او مجبور شد در رقابتهای جهانی سال ۲۰۱۹ ژاپن تن به شکست عمدی دهد تا از رویارویی با رقیب اسرائیلی پرهیز کند. سعید ملایی بعد از آن به آلمان مهاجرت کرد. شبیه این اتفاق برای علیرضا فیروزجا هم در رقابتهای کارلسروهه آلمان رخ داد؛ در آوریل ۲۰۱۹ او از حضور در بازیها سرباز زد تا با شطرنجباز اسرائیل روبهرو نشود؛ همین اتفاق علیرضا را تحریک کرد تا ایران را ترک کند؛ چون خواسته مشخص او این است که تبدیل به بهترین شطرنجباز کره زمین شود».
داستان رفتن مشخص است، ولی اینکه چرا علیرضا فرانسه را به عنوان مقصد انتخاب کرد، دیگر نکتهای است که اکیپ به آن اشاره میکند. «ماه می ۲۰۱۹ این جوان ایرانی در تورنمنت بینالمللی شطرنج فرانسه در بلان-مانسیل شرکت کرد و آنجا فینال را برابر استادبزرگ ایتالیایی یعنی آلبرتو دیوید برنده شد. در راهرو محل برگزاری همان تورنمنت بود که علیرضا با بشار کواتلی، رئیس فدراسیون شطرنج فرانسه دیدار میکند و به او میگوید میخواهد مسیر تازهای برای زندگی حرفه ایاش در پیش بگیرد. آنجا کشورهای زیادی به خط میشوند تا از علیرضا پذیرایی کرده و کارهای اقامتش را انجام دهند. همانجا، اما کواتلی موضوع را با شهردار «شارتر» که خودش از شطرنجبازان قدیمی است، در میان میگذارد و مقدمات عضویت علیرضا در باشگاه همان منطقه فراهم میشود».
اگرچه در این گزارش-گفتگو زیاد به پشتپرده رفتن علیرضا اشاره نشده، ولی خودش در چندین جمله سعی کرده مختصر و مفید، حتی اگر با کنایه هم شده، منظور را برساند. فیروزجا میگوید:
بههرحال بعد از اعلام علیرضا فیروزجا برای تغییر در وضعیت زندگی حرفه ایاش باشگاه «سی شارتر» به ریاست فرانسوا ژیل خیلی سریع دستبهکار میشود و برای خانواده فیروزجا آپارتمان به همراه یک سوپرکامپیوتر قدرتمند فراهم میکند. شاید این جمله فرانسوا ژیل درباره حضور فیروزجا در این منطقه بهخوبی از خوشحالی فرانسویها برای داشتن این جوان ایرانی پرده بردارد. او میگوید: «حضور علیرضا در این منطقه درست مثل این است که مارادونا به ناپل آمده باشد!».
از تصمیمم راضیام
بخشهای انتهای این گزارش هم به صحبتهای علیرضا اشاره شده؛ جایی که از تصمیمش برای رفتن به فرانسه گفته است. «از اینکه چنین انتخابی کردهام خیلی خوشحالم. اگرچه فرهنگ اینجا با فرهنگ ما ایرانیها متفاوت است، ولی احساس خوبی دارم. برخورد مردم با ما مهربانانه است». علیرضا اگرچه حالا در فرانسه زندگی میکند و فرانسویها امید زیادی دارند با او فاتح رقابتهایی شوند که تابهحال در آنها برنده نبودهاند، ولی هنوز اقامت فرانسه را نگرفته است؛ موضوعی که البته مسئولان شطرنج فرانسه را نگران نمیکند، چون آنها در حال رایزنی هستند تا این مورد را هم برطرف کنند؛ به این امید که شاید زودتر از موعد، علیرضا برای فرانسه به میدان برود.
فیروزجا در انتهای این گزارش به دو مورد دیگر هم اشاره میکند که میتواند در نوع خودش جالب باشد؛ یکی از شیوه سپریکردن روزهایش در شارتر و دیگری خاطرهای از مگنوس کارلسن قدرتمند. «سعی میکنم هرروز مقداری دوندگی داشته باشم؛ چون ساعتها نشستن مقابل صفحه شطرنج و متمرکزبودن نیاز به قدرت بدنی خوبی دارد». «یک شب کارلسن زنگ زد تا با هم بهصورت آنلاین بازی کنیم. وقتی شروع کردیم، ساعت دو نیمهشب بود و وقتی بازیمان تمام شد، دیگر آفتاب کاملا طلوع کرده بود».