در قسمت پایانی حتی امیر بحری، حاج رضا را فردی خطاب میکند که در اکثر جلسات و تصمیم گیریهای مهم کشور حضور داشته، اما خود را پشت پرده نشان میداده! حاج رضا بدون سمت رسمی، به دادگاه بحری میرود و با او خصوصی صحبت میکند.
فرارو- قسمت بیست و نهم و پایانی سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و طراحی، نویسندگی و تهیه کنندگی حامد عنقا، جمعه ۱۹ دی ما ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
سریال آقازاده از جایی شروع شد که راضیه بر حسب اتفاقاتی زندگی خود در شهر کوچکشان را ترک کرد و در پی آرزوها و بلند پروازی هایش و به تحریک نیما به تهران آمد. نیما او را با الکس، سردستهی باندی که به قاچاق دختران جوان به خارج از کشور مشغول است، آشنا کرد و بدین شکل راضیه تبدیل به مانلی شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت بیست و نهم سریال آقازاده اینجا کلیک کنید
نیما، پسر امیر بحری سیاست مداری است که با زد و بندهایی در پی رسیدن به وزارت است. نیما هم برای رسیدن پدرش به این مقام تلاش میکند و هم بعد از رسیدن به این مهم از تبعاتش بهره مند میشود.
بخوانید...
حامد، مامور امنیتی که روی پروندههای فساد اقتصادی کار میکند سرنخهایی از فساد مالی نیما پیدا میکند و او را تحت فشار قرار میدهد. نیما و حامد که همدیگر را به واسطه پدرانشان از قبل میشناسند حالا در مقابل هم قرار میگیرند و جنگ آقازادهها شزوع میشود.
این جاست که مانلی توسط نیما مامور میشود که وارد زندگی حامد شود و در وقت مناسب آبروی او را ببرد. اما رابطهی مانلی و حامد باب میل نیما پیش نمیرود و دیری نمیگذرد که آنها به هم دل میبازند، ازدواج میکنند و مانلی که حالا دوباره خودش را راضیه میداند در مقابل نیما میایستد.
تاوان عاشقی و ایستادگی راضیه، به زندان افتادن خودش، رفتن آبروی خودش و خانوادهی نیما و در آخر هم مرگش میشود.
و، اما حاج حسن. خانوادهی بحری هیچکدام از کارهایشان را نمیتوانستند پیش ببرند به جز با کمک حاج حسن. حسن فرد با نفوذی در قوهی قضائیه است که شبکهی گستردهای از فساد اقتصادی را رهبری میکند. او که بسیار باهوش است از هیچ کاری ابا ندارد.
با گرفتار شدن خانوادهی بحری و بعد از این که خبر میرسد نیما قصد همکاری با ماموران را دارد حسن از فرصت کوتاهی که به دست میآورد استفاده میکند و دستو قتل نیما را صادر میکند. با مرگ نیما بخش زیادی از اطلاعاتی ناگفته از بین میرود.
اما حامد و همکارانش بالاخره پرونده را به جایی میرسانند که به نفر اصلی یعنی حسن میرسند. بعد از دستگیری حسن و جایی که به نظر میرسد همه چیز به آخر خط رسیده است بازی کثیف حاج حسن قربانی دیگرش را هم میگیرد. حامد بر سر چهارراهی خلوت دچار تصادفی ساختگی میشود و...
آقازاده در قسمتهای ابتدایی تصویری از نیما بحری نشان میدهد که با تصویر سیاهی که از آقازادهها در ذهن جامعه و فضای مجازی وجود دارد مطابق است. مردی مغرور، ثروتمند و فاسد که هیچ قانونی را جلودار خودش نمیبیند و نمیداند. اما دیری نمیگذرد که معلوم میشود آقا و آقازادهی اصلی سریال حاج رضا تهرانی و حامد هستند. نمونهای از افراد پاک دست و درستکار که خیلی اهل جلوی چشم مردم بودن نیستند و در عین حال در مقابل حرمت شکنان و قانون شکنان ایستادگی میکنند.
سریال آقازاده بیش از این که آقازادههای بد را تقبیح کند قصد دارد گروهی از افراد جامعه را به نمایش گذارد که همچنان پایبند به ارزشها هستند، اما دستشان خواسته یا ناخواسته از برخی تصمیم گیریها و اقدامات کوتاه است و جای آنها را افرادی فرصت طلب و شیفتهی قدرت گرفتهاند.
آقازاده حامد و خانواده اش را نمایندهی قشری معرفی میکند که بر خلاف لیاقتشان در جامعه با آنها برخورد شده است. این آنها هستند که حلال و حرام را هنوز میفهمند، حرمت ناموس را هنوز آنها میدانند و در مقابل فساد فقط آنها سر خم نمیکنند.
اما آن چه از پی این شخصیت پردازی و ادعا میآید چیست؟ حامد که نمایندهی مامور امنیتی درستکار و بالیاقت است اسیر انواع دسیسهها میشود و آدم بدها هر بلایی که میخواهند بر سر او میآورند. حامد و ادارهی متبوعش قبل از ازدواج او با راضیه هیچ تحقیقی را صورت نمیدهند، جان متهمی که به حامد سپرده میشود به راحتی در روز روشن گرفته میشود و در نهایت نیز خودش به سادگی در آتش انتقام کسی که دستگیر کرده است میسوزد.
حاج رضا هم که در طول سریال تلاش میشود فردی درستکار و فراجناحی معرفی شود کم گناهکار نیست. تمام کسانی که حالا در جبههی فساد قرار گرفته اند روزی هم رزم و همراه و رفیق او بوده اند و همگی بر سر سفرهی او جای داشته اند. تا جایی که حاج حسن هنگام دستگیری هم حرمت نان و نمکی که با او و خانواده اش خورده است را به روی حامد میآورد.
شخصیت حاج رضا که خودش و سازندگان سریال سعی در پیچیده جلوه دادن او دارند حتی مشخص نیست که چه شغلی دارد. جایی گفته میشود که سابقهای در سیاست داشته است و حالا کنار کشیده است. این که چه سابقهای، مشخص نیست. اما آیا گناه کنار کشیدنی که منجر به روی کار آمدن افراد فاسد میشود کمتر از گناه خود آن افراد فاسد است؟
در قسمت پایانی حتی امیر بحری، حاج رضا را فردی خطاب میکند که در اکثر جلسات و تصمیم گیریهای مهم کشور حضور داشته، اما خود را پشت پرده نشان میداده! حاج رضا بدون سمت رسمی، به دادگاه بحری میرود و با او خصوصی صحبت میکند، به ملاقات خصوصی نیما در زندان میرود، در دستگیری حسن هم همه جا گفته میشود که او شخصا وارد عمل شده است، در جلسهی بین حفاظت قوه قضائیه و نیروهای امنیتی هم حاضر میشود البته دیرتر از سایرین.
اینها همه اختیارات و فعالیتهای فراقانونی حاج رضا است. حال چطور سریال آقازاده این فرد را منجی، ارزشی، لایق و کاربلد معرفی میکند؟ آیا این کشور به حاج رضاها و حامدها نیاز دارد؟ یا امیر و نیما بحری؟ و یا کسانی که به قانون احترام بگذارند و خود را فقط پاسخگو به آن بدانند؟