۲۳ ساله بود که برای نخستین بار مستقل پرواز کرد: "همان روز (۲۷ آبان ۱۳۱۹) من بهترین لحظههای زندگیام را سپری میکردم و پشت دیوان حافظ خود به یادگار نوشتم: پرشکوهترین روز برای یک خلبان روزی است که اولین پرواز آزادش را انجام دهد".
۲۱ سال پیش در چنین روزی عفت تجارتچی در تهران درگذشت. اواخر عمرش گفته بود: "هنوز هم وقتی هواپیمایی در آسمان میبینم، هوایی میشوم".
عفت تجارتچی در سال ۱۲۹۶ در تهران زاده شد. پدرش بازرگان بود: "مرد روشنفکری بود و در مورد پیشرفتهای زندگی من نه تنها کارشکنی و بهانهجویی نمیکرد بلکه راهنمای مورد اعتمادم بود".
۱۷ ساله بود که دبیرستان را به پایان رساند: "سال ۱۳۱۳ بود که از دبیرستان آزرم دیپلم گرفتم و مدتی در بانک ملی و بعد در کتابخانه دانشکده پزشکی به عنوان مترجم زبان فرانسه مشغول کار شدم، اما از همان کودکی شوق پرواز، آرام و قرارم را گرفته بود".
در خاطراتش ادامه میدهد که در زمان دبیرستان در فیلمی خلبان زنی را دیده و از همان هنگام تصمیم گرفته که او هم به این کار بپردازد.
۲۲ ساله بود که در باشگاه نوبنیاد خلبانی نامنویسی کرد و زودتر از همشاگردیهای مرد در آموزش پرواز پیش رفت و شش زن دیگر را به آموزش خلبانی تشویق کرد: "در آغاز به هریک از ما لباسی دادند که شامل یک کلاه مخصوص، روپوش خلبانی، گوشی تماس با مربی، کمربند پرواز و چتر نجات بود. ناگفته نماند، چون این لباس تا آن زمان فقط برای آقایان تهیه میشد، به تن خانمها بسیار گشاد و بدقواره بود. به هر حال بعد از دو سه جلسه، لباسهایی به اندازه خود دوختیم و پوشیدیم".
۲۳ ساله بود که برای نخستین بار مستقل پرواز کرد: "همان روز (۲۷ آبان ۱۳۱۹) من بهترین لحظههای زندگیام را سپری میکردم و پشت دیوان حافظ خود به یادگار نوشتم: پرشکوهترین روز برای یک خلبان روزی است که اولین پرواز آزادش را انجام دهد".
۲۴ ساله بود که نیروهای متفقین در جنگ دوم جهانی، ایران را اشغال کردند و کار او متوقف شد.
۲۹ ساله بود که به نیروی هوایی پیوست و تا پیش از انقلاب ۵۷ به عنوان افسر پرواز به کار ادامه داد که بیمشکل نبود: "افراد ناشناس به پدرم تلفن میزدند و به دروغ میگفتند هواپیمای دخترت سقوط کرده است". عفت تجارتچی در ۸۲ سالگی در زادگاهش درگذشت.