مالک شریعتینیاسر، عضو کمیسیون انرژی و نماینده اصولگرای مجلس، در صفحه شخصی خود در توییتر نوشته بود: «فهرستهای خیالی از کابینههای توهمی، محصول مشترک عملیات روانی رقیب و شهرتطلبی معدودی از حاضران در آنهاست. درون جبهه انقلاب، سلایق مختلفی هست و نباید صفآرایی مصداقی را کلید زد. مکمل نهضت نیامدن، کشیدن ترمز جمعآوری امضاهای دعوت خصوصا در مجلس است که قطعا نتیجهاش چندپارهشدن است».
دولت جوان انقلابی، دولت توسعه و پیشرفت، میسازمت ایران، ایران جوان و دولت متخصصان؛ نامهایی است که در فضای مجازی به ترتیب بر کابینه احتمالی سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف، سعید محمد، مهرداد بذرپاش و علیرضا زاکانی گذاشتهاند، به همراه تصاویری از وزرای احتمالی هر کابینه.
به گزارش شرق، حدود چهار ماه تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم باقی مانده است؛ ولی در روزهای اخیر پوسترهایی از کابینههای احتمالی برخی نامزدهای احتمالی انتخابات ریاستجمهوری -در جناح اصولگرا- منتشر شده است؛ برای نمونه در کابینه فرضی سعید جلیلی که برخلاف نامش، چندان هم جوان نیست، مسعود میرکاظمی معاوناول دولت، احسان خاندوزی وزیر اقتصاد، نصرالله پژمانفر وزیر اطلاعات، علیرضا زاکانی وزارت کشور، علی نیکزاد معاون اجرائی، وحید جلیلی رئیس دفتر رئیسجمهور، علی باقری وزیر امور خارجه، سیدمحمود نبویان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و.... سعید محمد، پرویز فتاح و کامران باقری که هر سه این گزینهها، نامزد احتمالی انتخابات ریاستجمهوری هستند هم در فهرست کابینه جلیلی دیده میشوند؛ اما حامیان سعید جلیلی معتقدند بهتر است این گزینهها در خدمت سعید جلیلی باشند. سورنا ستاری که ارتباط خوبی با اصولگرایان دارد هم تنها عضو کابینه روحانی است که در کابینه جلیلی حفظ خواهد شد!
اصولگرایان معتقدند کابینههای فرضی، کار رقباست و در راستای تخریب اصولگرایان، برخی، اما معتقدند اینها از سوی کمپینهای حامی خود این چهرهها منتشر شده است. رسانههای اصولگرا دلیل تخریبیبودن این پوسترها را در این میدانند که مثلا در یکی از این پوسترها که بهعنوان کابینه پیشنهادی علیرضا زاکانی منتشر شده، امیرحسین بانکیپور، نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی بهعنوان رئیس کل بانک مرکزی در نظر گرفته شده؛ درحالیکه او مدرک دکترای فلسفه دارد و بدون سررشته در حوزه اقتصاد است.
مالک شریعتینیاسر، عضو کمیسیون انرژی و نماینده اصولگرای مجلس، در صفحه شخصی خود در توییتر نوشته بود: «فهرستهای خیالی از کابینههای توهمی، محصول مشترک عملیات روانی رقیب و شهرتطلبی معدودی از حاضران در آنهاست. درون جبهه انقلاب، سلایق مختلفی هست و نباید صفآرایی مصداقی را کلید زد. مکمل نهضت نیامدن، کشیدن ترمز جمعآوری امضاهای دعوت خصوصا در مجلس است که قطعا نتیجهاش چندپارهشدن است».
این در حالی است که برای اصلاحطلبان هم مشابه این پوسترها منتشر شده است. حتی برای محمد خاتمی! به نظر میرسد این پوسترها بیش از اینکه خروجی یک اتاق فکر حسابشده با هر هدفی باشد، بیشتر نوعی گمانهزنی رسانهای حاصل کار سایتها یا کانالهای تلگرامی نهچندان معتبر است که بیشتر به دنبال جذب مخاطب و دیدهشدن هستند.
ایسنا نام آن را کابینه بازی گذاشته و نوشته بود: «فارغ از اینکه این لیستها با چه اهدافی و از سوی چه کسانی منتشر میشوند و آیا واقعا در اتاق فکرهای جریانات سیاسی چنین کابینههایی استخراج شده یا خیر، چند نکته درخور توجه است؛ اول اینکه مگر رئیسجمهور یا کاندیدای ریاستجمهوری با مشورت مشاورانش کابینه مدنظر خود را مشخص نمیکند؟ در این صورت چگونه افرادی درحالیکه هنوز کاندیدای مدنظرشان برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی نکرده، از طرف او کابینه میچینند؟ آیا این کار تحمیل نظر عدهای خاص بر رئیسجمهور مدنظر همان افراد و بهنوعی سهمخواهی به حساب نمیآید؟ از طرفی نگاهی حتی سطحی به این کابینههای پیشنهادی نشان میدهد که گروهی، اسامی عدهای را که خودشان خودی میدانند، کنار هم گذاشته و برای هرکدام در دولت آینده پستی را در نظر گرفتهاند؛ آن هم بدون آنکه به تخصص، تجربه و حتی مواضع گذشته آن فرد توجه شود؛ بهطور مثال در یکی از این کابینهها فردی برای معاونت امور زنان و خانواده رئیسجمهور آینده پیشنهاد شده که مواضع ضدزن او مدتها به محل مناقشه فعالان سیاسی و اجتماعی بدل شده بود یا برخی افراد که حتی سابقه یک روز مدیریت در سطح کلان کشور را ندارند، بهعنوان وزیر معرفی شدهاند! چنین اقداماتی آیا توهین به شعور مردم و بهسخرهگرفتن آنان به حساب نمیآید؟ از طرفی بسیاری از این لیستها شبیه یکدیگر بوده و گویی منشأ واحدی دارند.
انگار جریانات سیاسی، کابینه دولت سیزدهم را پیش از برگزاری انتخابات و مشخصشدن فرد پیروز میان خود تقسیم کردهاند و تنها بر سر رئیس دولت آینده به توافق نرسیدهاند؛ چراکه با نگاه به لیستهای منتشرشده، اسامی مشترک زیادی دیده میشود. توجهنکردن به شایستهسالاری و نگاه قبیلهای معضل دیگری است که در این لیستها دیده میشود.
نکته دیگر اینکه چرا تاکنون هیچیک از افرادی که از آنها بهعنوان کاندیدا در این لیستها نام برده شده است، واکنشی در تأیید یا تکذیب اخبار منتشرشده نداشتهاند؟». برخلاف آنچه اصولگرایان سعی دارند ماجرای کابینههای رنگارنگ را به رقبای خود بهویژه اصلاحطلبان نسبت دهند؛ اما سکه یک روی دیگر هم دارد. هرچه انتخابات ۱۴۰۰ بیشتر به سمت یک رقابت درونگروهی بین خود اصولگرایان پیش رود، قطعا رقابت برای پرکردن صندلیهای وزارت و معاونت و مشاورت و مدیریت هم تنگاتنگ و درونگروهیتر خواهد شد و طبیعی است که افراد دست به بازیهای مختلف بزنند.
یکی از آنها همین بازی کابینه است تا هم چهره یا چهرههای مدنظر خود را برای برعهدهگرفتن مصادر و مناصب، در فضای رسانهای مطرح کنند و هم بهنوعی از آن بهعنوان اهرم فشار برای لابیهای آتی استفاده کنند. در میان این کابینهبازیها، برخی صداهای دیگر هم شنیده میشود که از لزوم داشتن یک کابینه جنگی دفاع میکند. چند ماه پیش مالک شریعتینیاسر در صفحه شخصی خود در توییتر با بیان اینکه امروز جنگ اقتصادی به مراتب پیچیدهتر از جنگ نظامی ۴۰ سال قبل است، نوشت: دولت ۱۴۰۰ کابینه جنگ میخواهد.