bato-adv
کد خبر: ۴۵۳۹

نامه، خانه، کاخ الیزه...!

زیرگذر «م.ف»

تاریخ انتشار: ۱۷:۲۲ - ۰۴ آذر ۱۳۸۶
جنس چینی، دیپلماسی چینی
یکی از خواص اجناس چینی این است که یا شما آن را به اسم ژاپنی می‌خرید و بعد چینی از آب درمی‌آید! یا از همان اول به اسم چینی می‌خرید اما بعدا می‌بینید بعضی از امکانات را ندارند و یا آن امکانات را دارند، اما خیلی زود از کار می‌افتند. 

برای اجناس چینی حالت چهارمی یافت نشده‌است و هر خریدار برای این‌که بعدا دچار عصبانیت یا یاس نشود باید این موضوع را بداند. 
گویا در مورد عملکرد سیاسی و دیپلماتیک رفقای چینی هم همین قاعده وجود دارد، بر این اساس است که چین ابتدا در مورد مسأله هسته‌ای و قطعنامه جدید علیه ایران، رودرروی آمریکا قرار می‌گیرد، اما بعد از اندکی در کنار آمریکا و رودروی ایران قرار می‌گیرد. 

ما از این ماجرا نتیجه می‌گیریم که سیاستمداران کشور ما باید به اندازه خریداران اجناس چینی درایت و صبر و تحمل داشته‌باشند.

دوست من سلام!
برخلاف اجناس چینی که معمولا کم‌تر از آن چیزی که از آن انتظار می‌رود خاصیت دارند، بعضی از اجناس ایرانی چند برابر آن چیزی که از آن‌ها انتظار می‌رود خاصیت از خود نشان می‌دهند. از این گروه است دولت نهم که علاوه بر خدمات و اثرات عالی سیاسی خارجی و فرهنگی و اقتصادی و هسته‌ای، باعث شده‌است تا اتفاقات نادری در عرصه سیاسی - حزبی ایران به وقوع بپیوند.

دو تا از تازه‌ترین اتفاقات در این زمینه یکی این است که اصلاح‌طلبان که سال‌های آزگار از دست مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی شاکی بودند، این روزها به‌خاطر حملات شدید مهاجری به احمدی‌نژاد از او حمایت می‌کنند؛ و دیگری آن‌که خاتمی به مشهد رفته‌است و برخی از روحانیون مثل علم‌الهدی (امام جمعه مشهد) که شدیدا با او و اصلاح‌طلبان مخالف بودند، به دیدنش رفته و خداقوت گفته‌اند! 

من حدس می‌زنم  اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، حتی ممکن است کسانی مثل سیدمحمود دعایی (رئیس موسسه مطبوعاتی و ضایعات ام‌اسِ اطلاعات!) هم از خودشان واکنش نشان دهند!

راه قدس از آناپولیس می‌گذرد!
درحالی‌که باید مطابق صلاحدید ما، کنفرانس صلح «آبکی» آناپولیس که آمریکا روی آن سرمایه‌گذاری زیادی کرده ـ و در تلاش است تا علاوه بر اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها، چهل کشور دیگر را هم در این کنفرانس شرکت دهد ـ شکست بخورد، عربستان و سوریه هم اعلام کردند که در این نشست شرکت خواهند کرد! خصوصا سوریه (به رهبری اسد، هم پیمان احمدی‌نژاد) هیجان‌زده شده و اعلام کرده‌است، وزیر امور خارجه‌اش را برای شرکت در این کنفرانس به آمریکا می‌فرستد. 

رئیس تشکیلات خودگردان و اردن و مصر که اصولا پای ثابت این طور نشست‌ها هستند. سوریه و عربستان و فلسطین و مصر هم که در یک کنفرانسی به میزبانی آمریکا و با حضور اسرائیل شرکت کنند، تکلیف بقیه معلوم است. می‌ماند ایران که حتی اگر با آمریکا و اسرائیل هم مشکل نداشت، باز هم به‌خاطر مشغله زیادی هم‌چون بازسازی جنوب لبنان و کمک به فلسطینی‌ها، وقت شرکت در همچین کنفرانسی را ندارد! 

پنج دلیل برای ننوشتن از اخراج قیصر
درحالی‌که کم‌کم به چهلم شادروان قیصر امین‌پور نزدیک می‌شویم و علاوه بر مقامات دولتی و به‌خصوص برادران شاغل در ارشاد و حوزه هنری، کاندیداهای مجلس هشتم هم نیاز وافری به اعلام تاسف و گهرگویی درباره مقام آن مرحوم و جایگاهش در شعر پارسی دارند، یک هنرمند ایرانی مقیم خارج که در اوایل تأسیس حوزه هنری، یار و همکار امین‌پور بود، پرسید: «چرا وقتی قیصر را از حوزه اخراج کردند، کسی دو خط برایش ننوشت؟»
 
از این پرسش، ما اولا می‌فهمیم که این کسی که این پرسش را پرسیده آدم مشکل‌داری‌ست و ثانیا به کسی مربوط نیست. با این حال، از آن‌جایی‌که این شبهه ممکن است ذهن برخی از جوانان را درگیر کند، واحد پاسخ‌گویی زیرگذر پاسخ می‌گوید: 

چرا وقتی قیصر را از حوزه اخراج کردند، کسی دو خط برایش ننوشت؟
1. چون "مرگ" پروژه مهم‌تری از "اخراج" است.
2. چون موقعی که امین‌پور را از حوزه اخراج کردند، نزدیک انتخابات نبود!
3. چون نوشتن از اخراج امین‌پور از حوزه، نویسنده را خدای ناکرده با مسئولین طرف می‌کرد، اما نوشتن در مورد مرگ قیصر، آدم را با هیچ مقامی طرف نمی‌کند، بلکه در خلال آن شاید بشود فیض تمجید از آن مقامات و مسئولین محترم را هم برد!
4. چون وقتی قیصر مرده باشد نمی‌تواند در اعتراض به ما که خاطرات زیادی از ایام رفاقت با قیصر تعریف می‌کنیم بگوید "من شما را نمی‌شناسم ‌آقا!"، اما وقتی اخراج شده‌باشد، ممکن است هم‌چنین حرف نسنجیده‌ای بزند!
5. چون بسیاری از همین‌ها که برای مرگ قیصر ده صفحه یادداشت [برایشان!] می‌نویسند، دو ساعت در سوگ او سخنرانی می‌کنند، همان‌هایی هستند که قیصر را اخراج کردند.

سرنوشت معمولی یک نامه معمولی
خبر رسید که وزارت خارجه اصولا در جریان نامه احمدی‌نژاد به سارکوزی نبوده‌است. علاوه بر این، نامه از طریق وزارت امور خارجه برای رئیس‌جمهور فرانسه ارسال نشده و اضافه بر این، هنوز هم مقامات امور خارجه ایران از محتوای آن اطلاعی ندارند.
از آن‌جایی‌که انتشار این خبر عادی، موجب شگفتی برخی از خوانندگان شد؛ روند بسیار عادی نگارش و ارسال چنین نامه‌ای در زیرگذر منتشر می‌شود:

اپیزود 1؛ یک دفتر بسیار عادی، یک آدم بسیار عادی با لباس معمولی، یک تلفن عادی
... الو... ببین سعید... اون نامه‌ای که می‌گفتی واسه این... اسمش چیه؟... آره سارکوزی... این نامه سارکوزی رو که می‌خواستی بنویسی، بنویس... آره الان وقتشه... می‌خوام خوب حالشو بگیری‌ها... از قول من هم بنویس خیلی بچه‌س، مالی نیس، دست چپ و راستشو نمی‌شناسه... آره، همون "جوان و کم‌تجربه" که تو میگی... باشه... زود نوشتیش خودت بیار دفترم امضاش کنم...

اپیزود 2؛ یک خانه سفیر معمولی، یک ماشین با راننده معمولی، یک نامه عادی، یک پیغام‌بر ساده
... سلام، منزل سفیر فرانسه این‌جاست؟ می‌شه آیفون رو بزنید در باز شه؟ نمی‌شه؟ آخه من یک نامه خیلی مهم دارم... هماهنگی؟... هماهنگی دیگه چیه؟... من یه نامه دارم از طرف آقای رئیس‌جمهور خودمون برای رئیس‌جمهور شما... چی؟ بله خودم می‌دونم این‌جا سفارت نیست، ولی سفارش فرمودن بیارم این‌جا که مستقیم برسه دست خود آقای سارکوزی... حالا دیگه من نمی‌دونم؛ من این نامه رو می‌ندازم تو صندوق پستی دم در، دوست داشتین وردارین، دوست نداشتین برندارین، خداحافظ!

اپیزود 3؛ یک اتاق خواب سفیر نسبتا معمولی، یک سفیر و یک همسر سفیر فرانسه معمولی،... (به‌علت خصوصی بودن مکان، از ذکر جزئیات صرف‌نظر می‌شود.)
همسر معمولی سفیر فرانسه: ...راستی عزیزم، امروز یکی اومده بود می‌گفت از طرف رئیس‌جمهور ایران برای رئیس‌جمهور فرانسه نامه داره... کلی با بچه‌ها خندیدیم... آخرش هم نامه رو انداخت تو صندوق و رفت... نامه رو فرستادم بیارن... ایناهاش 

سفیر معمولی فرانسه: ها... ها... ها... بده ببینم، باید خیلی خنده‌دار باشه [پاکت را باز می‌کند و خیره می‌ماند] اولالا!... نه باورم نمی‌شه!... این‌که آرم ریاست‌جمهوریه... وای خیلی عجیبه! این که دست‌خط و امضای خود آقای احمدی‌نژاده... حالا چیکار کنم؟ من می‌رم سفارت. 

همسر معمولی سفیر فرانسه: نه حماقت نکن!... اگه می‌خواستن بدن به سفارت این کار رو نمی‌کردن... احتمالا این اقدام بسیار عجیب یک رسم ایرانیه که من و تو ازش سرنمیاریم... من پس‌فردا دارم می‌رم پاریس، نامه رو می‌برم و می‌دم به سسیلیا که روز دادگاه خانواده بده به سارکوزی... حالا اون چراغ رو خاموش کن... 

(ادامه این اپیزود به‌دلایل اخلاقی غیرقابل‌انتشار است و به نامه مذکور هم مربوط نیست! 
همسر سفیر یا هسمر یکی از دیپلمات‌های فرانسه در ایران، سرانجام این نامه را با واسطه‌های متعددی به سارکوزی می‌رساند. سارکوزی ابتدا باور نمی‌کند که رئیس‌جمهور ایران یک نامه مهم را به وسیله همسر یک دیپلمات برای او فرستاده باشد، اما با خواندن آن نامه و آگاهی از محتوای بسیار تند آن مطمئن می‌شود که احمدی‌نژاد آن را فرستاده‌است. او برای ارائه توضیحات بیش‌تر، سفیر ایران در فرانسه را فرامی‌خواند، اما آقای آهنی، سفیر ایران در فرانسه که ذاتا خجالتی است از حضور در کاخ الیزه سرباز می‌زند، چون فکر می‌کند، دلیل دعوت نابه‌هنگام سارکوزی از وی، شرکت در یک پارتی است. سرانجام یکی از کارمندان کاخ الیزه که فارسی بلد است، موفق می‌شود که به آهنی بفهماند موضوع از چه قرار است اما آهنی شدیدا تکذیب می‌کند و اعلام می‌کند که اگر چنین نامه‌ای نوشته می‌شد، سفارت ایران در فرانسه در جریان بود. 

عصر همان روز رایزن فرهنگی ایران به سفیر خبر می‌دهد که در خبرگزاری‌های رسمی جمهوری اسلامی خبر از ارسال نامه احمدی‌نژاد به سارکوزی داده شده‌است که احمدی‌نژاد در آن خطاب به سارکوزی نوشته‌است: «شما جوان و کم‌تجربه‌اید!» آهنی از فرط عصبانیت و اندوه و ناامیدی تصمیم به انتحار می‌گیرد و با قرارگیری در گلدان بزرگ سفارت، به تمام کارکنان آن‌جا دستور می‌دهد از آب دادن به گلدان خودداری کنند. سرانجام پس از چند روز همه متوجه می‌شوند که جناب سفیر چون آهنی بوده‌است براثر بی‌آبی آسیبی ندیده و نخواهد دید و موضوع به خیر و خوشی و خنکی خاتمه می‌یابد!)

پل هوایی
1- حرف آهن شد گفتم هشداری بدهم: این روزها آهن قراضه و بازیافتی نخرید. خبر می‌رسد مجسمه‌های فلزی را مدیران هنری دولت نهم دارند آب می‌کنند. 

2- پدر دکتر زهرا بنی یعقوب، پزشکی که جسد بدار آویخته اش در بازداشتگاه امر به معروف و نهی از منکر همدان یافت شد، گفته است که عامل بازداشت دکتر زهرا یک بنای بی سواد بوده است. 
یعنی ایشان فکر می کرده اند یا انتظار داشته اند که یک فوق لیسانس فلسفه دکتر زهرا را به بازداشتگاه امر به معروف برده باشد!؟
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین