رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی به طور میانگین هزینه نگهداری یک فرد مجهول الهویه در مرکز را ماهانه دو تا سه میلیون تومان ذکر میکند و میگوید: متأسفانه افراد مجهول الهویه ازمشکلات زیادی برخوردار هستند و این امر موجب میشود تا برخی از مراکز آنها را پذیرش نکنند. این در حالی است که تقریباً ۱۰درصد از سهمیه هر مرکز برای افراد مجهول الهویه اختصاص دارد.
براساس آمار، تنها در شش ماه اول امسال ۲۸۷ فرد مجهول الهویه و فاقد سرپرست مؤثر در استان تهران شناسایی شدند که با حکم قضایی به مراکز نگهداری بهزیستی ارجاع و پذیرش شدند. آنطور که «شجاع کرمی» رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی میگوید: «افراد مجهول الهویه به چند دسته تقسیم میشوند؛ عدهای که خانواده ندارند و در سطح شهر رها شدهاند. تعداد قابل توجهی هم سرپرست دارند که با حکم قضایی به مراکز ما سپرده میشوند و برخی دیگر بدون سرپرست مؤثر هستند که ۹۹ درصد از این افراد بیش از ۵۰ سال سن دارند و اغلب دچار بیماری یا اختلالات روانی هستند.»
روزنامه ایران در ادامه نوشت: این در حالی است که دکتر وحید قبادی دانا رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز میگوید: «حدود ۱۴هزار معلولی که در مراکز شبانه روزی نگهداری میشوند، مجهولالهویه هستند و چون متولی برای نگهداری ندارند نیاز به حمایت دارند از اینرو یک میلیون و ۱۴۰ هزار تومان برای این افراد سرانه در نظر گرفته شده است.»
البته وی به این نکته نیز اشاره میکند که این سرانهها تقریباً یک سوم هزینه نگهداری این افراد در مراکز را تشکیل میدهد و مراکز نگهداری مجبورند برای نگهداری از آنها از خیرین و اشخاص خاص نیز کمک بگیرند. اما شنیدن داستان زندگی هر کدام از این افراد از زبان مددکاران بیان کننده وضعیت نگران کننده آنهاست که در جامعه رها شدهاند حالا فرقی نمیکند زن باشند یا مرد، سالمند باشند یا میانسال و... همه رهاشدگان در جامعه هستند که میتوانند نوعی آسیب تلقی شوند.
نگاه پردرد و غم انگیز
مددکار رویا که بهعنوان یکی از افراد مجهول الهویه در مراکز بهزیستی نگهداری میشود درباره چگونگی داستان زندگی این مددجو اینگونه میگوید: سالها پیش خانواده رویا او را جلوی در بیمارستان تنها با یک ساک لباس و یک بسته پوشک رها کردند و تنها نشانی او اسم کوچکش بود که روی تکه کاغذی نوشته شده بود. وی میافزاید: وقتی او را به مرکز آوردند هیچ سخنی نمیگفت، اما نگاهش پر درد بود.
این مددکار ادامه میدهد: بالاخره رویا که سن و سال زیادی داشت به زندگی خود اشاره میکند و تنها از همسرش که خلبان و حقوق بگیر نیروی هوایی بود یاد میکند و میگوید که با پسرش زندگی میکرده، ولی وقتی روانش بهم میریزد به بهانه رفتن به بیمارستان او را رها میکند و دیگر هیچ وقت او را نمیبیند.
وی میگوید: با اینکه رویا اوضاع و احوال خوبی نداشت، اما هرگز از پسرش انتقاد نکرد و تنها انتقادش به آهی که میکشد ختم میشود، ولی چهره معصومش حکایت زندگی غم انگیز او را بیان میکند.
زباله گردی در شهر
محمد فرد دیگری است که بهعنوان مجهولالهویه پایش به مرکز بهزیستی باز میشود؛ آنطورکه مددکارش میگوید: کار محمد جمع کردن و سرک کشیدن به سطل زبالهها بود. با اینکه سن و سالش کم نبود، اما در نگاه اول تو را به یاد کارتنخوابهایی میانداخت که کارشان جمع کردن زبالههای شهر است.
این مددکار میافزاید: مدتها بعد از اینکه محمد راهی مرکز میشود دو خانم با سر و وضع موجه به مرکز مراجعه و عکس گمشده خود را نشان میدهند. عکسی که با چهره واقعی محمد کاملاً متفاوت بود.
وی ادامه میدهد: بالاخره مشخص میشود که «محمد» پدر خانواده، صاحب نمایشگاه خودرو بوده که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بوده، ولی از زمانی که بیمار شده و درمانش به نتیجه نرسیده او را از خانه بیرون میکنند و او به ناچاردنبال زباله در سطل زبالهها میگردد.
مددکار محمد با بیان اینکه خانواده او حاضر به نگهداری نبودند، میگوید: شاید وضعیت مالی محمد خانواده را مجبور کرد تا دنبال گمشده خود بگردند ونشانی از او پیدا کنند.
زندگی با خاطرات پروفسور
زهره فرد مجهولالهویهای است که در امریکا زندگی میکرد. او که پروفسور مطرحی بود یک هفته از آمدنش به ایران میگذشت که برای دیدن خواهرش از خانه بیرون میآید، ولی دیگر به خانه برنمیگردد و میشود یک مجهولالهویه.
مددکارش میگوید: وقتی زهره را که دچار آلزایمر شدید بود توسط نیروی انتظامی شناسایی و به مرکز آوردند تنها یک بلوز و دامن بر تن داشت، حتی پلاستیکی بر سر او کشیده بودند که حکم روسری داشت.
وی میافزاید: زهره تنها از خاطرات دورش و از همسرش که پروفسور بود سخن میگفت، اما خاطرات نزدیک را به یاد نمیآورد بهطوری که آدرس خانهاش را به زبان انگلیسی مینوشت و این نشان میداد که گذشته دورخود را به یاد دارد، ولی از خاطرات نزدیک چیزی به یاد نمیآورد.
این مددکار میگوید: افراد رها شده زیادی به مرکز ما ارجاع داده میشوند و اگر فردی از خانواده مفقود شود به این مرکز مراجعه میکنند تا شاید گمشده خود را اینجا پیدا کنند چرا که عکس این افراد کمک میکند تا خانوادهها زودتر شناسایی کنند و به نتیجه برسند.
مجهول الهویههای حقوق بگیر
محمدرضا جواهریزاده مدیر یکی از مراکز نگهداری نیز این گونه داستان مجهول الهویهها را بیان میکند: زن میانسالی بعد از فوت همسرش به خانه مادرش بر میگردد، اما حالا از او که اختلالات روانی دارد انتظارات زیادتری دارند و کارهای خانه به او محول میشود حتی گاهی کتک هم میخورد.
وی میافزاید: معصومه مجبور میشود از خانه فرار کند و هر بار که فرار میکند توسط عوامل انتظامی و بهزیستی شناسایی و تحویل خانواده میشود. ولی بار آخر اسم خود را اشتباهی میگوید و این باعث میشود که دیگر شناسایی نشود و بالاخره به مرکز ما میآید.
وی در ادامه به داستان زندگی محسن اشارهای میکند و میگوید: آنطور که خانواده محسن که صاحب فرزند است میگویند که او دست بزن داشته و فرزندش به خاطر همین موضوع از خانه بیرون رفته و بر اثر تصادف جان خود را از دست میدهد.
جواهریزاده خاطرنشان میکند: این اتفاق باعث میشود تا محسن دچار اختلالات روانی شود و این بهانهای میشود تا او را به بهانه درمان در خیابان رها کنند. محسن مدتی در بیمارستان میماند و از طریق بهزیستی به مرکز تحویل داده میشود.
اما داستان فاطمه که نامش بهعنوان مجهول الهویه در مرکز نگهداری به ثبت رسیده نیز موضوع دیگری است که جواهریزاده به آن اشاره میکند و میگوید: فاطمه از طرف همسایه خود به مرکز ما معرفی میشود، اما بعد از فوت او مشخص میشود که در واقع همسایه او پسرش بوده که حاضر به نگهداری از مادر بیمارش نبود.
وی بیان میکند: حتی گاهی پسرش بهعنوان خیر به او سر میزد، ولی هرگز نگفت که فاطمه مادرش بوده، چون نگهداری از او بار مالی داشت.
این مدیر مرکز ادامه میدهد: ما افراد مجهول الهویه داریم که حتی فرزند شهید هستند، اما با حکم قاضی نزد ما میآیند در حالی که میتوانند از حقوق پدر خود استفاده کنند. به طور مثال فردی به مرکز ما ارجاع داده شد که خواهرش به لحاظ مالی مشکلی نداشت، اما مستمری پدرش را میگرفت. یا جانباز مجهول الهویهای در مرکز ما نگهداری میشود که چند سالی رها شده در حالی که حقوق بگیر است، اما حقوقش را پسران او دریافت میکنند.
۹۹ درصد از افراد مجهول الهویه دارای بیماری روانی مزمن هستند
این در حالی است که شجاع کرمی رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی میگوید: برخی از افراد مجهول الهویه توسط شهرداریها شناسایی و در دو سامان سرای اسلامشهر و لویزان پذیرش و ساماندهی میشوند.
وی میافزاید: در این مراکز شهرداری، نمایندهای از سازمان بهزیستی حضور دارد که پس از اخذ حکم قضایی، این افراد در مراکز ما پذیرش میشوند.
کرمی بیان میکند: گروه دیگری از این افراد توسط نیروی انتظامی شناسایی و در مراکز ما پذیرش میشوند. اما برخی دیگر از این افراد هستند که خانواده دارند و در واقع نوعی آسیب تلقی میشود. این خانوادهها حکم مجهول الهویه برای اعضای خانواده میگیرند و به مرکز ما مراجعه میکنند که مجبوریم، چون حکم قضایی دارند در مراکز برای آنها پذیرش بگیریم.
وی دلیل این اقدام از سوی خانوادهها را بالا بودن هزینه یا عدم پرداخت هزینه ذکر میکند.
به گفته رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی، این خانوادهها معتقدند دولت وظیفه نگهداری از این افراد را دارد و نباید خانواده هزینهای در این خصوص تقبل کنند. حتی مواردی وجود دارد که با وجود داشتن وضعیت اقتصادی خوب، ولی حاضر نیستند که فرد بیمار خود را نگهداری کنند.
وی ادامه میدهد: چند سال گذشته فردی از شهردار وقت مجوز ۴ واحد برای نگهداری افراد دارای معلولیت که مجهول الهویه بودند دریافت میکند، ولی متأسفانه بعد از دو سال، درخواست پذیرش این تعداد افراد را در مراکز میکند. در حالی که مجوز این فرد در راستای نگهداری این افراد بوده است.
کرمی بیان میکند: در حال حاضر افراد مجهول الهویه شامل چند گروه هستند: عدهای که خانواده ندارند و رها شده اند. عدهای هم که تعداد قابل توجهی هستند، سرپرست دارند و با حکم قضایی به مراکز ما سپرده شده اند و برخی بدون سرپرست مؤثر هستند.
وی حدود ۹۹ درصد از افراد مجهول الهویه را دارای بیماری روانی مزمن میداند که بیش از ۵۰ سال سن دارند.
به اعتقاد وی، اگر در ازای هر ترخیصی یارانه خاصی به مراکز داده شود میتوان به یک پویایی در مراکز رسید تا ترخیص فعال داشته باشند چرا که در حال حاضر ما برای پذیرشهای جدید با مشکل روبهرو هستیم. مگر اینکه خانواده هزینه فرد را پرداخت کند.
رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی میگوید: به طور میانگین هر روز بین ۵ تا ۱۰ فرد مجهول الهویه به این مرکز ارجاع داده میشود.
وی درخصوص فرآیند پذیرش افراد مجهول الهویه میافزاید: روند کار به این صورت است که فردی که به اینجا ارجاع داده میشود اطلاعات او در این مرکز ثبت و به همراه نامه قوه قضائیه در کمیته پذیرش مطرح میشود تا به یکی از۸۴ مرکزی که در ۱۶ شهرستان استان تهران بجز شهر تهران و شمیرانات هستند معرفی و در نتیجه به مرکز نگهداری فرستاده شود.
وی ادامه میدهد: همه افراد مجهول الهویه از طریق این مرکز به مراکز نگهداری ارجاع داده میشوند مگر اینکه برخی از خانوادهها بهدلیل اینکه اطلاعات فرد جایی ثبت نشود و روند تشکیل پرونده بسرعت انجام شود تخلف کرده و مستقیماً با پرداخت هزینهای برای اعضای خانواده خود از مرکز پذیرش میگیرند که اگر این افراد از سوی بازرسان شناسایی شوند با آنها برخورد میشود.
کرمی یادآور میشود: متأسفانه افرادی هم در مراکز نگهداری میشوند که مستمری بگیر نهادهای دیگر هستند که به نظر میرسد اگر یارانه به این گونه افراد تعلق نگیرد کمک بزرگی است به بهزیستی.
به گفته وی، برخی از این افراد با پیگیری مددکار مرکز شناسایی میشوند و به خانواده تحویل داده میشوند، اما گاهی هم خانواده رغبتی برای تحویل فرد و نگهداری از او نشان نمیدهد.
کرمی به طور میانگین هزینه نگهداری یک فرد مجهول الهویه در مرکز را ماهانه دو تا سه میلیون تومان ذکر میکند و میگوید: متأسفانه افراد مجهول الهویه ازمشکلات زیادی برخوردار هستند و این امر موجب میشود تا برخی از مراکز آنها را پذیرش نکنند. این در حالی است که تقریباً ۱۰درصد از سهمیه هر مرکز برای افراد مجهول الهویه اختصاص دارد.
رئیس ستاد پذیرش و هماهنگی بهزیستی در ادامه به آمار مراجعات افراد اشاره میکند و میافزاید: در شش ماهه اول سال ۹۹ تعداد مراجعین حوزه توانبخشی نسبت به شش ماهه اول سال ۹۸ کمتر بوده و علت آن را میتوان پایان دوره بازنگری پروندهها و تمدید یارانه اختصاص یافته به مددجویان پذیرش شده سالهای گذشته در مراکز نگهداری شبانه روزی و شیوع ویروس کووید ۱۹ و به تبع آن انجام محدودیتهای پذیرش در مراکز ذکر کرد.
وی بیان میکند: بیشترین میزان پذیرش توانخواهان دارای خانواده مربوط به بیماران اعصاب و روان (۱۵۶ نفر) و توانخواهان بالای ۱۴ سال (۱۴۱) است. البته تعداد پذیرش افراد فاقد سرپرست با دستور مقام قضایی نسبت به سال گذشته تغییر محسوسی نداشته و بیشترین تعداد مربوط به سالمندان مرد است که علت آن نامساعد بودن شرایط زندگی وناتوانی در پرداخت هزینههای مراکز نگهداری توسط خانواده مددجویان و مراجعه آنها به دادسرا و اخذ حکم قضایی منوط به پذیرش رایگان بهصورت فاقد سرپرست مؤثر در مراکز نگهداری است.
کرمی خاطرنشان میسازد: در شش ماهه اول سال ۹۹ تعداد توانخواهان بیسرپرست و فاقد سرپرست مؤثر که با حکم قضایی به این اداره ارجاع شدهاند ۲۸۷ نفر است که نسبت به سال ۹۸ به تعداد ۵۰ نفر کاهش داشته که علت آن را تکمیل ظرفیت مراکز موجود و عدم افزایش یارانه مراکز و رعایت محدودیتهای ناشی از دستورالعملها و بخشنامههای صادره از ستاد پیشگیری از کرونا در بهزیستی کشور میتوان ذکر کرد.
وی یادآور میشود: در شش ماهه اول سال ۹۹ تعداد توانخواهان کارتن خواب که از سامانسراهای اسلامشهر و لویزان در مراکز نگهداری پذیرش شدهاند ۵۳ نفر بوده که از این تعداد ۱۸ نفر زن و ۳۵ نفر مرد هستند. آمار سالجاری در مقایسه با سال گذشته گویای این مطلب است که در جامعه، آسیبپذیری اقشار جامعه بهدلیل عدم پشتوانه، حقوق یا مستمری، طلاق از همسر، اعتیاد، بیکاری، فحشا، فقراقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر شده است.
پیامدهای اجتماعی طردشدگی
مهناز کرمی جامعه شناس و پژوهشگر در خصوص پیامدهای اجتماعی افراد مجهول الهویه میگوید: مجهولالهویه بودن اعضای یک جامعه آثار و پیامدهای منفی زیادی به همراه دارد که ممکن است روند توسعه اجتماعی و اقتصادی را کند کرده و از آن ممانعت کند.
وی میافزاید: از جمله مهمترین پیامدهای آن میتوان به ایجاد اختلال در سیستم سیاستگذاری اجتماعی واقتصادی دولت اشاره کرد. این اختلال به گونهای اتفاق خواهد افتاد که با بر هم خوردن آمارهای جمعیتی، سازمانهای مسئول، در خدماترسانی به افراد دچار مشکل میشوند.
کرمی در ادامه بیان میکند: از سوی دیگر این افراد در سیستم اجتماعی مقبولیت کافی نخواهند داشت و به نوعی از سوی مردم و نهادهای مختلف مردمی و عمومی دچار طرد اجتماعی خواهند شد که این طرد شدگی خود برای جامعه و اعضای آن آسیبهای جدی به همراه خواهد داشت.
این پژوهشگر اجتماعی تصریح میکند: بهطور مثال یک فرد جوان که در سن اشتغال قرار دارد بهدلیل مجهولالهویه بودن در نظام کار و شغل جامعه جایی نخواهد داشت و به همین سبب ممکن است به مشاغل کاذب یا نابهنجار روی بیاورد. از جمله این مشاغل نابهنجار میتوان به تکدیگری، تن فروشی، سرقت و... اشاره کرد که همه اینها برای نظام اجتماعی آسیبزا بوده و سیستم اجتماعی یک جامعه را دچار اختلال میکند.
از سوی دیگر ممکن است این افراد بهدلیل مجهولالهویه بودن به سمت ازدواجهای نامشروع یا ثبت نشده کشیده شوند که همین امر باعث زاد و ولد و افزایش تعداد آنها میشود و افزایش تعداد چنین افرادی مساوی است با کندی روند توسعهیافتگی اجتماعی و افزایش میزان آسیبهای اجتماعی و اقتصادی در جامعه. به اعتقاد کرمی، بدیهی است که برخوردهای قهری با چنین افرادی نمیتواند چندان به آگاهی آنها در این زمینه کمک کند، اما شاید بتوان با فرهنگسازی از طریق رسانههای جمعی از قبیل رادیو و تلویزیون یا حتی آموزشهای تسهیلگرانه به کمک تسهیلگران زبده از تعداد این افراد کاست.
وی به روشهای برخورد با این گونه افراد اشاره میکند و میگوید: از دیگر روشهای برخورد با این افراد میتوان به حضور روانشناسان اجتماعی و بالینی در مراکزی که این افراد را تحت پوشش قرار میدهند، اشاره کرد. مشاورههای روانشناسی و مددکاری اگر به شیوههای درست و دقیق صورت پذیرند میتوانند در کمک به چنین آسیبهایی در جامعه اثربخش واقع شوند.