روز حادثه ساتیار بهدنبال من آمد. او خیلی عصبانی و ناراحت بود. صورتش از عصبانیت سرخ شده بود. پرسیدم چرا ناراحت هستی، گفت لیلا به او خیانت کرده است. ساتیار گفت لیلا را همراه شاهرخ در خیابان دیده، به صورت او سیلی زده و درگیری بین آنها اتفاق افتاده است. ساتیار گفت وقتی به صورت لیلا سیلی زد، شاهرخ که همراه لیلا بود واکنش نشان داد و با هم درگیر شدند. از کاری که شاهرخ کرده بود، عصبانی بود و گفت میخواهد تلافی کند و از من کمک خواست...
پرونده اتهامی دو پسر نوجوان که جوانی را در درگیری عاشقانه به قتل رسانده بودند در حالی در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد که یکی از دو متهم اصلی پرونده بهدلیل خوردن مواد ضدعفونیکننده جانش را از دست داده است.
به گزارش شرق، آبانماه دو سال قبل خبر درگیری شدیدی بین چند جوان در منطقهای در جنوب تهران به مأموران اطلاع داده شد. بلافاصله تحقیقات دراین باره آغاز و پلیس متوجه شد در این درگیری جوانی ۱۹ ساله به نام شاهرخ زخمی شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند، اما قبل از اینکه مأموران موفق به بازجویی از شاهرخ شوند، او بر اثر شدت جراحات جانش را از دست داد.
مأموران شاهدان عینی را بازجویی کردند و مشخص شد این درگیری بهدلیل یک رقابت عشقی اتفاق افتاده و عاملان نزاع دو نوجوان به نامهای ساتیار و سینا بودهاند و علت این درگیری هم دختری به نام لیلا بوده که هم با شاهرخ و هم با ساتیار رابطه داشته است. براساس یافتههای مأموران ساتیار و سینا هر دو با واردکردن ضربات چاقو شاهرخ را زخمی کردند و این ضربات در نهایت منجر به مرگ شاهرخ شد.
همچنین مأموران دو مرد جوان دیگر را که در این درگیری شرکت داشتند و از دوستان شاهرخ بودند، به اتهام شرکت در نزاع خیابانی بازداشت کردند. با صدور کیفرخواست علیه چهار متهم پرونده، قرار شد آنها در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران حاضر شوند؛ اما ساتیار، یکی از دو متهم اصلی، به دادگاه نرفت و کانون اصلاح و تربیت اعلام کرد او فوت کرده است؛ بنابراین برای دیگر متهمان پرونده جلسه دادگاه تشکیل شد.
بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را علیه متهمان خواند، اولیای دم شاهرخ در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
مادر شاهرخ گفت: من از خون پسرم نمیگذرم، قبول دارم که متهمان بسیار جوان هستند؛ اما داغ جوان ندیدهاید که بدانید چقدر غیرقابل تحمل است؛ بنابراین گذشت نمیکنم و درخواست قصاص دارم.
سپس نوبت به سینا، متهم ردیف اول پرونده رسید. سینا اتهام قتل عمدی شاهرخ را رد کرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم، چون ضربات کشنده چاقو را من نزدم. متهم درباره اینکه چرا قبلا اعتراف به قتل کرده بود، گفت: من قبلا تحت تأثیر ساتیار و همچنین تحت تأثیر فشارهایی که تحمل میکردم، به قتل اعتراف کردم، اما گفتههایم واقعیت ندارد و عامل اصلی قتل ساتیار بود. سینا گفت: روز حادثه ساتیار بهدنبال من آمد. او خیلی عصبانی و ناراحت بود. صورتش از عصبانیت سرخ شده بود. پرسیدم چرا ناراحت هستی، گفت لیلا به او خیانت کرده است. ساتیار گفت لیلا را همراه شاهرخ در خیابان دیده، به صورت او سیلی زده و درگیری بین آنها اتفاق افتاده است. ساتیار گفت وقتی به صورت لیلا سیلی زد، شاهرخ که همراه لیلا بود واکنش نشان داد و با هم درگیر شدند. از کاری که شاهرخ کرده بود، عصبانی بود و گفت میخواهد تلافی کند و از من کمک خواست. سینا در ادامه توضیح داد: من دوستم را همراهی کردم. زمان حادثه من و ساتیار به جایی که شاهرخ بود رفتیم و یکباره شاهرخ و دوستانش با دیدن ما به سمتمان حمله و با واردکردن ضربات چوب و چاقو ما را زخمی کردند. من و ساتیار هم چاقو داشتیم؛ من دو ضربه به دست شاهرخ زدم، اما ضربات کشنده را که به سینه و پهلوی شاهرخ وارد شده است، من نزدم. متهم گفت: وقتی ما را بازداشت کردند، ساتیار از من خواست یکی از ضربات را گردن بگیرم و گفت اینطوری جرممان کم میشود، او خیلی به من فشار میآورد، به همین دلیل هم من قبول کردم؛ اما واقعیت این است که هر دو ضربه را ساتیار زد.
در این هنگام قضات از سینا خواستند توضیح دهد چرا ساتیار فوت کرد. او گفت: وقتی کرونا شیوع پیدا کرد، در کانون اصلاح و تربیت به هرکدام از ما مقداری مواد ضدعفونیکننده دادند، تأکید هم کردند این مواد را نباید بخورید و فقط باید دستها و وسایل شخصیتان را با آن ضدعفونی کنید، اما ساتیار از اینکه مبتلا شود خیلی میترسید، به همین دلیل به توصیهها توجهی نکرد و مواد ضدعفونیکنندهای را که به او داده بودند، سر کشید، چون آن مواد الکل داشت فکر میکرد ویروس را در بدنش میکشد و مقاوم میشود، اما مسموم شد و جانش را از دست داد. البته ما که هماتاقیاش بودیم، خیلی زود فهمیدیم و او را به درمانگاه بردیم و بعد هم او را به بیمارستان منتقل کردند، اما فایدهای نداشت و به کما رفت و بعد هم فوت کرد. همزمان با ساتیار دوست دیگرمان که او نیز در کانون اصلاح و تربیت بود، همین مواد را خورد، اما او فقط چشمانش را از دست داد و نابینا شد.
بعد از گفتههای متهم ردیف اول پرونده، دو متهم دیگر در جایگاه قرار گرفتند. آنها گفتند: ما دیدیم که ساتیار و سینا هر دو ضربات را وارد کردند، اما اینکه کدامشان ضربات کشنده را زده است نمیدانیم. ضمن اینکه این دو بودند که به شاهرخ و ما حمله کردند. وقتی بار اول درگیری شد، ما شاهرخ و ساتیار را جدا کردیم، لیلا هم از محل رفت و دعوا تمام شد، اما ساتیار هنوز عصبانی بود و وقتی برگشت به ما حمله کرد و برای اینکه از خودمان دفاع کنیم، ما هم مقابله کردیم، اما چاقو نداشتیم و فقط با دست میتوانستیم جلوی ضربات را بگیریم. ما فقط از خودمان دفاع کردیم.
در پایان متهمان برای بیان آخرین دفاع در جایگاه حاضر شدند. سینا یک بار دیگر مدعی شد قتل کار او نبوده و ساتیار مرتکب قتل شده است و دو متهم دیگر نیز اتهام مشارکت در نزاع دستهجمعی منجر به قتل را رد کردند و مدعی شدند از خودشان دفاع کردهاند. بعد از بیان آخرین دفاع از سوی متهم و وکلای آنها و همچنین اخذ نظر مشورتی مشاور که در دادگاه حضور داشت، قضات شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیمگیری درباره سه متهم وارد شور شدند.