اصل ماجرای بحران هستهای ایران بهخاطر برخورداری از حق غنیسازی بود. هرکشوری که توانمندی غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین داشته باشد، قدرت ساخت بمب هستهای دارد. اسرائیل تنها کشور دارنده بمب هستهای در خاورمیانه و استراتژی کلان آن هم سلطه بر خاورمیانه است؛ بنابراین خط قرمز اسرائیل این است که هیچ کشور دیگری در خاورمیانه نباید بمب هستهای یا توان ساخت بمب هستهای داشته باشد...
سیدحسین موسویان دیپلمات سابق ایرانی نوشت: در دوران کارزار انتخاباتی بایدن و ترامپ، نتانیاهو در یک مخالفت تند و آشکار علیه سیاست بایدن جهت بازگشت به برجام، با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «اسرائیل با هرگونه تلاش برای احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ که میان ایران و قدرتهای جهانی حاصل شد، به شدت مخالف است. چون این توافق از بنیان غلط است و به ایران مسیری سنگفرششده با طلا برای رسیدن به ابزار لازم برای یک زرادخانه کامل بمبهای هستهای میدهد. برجام همچنین منابع لازم برای تجاوزگری در خاورمیانه را برای ایران فراهم کرده است؛ بنابراین به هیچوجه نباید به این توافق بد بازگشت.»
دولت اوباما سیاست تعامل با ایران را در دستور کار قرار داد و دراین راستا برجام را بهرغم مخالفت شدید اسرائیل امضا کرد. این تحول موجب شدیدترین اختلاف تاریخ معاصر روابط آمریکا و اسرائیل شد درحدی که نتانیاهو درکنگره آمریکا علیه اوباما و برجام سخنرانی فوقالعاده تند و توهینآمیزی کرد و سناتور جان مککین هم دوران اوباما را بدترین دوران روابط دو کشور آمریکا و اسرائیل خواند.
با روی کار آمدن ترامپ، نتانیاهو با تشکیل یک تیم حرفهای موفق شد مثلث همکاری ترامپ، نتانیاهو و بنسلمان-امارات علیه ایران و برجام را شکل داده، آمریکا را از برجام خارج کند، شدیدترین تحریمهای تاریخ را علیه ایران عملیاتی کند و روابط ایران با آمریکا و عربستان را به «خصمانهترین» وضعیت تاریخی برساند.
یک هفته قبل از شروع کار بایدن در کاخسفید بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا، روزنامه تایمز اسرائیل فاش کرد که نتانیاهو تصمیم دارد برای مقابله با برجام، تیم حرفهای شامل مقاماتی از نهادهای امنیت ملی، وزارت خارجه، وزارت دفاع ارتش، موساد، سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائیل و کمیسیون انرژی هستهای تشکیل بدهد که ریاست آن را هم یکی از مقامات ارشد برعهده خواهد داشت.
بدون تردید و براساس چهار دلیل زیراسرائیل دشمن اصلی برجام است و با شروع کار بایدن، دستور کار اول نخستوزیر رژیم صهیونیستی، مسدود کردن راههای بازگشت بایدن به برجام و جلوگیری از احیای مجدد این توافق است:
۱- اصل ماجرای بحران هستهای ایران بهخاطر برخورداری از حق غنیسازی بود. هرکشوری که توانمندی غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین داشته باشد، قدرت ساخت بمب هستهای دارد. اسرائیل تنها کشور دارنده بمب هستهای در خاورمیانه و استراتژی کلان آن هم سلطه بر خاورمیانه است؛ بنابراین خط قرمز اسرائیل این است که هیچ کشور دیگری در خاورمیانه نباید بمب هستهای یا توان ساخت بمب هستهای داشته باشد. اساس مخالفتهای آمریکا و اسرائیل و غرب با برنامه هستهای ایران بعد از انقلاب هم همین اصل است بهطوریکه حتی قبل از انقلاب با شاه هم برای داشتن غنیسازی و آب سنگین در ایران مخالفت کردند. برجام توافقی است که حق ایران برای غنیسازی اورانیوم و تولید آب سنگین را به رسمیت شناخته و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل هم این حق را برای ایران تصویب کرده است. این شاهکار دیپلماسی جمهوری اسلامی است که شاه هم بهرغم روابط گستردهاش با غرب نتوانست چنین دستاوردی داشته باشد. به این دلیل برجام از خط قرمز اسرائیل عبور کرده است و بنابراین نتانیاهو لحظهای برای نابودی آن از پای ننشسته و نخواهد نشست.
۲- از ابتدای انقلاب اسلامی درایران، آمریکا و اسرائیل هدف اولشان تغییر رژیم در ایران بوده است. برای دسترسی به این هدف، از اول انقلاب هم قراردادن ایران درفصل هفت منشور سازمان ملل، مهمترین دستور کارشان بوده است. هرکشوری که با اجماع قدرتهای جهانی در فصل هفت منشور سازمان ملل قرار گیرد، تهدید صلح و امنیت جهانی تلقی میشود. آمریکا و اسرائیل با استفاده از بحران هستهای توانستند موافقت قدرتهای جهانی از جمله روسیه و چین و اروپا را گرفته و در دوران رئیسجمهور قبلی، طی شش قطعنامه ایران را درقالب فصل هفت منشور، بهعنوان کشور تهدیدکننده صلح و امنیت جهانی قرار دهند. برجام ایران را از این دام نجات داد و بنابراین نتانیاهو، ترامپ، پمپئو، جان بولتون، بنسلمان و بنزائد با تمام قدرت تلاش کردند برجام نابود شود، قطعنامههای گذشته احیا شود تا ایران را مجددا درزندان فصل هفت منشور بهعنوان تهدید صلح و امنیت جهانی به گروگان گرفته و جهان را بهسمت مقابله با ایران متحد کنند. این استراتژی در اولویت صهیونیسم بینالملل است و بنابراین در دوره بایدن هم برای نابودی برجام لحظهای از پای نخواهند نشست.
۳- همچون اسرائیل و جناح تندرو آمریکا، برای عربستان و متحدان عربش، توان ایران درامر غنیسازی اورانیوم، تولید آب سنگین و ایفای نقش موثر درمنطقه؛ سه خط قرمز است. علت موفقیت اسرائیل درتشکیل این مثلث در دوران ترامپ هم همین امر بود. منتها رژیم صهیونیستی موفق شد با استفاده از دوران ریاستجمهوری ترامپ و اهرم خطر هستهای ایران، به برخی از خواستههای استراتژیک و حیاتی خود از جمله همراه کردن برخی از کشورهای عربی در مقابله با ایران، برقراری روابط رسمی و دیپلماتیک با برخی از کشورهای عربی، نابودی مصوبات سازمان ملل در مورد تشکیل دو دولت فلسطینی، اعلام بیتالمقدس بهعنوان پایتخت و الحاق جولان سوریه به خاک فلسطین اشغالی؛ دست یابد؛ بنابراین رژیم صهیونیستی با همه قدرت سعی خواهد کرد که این اهرم را از دست ندهد و قطعا با تمام توان جهت جلوگیری از بازگشت بایدن به برجام، آغاز پروسه تعامل آمریکا با ایران و بهبود روابط ایران با کشورهای عربی همسایه تلاش خواهد کرد. مخالفت نتانیاهو و ترامپ و بنسلمان با طرح «ابتکار صلح هرمز ایران» هم دقیقا در راستای مخالفت با برجام و به همین دلایل است، زیرا طرح صلح هرمز ایران، مبنای تشکیل یک سیستم همکاری و امنیت جمعی در خلیجفارس بین ایران و هفت کشورعرب همسایه است.
۴- ضعف و نابودی اقتصاد ایران نیز از اهداف کلیدی آمریکا و متحدان منطقهایشان بوده است. بحران هستهای عاملی شد که آنها توانستند برای اولین بار بعد از انقلاب، موافقت همه قدرتهای جهانی در اعمال تحریمهای اجماعی بینالمللی علیه ایران را در قالب قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل، بهدست آورند. با برجام ایران توانست از زیرخاکستری از تحریمهای بینالمللی خارج شود. با روی کارآمدن ترامپ، مجددا رژیم صهیونیستی توانست خروج آمریکا از برجام را رقم زند. منتها، چون سایر قدرتهای جهانی عضو برجام باقی ماندند، بازگشت تحریمهای اجماعی سازمان ملل مقدور نبود؛ بنابراین نتانیاهو سعی کرد با سیاست فشار حداکثری ترامپ، تحریمهای حداکثری یکجانبه آمریکا را شکل دهد، که داد. اکنون بایدن میخواهد به برجام برگردد و سیاست فشار حداکثری ترامپ را کنار گذاشته و سیاست بازگشت به برجام و تعامل اوباما را احیا کند.
آغاز این مسیر برای رژیم صهیونیستی، بنسلمان و متحدانش و جناح تندرو داخلی آمریکا همچون پمپئو و جان بولتون؛ کابوس وحشتناکی است. به همین خاطر هم پمپئو تا آخرین روزهای کاریاش، سعی کرد تحریمهای آمریکا علیه ایران را افزایش دهد.
این چهار عامل درواقع عوامل کلیدی مقابله با ایران و برنامه هستهای ایران است. مخالفت با حق غنیسازی و آب سنگین ایران، مخالفتهای سیاسی- بینالمللی با برجام، ترور دانشمندان هستهای ایران، سرقت اسناد هستهای ایران و انفجار درتاسیسات هستهای ایران؛ همه بخشی از یک استراتژی واحد به مدیریت رژیم صهیونیستی است و بنابراین با آغاز ریاستجمهوری بایدن، شاهد دور جدیدی از تلاشهای وسیع و همهجانبه رژیم صهیونیستی در ابعاد سیاسی- امنیتی-اقتصادی علیه برجام خواهیم بود. پرواضح است که میدان فعالیت این رژیم علیه برجام هم شامل آمریکا، منطقه، کشورهای تاثیرگذار جهانی و در داخل ایران خواهد بود.
امیدوارم متصدیان سیاسی- امنیتی-اقتصادی و نظامی ایران و همه ایرانیانی که دل درگرو وطن و عشق به وطن دارند، به این مهم توجه داشته و در جهت خنثیسازی آن تلاش کنند و مراقب هم باشند که درزمین دشمن بازی نکرده و اجازه ندهند که رژیم صهیونیستی فرصت را به تهدید تبدیل کند.