فرارو- پایگاه خبری "میدل ایست آی" در گزارشی به چالشهای جاری در روابط ایران و غرب، بویژه در معادله "برجام" پرداخته و به این نکته اشاره کرده که ایران با توجه به رویههای (منفیِ) تاریخی کشورهای غربی در رابطه با این کشور، اساسا دیگر فریب آنها را نخواهد خورد و در هرگونه تعاملِ آتی با آن ها، از درسهای تاریخیِ تعامل با غرب، به صورت عملی استفاده خواهد کرد.
میدل ایست آی مینویسد: «رژیم منع اشاعه تسلیحات اتمی همواره یکی از بنیان هایِ برقراری ثبات در خاورمیانه، به مثابه یکی از ملتهبترین مناطق جهان بوده است. در این راستا، توجه به مساله تسلیحات اتمی، یکی از مسائل و موضعات مهمی است که در منطقه خاورمیانه به آن توجه شده و میشود. در چنین چهارچوبی، تلاشها جهت منع گسترش تسلیحات اتمی باید معطوف به آن دسته از کشورهایی باشد که توافق منع گسترش تسلیحات اتمی (ان پی تی/NPT) را امضا نکرده و قویا از نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی به دور هستند. رژیم اسرائیل هیچگاه توافق مذکور را امضا نکرده و سال هاست که به طور غیررسمی و مخفیانه یک برنامه هدفمند تسلیحات اتمی را در دستورکار خود دارد. درست بر همین اساس است که یکچنین رژیمی باید قویا هدف اقداماتِ نظارتی قرار گیرد. با این حال، با توجه به برخی دلایل تاریخی و همچنین رویکرد متعصبانه دولت آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی، حتی طرحِ گزاره نظارت بر برنامه اتمی غیر صلح آمیز رژیم اسرائیل نیز به یک تابو در عرصه بین المللی تبدیل شده که تا به همین امروز نیز همچنان سرجای خود قرار دارد.
به گزارش فرارو، در این چهارچوب، عجیب است که عدم نظارت و سخت گیری به رژیم اسرائیل و اقدامات مخرب هستهای آن، با تحمیلِ شدیدترین فشارها به تهران و انجام نظارتهای بی سابقه بر فعالیتهای هستهای ایران، جبران شده است. همه اینها در حالی است که ایران از جمله نخستین امضا کنندگانِ توافق ان پی تی بوده است و بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز سال هاست که التزام ایران به اصول و مقررات بین المللی در چهارچوب برنامه هستهای این کشور را تایید کردهاند.
برخی از ناظران و تحلیلگران غربی و منطقه ای، این مسالهای را نمودی از سیاست واقع گرایانه حاکم بر جهان میدانند با این حال، عده بسیاری نیز این مساله را عمیقا به مثابه استانداردهای دوگانه در نظر میگیرند. معادله هستهای ایران مخصوصا پس از امضا توافق برجام میان تهران و قدرتهای جهانی در سال ۲۰۱۵، وارد فاز جدیدی شد. در شرایطی که ایران قویا به متن و روح برجام متعهد بود و این مساله توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز بارها به تایید رسید، وعده لغو تحریمها علیه این کشور هیچگاه محقق نشد و حتی "دونالد ترامپ" رئس جمهور سابق آمریکا با خارج کردن کشورش از توافق برجام، تحریمهای به مراتب سنگین تری را نیز علیه تهران اجرایی کرد. اقدامات غرب علیه ایران در معادله برجام، عمیقا به اقتصاد و مخصوصا اعتماد ایران (به غرب)، آسیب وارد کرده اند.
اکنون سه سال پس از خروج آمریکا از برجام، "جو بایدن" رئیس جمهور جدید آمریکا با حضور در قدرت، به کرات مدعی شده که میخواهد بار دیگر آمریکا را به برجام بازگرداند. دولت جدید آمریکا و همچنین اسرائیل در جدیدترین روایت خود از برجام بر این باورند که این توافق باید بار دیگر مورد مذاکره قرار گیرد و مسائل جدیدی نظیر توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران نیز در قالب آن گنجانده شود. این مساله قویا از سوی ایران رد شده و تهران تاکید کرده که برجام صرفا در مورد مساله هستهای ایران است و نباید دامنه آن به موضوعات دیگر کشیده شود.
جالب است بدانید آنهایی که مدام در آمریکا و اسرائیل، تهدید موشکی ایران را برجسته میکنند، همان حامیان اصلی سیاست دولت ترامپ علیه ایران موسوم به "فشار حداکثری" هستند. حامیان اصلی این مساله، هیچگاه توضیح نمیدهند که چرا ایران باید با سرعت قابل توجهی به سمت مدرنیزه کردن موشکهای خود برود و تا این حد به یک قدرت موشک در منطقه و حتی جهان تبدیل شود. آنها نمیخواهند اعتراف کنند که طرح تهدیدات مختلف از سوی آنها علیه ایران، عملا تهران را به این مسیر سوق داده تا امنیت ملی خود را در اولویت قرار دهد. البته که سکوت آمریکا و اروپا در برابر یکچنین منطق متناقضی، کاملا قابل درک است. آنها فقط و فقط سعی دارند به هر طریق ممکن تهران را به سمت ضعف بکشانند.
در مورد اتهام کشورهای غربی علیه ایران مبنی بر اینکه تهران رفتارهای بی ثبات کنندهای در خاورمیانه دارد نیز باید گفت، مادرِ بخش زیادی از ناآرامیهای منطقه خاورمیانه، دولت آمریکا و اقدامات مخرب آن در این منطقه نظیر حمله به عراق و افغانستان است. از سویی، متحدان منطقهای آمریکا نیز در منطقه خاورمیانه، به نحو گستردهای اقدام به ترویج ناامنی و بی ثباتی میکنند. درست بر همین اساس است که اساسا تهران ادعاها در این زمینه علیه خود را به مثابهِ دسیسه و توطئههای منطقهای و فرامنطقهای ارزیابی میکند و حاضر به تسلیم کردن توانمندیهای خود نیست. این مساله نیز از چشم ایران و بسیاری از طرفهای بین المللی، به مثابه جلوههای از رفتارهای دوگانه غرب در مواجهه با ایران ارزیابی میشود.
کافی است از منظری کلی به آنچه بر ایران در معادله برجام گذشته است بنگریم. در شرایطی که ایران قویا به تعهدات برجامی خود وفادار بود، غرب به تعهدات خود عمل نکرد و حتی آمریکا تحریمهای گستردهای را علیه آن وضع کرد. ایران باز هم در مواجهه با این شرایط، خویشتن داری کرد و تا یک سال پس از بدعهدیهای آمریکا، بر تعهدات خود باقی ماند و اقدامی ورای آنها انجام نداد. جالب اینکه اکنون، ایرانیها میبینند که طرفهای غربی، آنها (ایرانی ها) و نه خودشان را عامل اصلی نقض توافق هستهای برجام معرفی میکنند. این در حالی است که آمریکا به عنوان کشوری که از برجام به صورت یک طرفه خارج شده، با کوچکترین اتهامی در این رابطه رو به رو نیست و اینطور به نظر میرسد که از یک مصونیتِ نامشروع در این رابطه برخوردار است.
ایران عمیقا در معادله هستهای برجام، از سورفتارِ طرفهای غربی آسیب دیده است. از این رو، به هیچ عنوان شگفت انگیز نیست که شاهدیم این کشور برای انجامِ مجدد تعهدات خود در قالب توافق مذکور، شروطی را تعیین میکند که در راس همه آن ها، گزاره لغو تحریمها قرار دارد. ایرانیها دیگر در معادله برجام فریب نخواهند خورد و در این زمینه، به تجربیات تاریخی خود رجوع میکنند. ایرانیها در برهه کنونی به خوبی میدانند که ادعاهای مکرر بایدن مبنی بر بازگرداندن آمریکا به برجام نیز با چالشهای فراوانی رو به رو هستند و عملا شخصِ وی (بایدن) سعی خواهد کرد از این چالشها برای خود امتیازات قابل توجهی بسازد. به طور خاص در این زمینه میتوان به مخالفتهای سیاستمداران و قانونگذاران آمریکایی با هرگونه بازگشت دولت آمریکا به توافق برجام اشاره کرد. چطور میشود که آمریکاییها مدام ایران را به عنوان تهدید منطقهای به جهان معرفی کرده اند، اما اکنون دولت بایدن، مساله فروش تسلیحات به دولت عربستان را به دلیل نقش آفرینی مخرب آن در جنگ یمن، متوقف کرده است؟ آیا این بدان معنا نیست که بازیگرانِ بی ثبات کننده دیگری نیز در منطقه خاورمیانه وجود دارند که آمریکا و اروپا، سالها چشمان خود را به روی اقدامات آنها بسته اند و عملا به آنها اجازه داده اند که هرآنچه میخواهند، با مصونیت انجام دهند؟
بی اعتمادی عمیقِ ایرانیها به آمریکا و اروپا که ریشه در رویهها و رفتارهای تاریخی آنها (کشورهای غربی) دارد، عملا ایران را در موضعِ به شدت احتیاطی در هرگونه تعامل با غرب قرار داده است. امری که چالشی اساسی در معادله برجام و فرآیند احیا و حراست از آن به حساب میآید».
تا افتخار برداشتن تحریم ها برای حسن کلیدساز نباشه و به اسم دولت بعد ثبت بشه
چون همش مشکلات کشور رو به گردن ترامپ مینداختین
اکر با دنیا درست تعامل کنیم انها هم با ما درست تعامل می کنند