معمولا رییس جمهور منتخب آمریکا میخواهد تحولات مورد نظرش در روابط سیاست خارجی را در ۵ -۶ ماه اول کارش اعلام کند، در افکار عمومی میاورد و اقداماتی انجام میدهد. اینجاست اگر ترامپ یا بایدن انتخاب شود و بخواهد تحول جدیدی در رابطه ایران و آمریکا بوجود آورد و اول کار برخی سیاستهای خود را بخواهد عملیاتی کند. این مقطع سوم خواهد بود.
طی مراسمی تفاهم نامه همکاری های علمی و بین المللی با دکتر موسویان استاد دانشگاه برینستون آمریکا به عنوان عضو هیأت علمی وابسته دانشگاه کاشان به امضاء رسید. در این مراسم که بسیاری از اساتید دانشگاه بصورت حضوری و مجازی حضور داشتند، موسویان آخرین تحولات جهانی به ویژه انتخابات آمریکا و مسایل ایران را تشریح کرد.
موسویان گفت: در مسیر انتخابات پیش روی آمریکا ما سه مقطع حساس در کمتر از یک سال در پیش رو داریم.
اول اینکه در تاریخ سیاسی انتخابات آمریکا یک عبارتی وجود دارد به نام آکتبر سوپرایز.برخی از روسای جمهوری که قبل از انتخابات نوامبر در وضعیت خیلی بد و شکننده ای بودند، دست به کارهای خطرناکی میزدند برای اینکه افکار عمومی را منقلب کنند تا شرایط حاد امنیت ملی برای آمریکا درست کنند تا هر دو حزب مجبور شوند به او رای دهند.اخیرامجله آمریکایی فارین افرز مقاله ای نوشته که ترامپ وضعیت شکننده ای در افکار عمومی و انتخابات دارد و احتمال باخت آن بالاست و آیا اکتبر سورپرایز او حمله به ایران خواهد. محافل رسانه ای و سیاسی آمریکا این احتمال را مطرح کرده اند که ترامپ وضعیت شکننده ای دارد و ممکن است در این مقطع که تقریبا از دو هفته دیگر تا ۴ نوامبر روز انتخابات است، دست به هر اقدامی بزند تا پیروز شود.مثلا یک مورد اینکه اخیرا اعلام کرده که دوم نوامبر واکسن کرونا را عرضه خواهم کرد. یعنی دو روز قبل از انتخابات.
مقطع دوم حساس ۴ نوامبر که رییس جمهور مشخص می شود تا ژانویه که رئیس جمهور منتخب به کاخ سفید می رود و رسما کار خود را شروع میکند.این دو سه ماه در تاریخ تحولات سیاسی آمریکا حساس است به طوری که اگر رییس جمهور باخته باشد فقط سه ماه فرصت دارد و ممکن است برخی کارهای غیرقابل پیش بینی انجام دهد.
مقطع سوم از ژانویه( بهمن ماه) است که رییس جمهور جدید آمریکا کار خود را شروع میکند تا خرداد سال آینده که انتخابات ریاست جمهوری ایران را داریم و رییس جمهور جدید ایران تعیین میشود.
معمولا رییس جمهور منتخب آمریکا میخواهد تحولات مورد نظرش در روابط سیاست خارجی را در ۵ -۶ ماه اول کارش اعلام کند، در افکار عمومی میاورد و اقداماتی انجام میدهد. اینجاست اگر ترامپ یا بایدن انتخاب شود و بخواهد تحول جدیدی در رابطه ایران و آمریکا بوجود آورد و اول کار برخی سیاستهای خود را بخواهد عملیاتی کند. این مقطع سوم خواهد بود.
مشکل مقطع سوم این است که ما در شرایطی خواهیم بود که دولت در روزهای آخر کارش است که معمولا در تصمیم گیری های کلان فلج است. طبیعتا این دوزمان متفاوت در صحنه تصمیم گیری دو کشور است یعنی در شش ماهی که رییس جمهور آمریکا اگر بخواهد اقدام مهمی را در مورد سیاست خارجی کند، در مقابلش دولتی است که در حال رفتن است و قادر به تصمیم گیری های مهم نیست.لذا اگر فرصتی برای تحول باشد، ممکن است که از دست برود.
این در ۹ماه آینده سه مقطع را با آن روبرو خواهیم بود که امیدواریم به سلامت بتوانیم از آن عبور کنیم.
در تاریخ رابطه ایران و آمریکا در سه سال و نیم گذشته ترامپ بیشترین تحریم ها و فشارهایی که علیه یک کشور در تاریخ تصور میشد، را اعمال کرد. فقط تحریم های هسته ای نبودبلکه ایشان تحریم های غیر هسته ای و فرا هسته ای علیه ایران اعمال کرد که اصلا کسی نمی توانست آن را تصور کند، به عنوان مثال تعیین سپاه به عنوان سازمان تروریستی که این غیر قابل تصور بود که بخش نظامی ایران را سازمان تروریستی اعلام کند یاا تحریم مقام معظم رهبری ، تحریم وزیر امور خارجه و مقامات ارشد کشور.
بنابراین ما در شرایطی هستیم در تاریخ روابط که می توانیم بگوییم که در اوج خصومت روابط قرار گرفته ایم.مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی هایشان فرمودند که ما جنگ اقتصادی، امنیتی، سایبری وفرهنگی را داریم. واقعیت این است که منهای یک جنگ گسترده نظامی، همه توطئه ها و تحریم ها در این سه ساله بر علیه ایران اعمال شده است. از جمله اخیرا حمله به سایت هسته ای نطنز و ترور سردار سلیمانی که در اتفاق افتاد.
نکته دوم که بی سابقه است اتحاد مثلث ارتجاع عرب، صهیونیزم بین الملل وتندروهای آمریکاست که هیچ وقت چنین اتحاد و تشکلی سازمان یافته و عملیاتی علیه ایران را نداشتند.
شاید برخی فکر کنند تعابیر و مفاهیم سیاسی که ما داریم مثل استکبار جهانی و صهیونیزم وارتجاع عرب؛ تعابیر زبان انقلابی ایران است .امااین طور نیست.تعبیر استکبار جهانی را داریم که چین و روسیه را انرا قلدری و زورگویی امریکا می گویند واروپایی ها هم آن را با تعبیر یکجانبه گزارش معرفی میکنند که معنی هرسه تعبیر به معنی سلطه طلبی آمریکاست.
نکته سوم من این است که هیچ وقت در ۴۰ سال گذشته نداشتیم که اینها اینگونه به طور سازمان یافته برای مقابله با ایران متشکل شده باشند. شک ندارم که برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس دنبال تجزیه ایران و تغییر رژیم هستند. این مثلث به شکل عملیاتی سازمان یافته و فوق العاده جدی پیدا کرده و در سه سال گذشته تقریبا هر کاری خواستند ، کاخ سفید انجام داده است. وقتی نتانیاهو رسما اعلام می کند که من بودم که به رئیس جمهور آمریکا گفتم از برجام خارج شود یا من بودم که به رئیس جمهور آمریکا گفتم که سپاه را سازمان تروریستی کند و فشار حداکثری را اجرا کند؛ هیچ وقت به این گستاخی نبوده اند.
در این سه سال گذشته وقتی خطوط سیاسی امنیتی علیه ایران را مرور می کنیم هدف اینها تجزیه، تغییر رژیم و ایجاد شورش و ناامنی در کشور بوده و چند برنامه را به طور مشخص دنبال کردند.
اول: سعی کردند روابط ایران و آمریکا را به نقطه غیر قابل بازگشت برسانند.یعنی کاری کنند که حتی اگر رییس جمهور بعدی بخواهد به سیاست تعامل به ایران بخواهد برگردد و مثل اوباما در قالب دیپلماسی مسایل را حل کند ،اصلا امکان این را نداشته باشد هم مذاکره غیر ممکن باشد هم تعامل و هم توافق.
تا زمانی که مقام معظم رهبری و وزیر خارجه و سایر مقامات ارشد مورد تحریم های امریکا باشند و یا سپاه را به عنوان سازمان تروریستی بدانند، مذاکره و یا تعامل غیر ممکن است .این مثلث شوم خیلی هدفمند جلو رفته اند و می دانند که نقاط مهم چه نقاطی است و آنها را هدف قرار داده اند.
دوم: نابودی کامل برجام هست نه اینکه جنازه ای از برجام باقی بماند.اسراییلی ها فکر کردند اگربرجام باقی بماند کل معادلات منطقه رابرهم خواهد زد.
سوم: اسراییلی ها از فرصت آمریکا استفاده کردند تا فاتحه حق فلسطینی ها را بخوانند و بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسراییل اعلام کنند و موضوع دو دولت را مختومه کنند که این کار را تا حد زیادی جلو بردند.
چهارم: دنبال این بودند که درگیری نظامی بین ایران و آمریکا بوجود آورند. برخی تحولات واقعی است مثلا اینکه سردار سلیمانی را ترور کردندو ایران هم پایگاه نظامی امریکا را زد. اما برخی تحولات که رخ می دهد معلوم نیست پشت آن چیست مانند به زدن موشک به سفارت آمریکا که این معلوم نیست از کجا سازمان دهی می شود <آیا هدفش کشاندن آمریکا به جنگ علیه ایران است یا نه.
خط پنجم که اینها دنبال می کردند وبا قراری رابطه امارات و اسراییل کلید فصل تازه ای را زدند؛ عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسراییل هست. امارات که در عمل شریک اول اقتصادی ایران است با کشور اسراییل ارتباط برقرار کرده اند. برخی کشورهای عربی دیگر هم درصف برقراری روابط با صهیونیستها هستند.
ششم اینکه خصومت ایران با کشورهای منطقه را به حداکثر برسانند نه تنها روابط ایران و آمریکا را بلکه رابطه بین کشورهای عربی و خاورمیانه با ایران را به خصومت حداکثری برسانند.
هفتم: اگر نتوانند ایران را تجزیه کنند و رژیم را تغییر دهند ، که نتوانسته اند؛ ایجاد یک بن بست کامل سیاسی و اقتصادی و مالی بانکی ایجاد کنند که صد درصد راههای همکاری و تکنولوژی بین ایران و کشورهای پیشرفته بسته شود.
هشتم: جلوگیری از هر نوع اتحاد منطقه ای بین ایران و کشورهای منطقه ای و مشکلاتی را در رابطه بین کشورهای مهم همچون عراق و ترکیه و و دیگر کشورهاست .
اسراییل طرح سلطه بر خاورمیانه را به پیش برده و این واقعیتی است که تمام قدرتهای عربی که قدرت ایستادگی در مقابل اسراییل را داشتند یا سقوط کردند یا فشل شدند؛ همچون لیبی عراق و سوریه و الان هم در ۱۰ سال گذشته همه فشارها روی ایران و ترکیه متمرکز کرده اند که این دو قدرت را هم از پای درآورند.
اینها سعی کردند نه تنها در سطح بین المللی بلکه در منطقه و همسایگان هم خصومت را با ایران به حداکثر برسانند.
حتی برجام هم چند سال قبل توسط امریکایی ها نگارش شد و کاری که در عمل نتونستند بکنند را با برجام کردند!
ما نباید چشم به حرکت بعدی امریکا داشته باشیم ، باید انها منتظر حرکت ما باشند!