جیغ و فریادهای دختر نوجوانی که تا کمر از پنجره طبقه سوم یک ساختمان آویزان شده و پسری با خنجری خون آلود روی سرش ایستاده بود، رهگذران را در خیابان طبرسی شمالی ۳۰ مشهد در جا میخکوب میکرد.
خراسان در ادامه نوشت: اهالی محل، هراسان از خانههایشان بیرون ریختند! هر لحظه ممکن بود دخترک از پنجره سقوط کند. چهره ترسناک وخشم آلود پسر خنجر به دست، دلهره عجیبی را در محله به راه انداخت. زنی هراسان و وحشت زده از ساختمان بیرون زد و با دستانی لرزان با پلیس تماس گرفت. جان دخترم در خطر است! او رحم نمیکند، خنجر دارد و ...
گزارشها حاکی است، در میان این ترس و دلهره بود که گشت موتوری پلیس ۱۱۰ رسید، اما ناگهان ورق برگشت و ماجرا رنگ خونباری به خود گرفت.
جوان خنجر به دست با دیدن مامور انتظامی شروع به خودزنی کرد و گلدانهای شیشهای را به سوی مامور انداخت. لحظاتی بعد در بی سیمهای پلیس خبر گروگان گیری هولناکی پیچید که نشان میداد جان دختر نوجوان در خطر است! این گونه بود که گشتهای خودرویی کلانتری طبرسی شمالی عازم محل گروگان گیری شدند، اما گروگان گیر که مدعی بود عاشق دختر دایی خودش شده، همچنان لوازم داخل منزل را میشکست و به سمت ماموران پرت میکرد تا آنها را از نزدیک شدن به طبقه سوم باز دارد.
درحالی که ترس و دلهره هر لحظه بیشتر میشد، نیروهای کارآزموده تجسس کلانتری طبرسی شمالی نیز وارد عمل شدند و تلاش کردند خود را به طبقه سوم ساختمان برسانند. اگرچه تجمع اهالی موجب شده بود تا پلیس شیوههای عملیاتی خود را برای رهایی گروگان تغییر دهد، اما هر لحظه تاخیر در عملیات نجات میتوانست منجر به مرگ دختری شود که از پنجره رو به خیابان ملتمسانه کمک میخواست!
از سوی دیگر نیز شتابزدگی در عملیات یا تیراندازی ماموران، فاجعهای مرگبار را رقم میزد به همین دلیل و با راهنماییهای رئیس کلانتری، نیروهای تجسس به طور غیرمحسوس و در عملیاتی پیچیده، موفق شدند پس از گفتگو با گروگان گیر، دختر نوجوان را به بیرون از منزل هدایت کنند، اما جوان یاد شده که چند بار دیگر نیز با تهدید ماموران و در میان شلوغی محله، از چنگ پلیس گریخته بود این بار هم سناریوی قبلی را تکرار کرد. او با تهدید خنجر و پرت کردن لوازم شیشهای از ساختمان مذکور بیرون آمد و ناگهان با گذاشتن خنجر زیر گلوی راکب یک دستگاه موتورسیکلت عبوری، از میان جمعیت گریخت.
با فرار گروگان گیر و درحالی که ماموران برای حفظ جان مردم، نمیتوانستند از سلاح استفاده کنند به تعقیب متهم پرداختند و مراتب را به رئیس کلانتری اطلاع دادند. چند دقیقه بعد سرگرد مهدی کسروی درعملیات تعقیب حضور یافت و فرماندهی عملیات را به عهده گرفت.
به دستور رئیس کلانتری همه ماموران از شلیک خودداری کردند تا راکب بی گناه موتورسیکلت آسیب نبیند. در همین حال تعقیب و گریز به نقطهای در ابتدای خیابان میثم مشهد کشید که ناگهان رئیس کلانتری در اقدامی غافلگیرانه و با استفاده از حرکات رزمی دفاع شخصی، گروگان گیر خطرناک را زمین گیر کرد و حلقههای قانون را بر دستانش گره زد.
با انتقال متهم به کلانتری مشخص شد جوان خنجر به دست، نه تنها سوابق شرارت، مواد مخدر و سرقت دارد بلکه ۹سال در زندان تحمل کیفر کرده است و هم اکنون نیز تحت تعقیب پلیس اطلاعات و امنیت خراسان رضوی قرار دارد. ادامه بررسیها بیانگر آن بود که جوان ۲۹ ساله معروف به علی چاقه عاشق دختر دایی اش شده و برای ازدواج با او دست به گروگان گیری وحشتناک زده بود.
دختر ۱۷ ساله که از چنگ گروگان گیر نجات یافته بود، درباره این ماجرا گفت: پدرم فوت کرده است و من با مادرم زندگی میکنم. چند روز قبل به خاطر یک موضوع کم اهمیت با مادرم مشاجره کردم و به خانه مادربزرگم رفتم.
علی (متهم) نیز آن جا آمد و به من ابراز علاقه کرد، ولی به او گفتم که خواستگار دارم و میخواهم با پسر دیگری ازدواج کنم! بعد از این ماجرا، زمانی که به خانه خودمان بازگشتم او هم در حالی که شمشیر (خنجر) در دست داشت وارد خانه شد و تهدید کرد که نمیگذارد جز او با کس دیگری ازدواج کنم! او خودزنی کرد و لوازم منزلمان را شکست! وحشت سراسر وجودم را فرا گرفته بود که به طرف پنجره دویدم، ولی او با خنجر رسید و مرا تهدید به قتل کرد. من هم از ترس فقط جیغ میکشیدم و کمک میخواستم تا این که پلیس رسید و مرا نجات داد؛ بنابراین گزارش، با انتقال گروگان گیر به زندان، تحقیقات درباره ابعاد دیگر این ماجرا ادامه دارد.