چرا دو قدرت بزرگ صنعتی جهان از پس ویروس تاجدار برنیامدند؟ آمریکا و فرانسه بهعنوان کشورهای توسعهیافته در مواجهه با کرونا همچون کشورهای فقیر و کمتر توسعهیافته عمل کردند تا نشانی باشد از ضعفهای ساختاری، نهادی و سیاستی در واشنگتن و پاریس.
کتاب مهم نویسنده فرانسوی درباره بیماری پاندمی نشان میدهد که چگونه ضعف جوامع و سستی انسان به یک فاجعه تبدیل میشود. درحالیکه ویروس کرونا درحال درنوردیدن در فرانسه بود، متفکران، مورخان و روزنامهنگاران سراغ کتابهای قدیمشان در گنجه رفتند تا نسخهای از حقایق ابدی در دوران فاجعه و ناخوشی پیدا کنند. حالا فکر میکنید آن کتاب چیست؟ طاعون آلبرکامو؟ نه! کتاب «شکست عجیب» اثر مارک بلوک [بهزادباشی در کتاب «جامعه فئودالی» به اشتباه نام بنیانگذار مکتب آنال را مارک بلوخ ترجمه کرده است.]به نوشته روزنامه نیویورکتایمز در کشوری که رمانهای کلاسیک بیشماری به جهان هدیه داده است، شکست عجیب بهطرز گستردهای ناشناخته است، اما در عوض این کتاب به مرجع مهمی تبدیل شده است تا بفهمیم چه اشتباهاتی را در چه زمانی مرتکب شدهایم. سوال این است که چرا فرانسه یکی از بالاترین میزان مرگومیر در جهان را بهدلیل بیماری کووید-۱۹ ثبت کرد؟ چرا انتظار میرود با کاهش ۱۱ درصدی تولید ناخالص داخلی فرانسه، فاجعه اقتصادی در راه باشد؟
به گزارش دنیای اقتصاد، بعضی از فرانسویها سرنخهای مشابه از کتاب «شکست عجیب» یافتهاند. کشوری که گمان میرفت دارای بهترین ارتش دنیا است در کمتر از شش هفته توسط ارتش آلمان از پای در آمد. بلوک مورخ و افسر ارتش این کتاب را در ماههای فروپاشی فرانسه نوشته است و شرح میدهد چگونه یک بوروکراسی فرسوده و نخبگان دورگزین، کشور را بدون یک دفاع مناسب و یک ظرفیت حیاتی برای تغییر موقعیت سریع بهمنظور مقابله با خطرات بهحال خود رها کردند. برای برخی خوانندگان مشابهات موجود در سال ۲۰۲۰ نمیتواند نادیده گرفته شود. در ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۰ که یک ویروس چین را مورد تاختوتاز قرار داد و بعد ردپای آن در ایتالیا پیدا شد، فرانسه با اعتماد به نفس به تماشا نشست و گمان برد که سیستم بهداشتی خیلی قوی دارد، درحالیکه خیلی وقت است این سیستم بهداشتی دیگر در جهان حرف اول را نمیزند.
ویروس در شرایطی فرانسه را مورد تاختوتاز قرار داد که این کشور محروم از ماسک، آزمایشهای مورد نیاز و دستگاههای تنفس مصنوعی بود و رهبران آنها مثل همیشه چند قدم عقبتر از دشمن، آنگونه که امانوئل مکرون آن را «دشمن نامریی» خواند، بودند. جرومی فورکت، مدیر موسسه «IFOP» که یک موسسه نظرسنجی است، میگوید: «مارک بلوک در کتابش نوشته است که ارتش فرانسه بهنظر میرسید بهترین ارتش دنیا است، اما ارتش فرانسه در خاک کشور خود در عرض چند هفته از پای در آمد که بسیار شوکدهنده و غیرقابل درک است.»
وی میافزاید: «ما گمان میکردیم که سیستم بهداشتی و درمانی یک تفوق قابل قبول در مواجهه با بیماریهای پاندمی دارد.» وی تصریح میکند: «اما وقتی حمله آغاز شد، فهمیدیم که فهممان اشتباه است. چنان شوکی به ما وارد شد که دیر متوجه شدیم سیستم درمانی ما بینظم است و فاقد داروی لازم، ماسک صورت و کیتهای تست هستیم.»
همانگونه که در سال ۱۹۴۰ فرانسه پس از تلوتلو خوردن سرپا شد، امروز نیز فرانسه باید به تدریج خود را از دست یکی از سختترین قرنطینههای دنیا خلاص و با یکی از بدترین بحرانهای جهانی مبارزه کند. فرانسویها در بین کشورهای اروپایی همواره به بدبینان معروف هستند و طبق نظرسنجیهایی که موسسه فورکت انجام داده است مهمترین انتقاد از دولت همان «موضوع شیوع بیماری» است. بدبینی فرانسویها ناشی از کاهش درک ارزش نظم جهانی است، چیزی که دستکم باعث شده بود تا فرانسه بهعنوان یکی از ابرقدرتهای جهانی باقی بماند.
یکبار دیگر همچون سال ۱۹۴۰، رقیب تاریخی فرانسه یعنی آلمان توانست در این میدان پیروز شود. اگرچه آلمان نیز در بحران بیماری پاندمی کووید-۱۹ حدود ۹ هزار کشته داشت، اما این کشور توانست یکی از بهترین مدیریتها را در قبال این بحران در میان کشورهای غربی داشته باشد. در فرانسه میزان مرگومیر ناشی از این بیماری به ۲۹ هزار نفر رسید. فورکت میگوید: «فرانسه بهطرز نامطلوبی دوست دارد خود را با آلمان مقایسه کند، اما ما باید خودمان را با ایتالیا مقایسه کنیم.» وی میافزاید: «با گذشت چند هفته از بیماری پاندمی، خودمان در شرایطی مشابه ایتالیا گیر کردیم؛ بنابراین در ناخودآگاه جمعی ما احساس میکنیم که شبیه آلمان هستیم، اما در واقعیت ما شبیه کشورهای اروپای جنوبی هستیم تا آلمان.»
در واقع این خود امانوئل مکرون بود که شرایط فعلی را با جنگ جهانی دوم قابل مقایسه دانست. درحالیکه او تلاش داشت فرانسویها را پیش از آغاز یک قرنطینه ۵۵ روزه آماده کند، بارها گفت که ما در شرایط «جنگی» با این ویروس هستیم. او برای ایجاد انگیزه کادر درمان این کشور را با نیروهای جنگی در دوران جنگ جهانی دوم مقایسه کرد.
بهنظر میرسد امانوئل مکرون قصد دارد تا فصلهای روشن جنگ را روایت کند، آن زمان که نیروهای مقاومت شکل گرفتند تا پیروزی متفقین حاصل شود. اما وقایع در روی زمین تاریکتر و دردناکتر پیش رفته است. در فرانسهای که فاقد ماسک و دیگر تجهیزات محافظتی بود، برخی از کارکنان مجبور شدند بهمنظور محافظت از خود، کیسه زباله بپوشند. به همین جهت دولت مجبور شد برای دریافت ماسک دست به دامن چین شود و این تصویر فرانسه را که خود زمانی کمکهای بشردوستانه به کشورهای آفریقایی میفرستاد، خراب کرد. فیلیپ ژووین، مدیر بخش اورژانس در بیمارستان جورج پمپیدو در پاریس و سیاستمدار که شهردار لاگارن کلمبوس، شهری در غرب پاریس است، میگوید: «ما فهمیدیم که یک کشور توسعه نیافته هستیم.» او میافزاید: «شکست عجیب ما را از ضعفهایی که نادیده گرفته بودیم آگاه ساخت و این بار نیز اتفاق مشابهی افتاد.»
بلوک نویسنده کتاب، مورخ و کهنهسرباز جنگ جهانی اول بود. او داوطلب شد تا وارد خطوط مقدم جنگ در سال ۱۹۳۹ شود و پیش از اینکه توسط گشتاپو اعدام شود، به گروه مقاومت نیز پیوسته بود. در سال ۱۹۴۰، بهعنوان کاپیتان، ناظر تامین سوخت اولین نیروی هوایی فرانسه بود و از نزدیک نیز شاهد علل شکست فرانسه بود. به اعتقاد وی یک بوروکراسی سفت و سخت و رهبری غیرمنعطف ارتش، فرانسه را از یک واکنش مناسب نسبت به تهدید آلمان عاجز ساخته بود.
درحالیکه فرانسویها هنوز درگیر مسائل پیاده نظام و تجهیزات جنگ جهانی اول خود بودند، آلمانیها با تانک، کامیون و موتورسیکلت راهی این کشور شده بودند. بلوک یک خلاصه دردناک از وضعیت فرانسه ارائه میدهد و مینویسد: «رهبران ما درحد اسم و اندازه خود نبودند و قادر به درک شرایط جدید جنگ نبودند.» او میافزاید: «در واقع پیروزی آلمان یک پیروزی فکری بود.» به نوعی درحالحاضر نیز فرانسه در برخورد با این بیماری پاندمی دچار یک شکست فکری شده است.