عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: دولتهای ایران و چین باید در سطح بروکراسی راهبردی به تفاهم برسند و اگر این تفاهم حاصل بشود آن وقت مسیر اجرایی شدن سند باز میشود.
به گزارش فارس، محسن شریعتینیا عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در نشست تخصصی مجمع بین المللی اساتید مسلمان دانشگاهها که با موضوع « قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین» برگزار شد، گفت: رابطه ایران و چین یک رابطه قدیمی است. ما هر وقت شروع می کنیم به صحبت با چینیها حرف از تاریخ میزنیم؛ در دوره ساسانی ما ده بار سفیر مبادله کردیم و این نشان میدهد عمق تاریخی رابطه بسیار زیاد است ولی این تاریخ لزوما به رابطه امروز ارتباطی ندارد و ایران جدید و چین جدید خیلی همدیگر را نمیشناسند؛ در سطح دولتها عرض می کنم و ملتها را فعلا کنار میگذارم.
وی اظهار داشت: ما نباید فکر کنیم که دولتهای چین و ایران همدیگر را میشناسند. دولتها همدیگر را نمیشناسند یعنی شناختشان بسیار ضعیف است.
شریعتی نیا افزود: در روابط بین الملل تعامل کشورها چهار مرحله است؛ روابط کشورها شامل چهار مرحله تعامل، تفاهم، همکاری راهبردی و اتحاد میشود اما 80 درصد روابط کشورها در تعامل باقی میماند.
این استاد دانشگاه گفت: سال2021 وارد پنجاهمین سال روابط مدرن ایران و چین میشویم یعنی سال آینده در پنجاهمین سال رابطه ایران و چین هستیم. در برابر آن دو هزار سال، رقم خیلی اندکی میشود و در این 50 سال، حدود 40 سال رابطه ما در قالب تعامل بوده است.
وی افزود: ده سال است که تلاش میکنیم تفاهم را در سطح دولتها شکل دهیم. این سند بین چین و ایران شاید نماد پایان دوره تفاهم است؛ یعنی دو دولت باهم به یک تفاهمی رسیدند و وارد سختترین دوره روابط دو کشور شدند یعنی همکاری راهبردی.
شریعتی نیا تصریح کرد: همکاری راهبردی ساده نیست. بحث هایی که دوستان چینی در این نشست داشتند بسیار دقیق است، در همکاری راهبردی به نظرم چند تا نکته مهم است. نکته اول این است که این سند، یک نقشه راه است. بنابراین به طور طبیعی به یک برنامه عملیاتی نیاز دارد. این برنامه عملیاتی باید میان دولتها تبیین بشود و در سطح بروکراسی راهبردی بین دو کشور.
وی اظهار داشت: اگر بروکراسی راهبردی ارادهای نداشته باشد بویژه در چین برای اینکه این سند جلو برود، این سند حتما جلو نخواهد رفت حتی اگر تمام کتابهای چینی به فارسی ترجمه بشوند. بنابراین مخاطب، دولتها هستند. یک نکتهای که باید به آن توجه کنیم تقویت اعتماد راهبردی است ما مشکل اعتماد راهبردی داریم.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در سطح دو دولت، مشکل آشکار است. در بحثهایی که امروز شد به آن اشاره شد اینکه چطور میتوانیم کمبود اعتماد راهبردی را جبران بکنیم بزرگترین چالش اجرای این سند است و این یک روزه و دو روزه حل نخواهد شد، بحث شناخت جامعه بخشی از آن هست ولی باید بین نخبگان دو کشور اعتماد راهبردی بوجود بیاید.
وی یادآور شد: نکته دوم در اجرایی شدن یک سند یا در پیشبرد همکاریهای راهبردی؛ جایگاه آمریکاست. رابطه ایران و چین در سطح دولتها هیچ وقت یک رابطه دو جانبه نبوده.ایران از 1942 تا 1971 چین را به رسمیت نشناخت به دلیل اینکه امریکا چین کمونیست را به رسمیت نمیشناخت.از 1971 ایران شروع کرد به رابطه با چین برای اینکه آمریکا چین را به رسمیت شناخت. بعد از انقلاب ایران، امریکا نقش بسیار کلیدی داشت دراینکه رابطه ما را محدود کند.
وی تاکید کرد: بر اساس آمارهای رسمی الان سهم ما از بازار نفت چین 3 درصد است در حالی که پیش از تحریمها شاید سهم ما بالاتر از 17 درصد بود. اینکه چگونه میتوانیم یک تعریف مشترکی از نقش آمریکا در این رابطه داشته باشیم بسیار اهمیت دارد که این رابطه یک تعریف ابزاری نداشته باشد. به طور تاریخی این رابطه از تعریف ابزاری بسیار آسیب دیده و هر دو طرف احساس کردند که کارت بازی دیگری هستند. اگر آمریکا درست در این رابطه تعریف نشود به شکلی که نگاه ابزاری از این رابطه حذف نشود به نظر من این سند اجرا نخواهد شد.
شریعتی نیا تصریح کرد: چین از مسیر بازار وارد ایران شده. بنابراین ما دو طرف نگرش بازاری به هم داریم. این رابطه نمیتواند راهبردی باشد این رابطه حداکثر یک رابطه بازاری میشود و ما باید از یک رابطه بازاری به سمت یک رابطه راهبردی برویم. اتفاقی که در رابطه چین و پاکستان افتاده و رابطه فراتر از بازار در سطح راهبردی و اجرای دو کشور جریان پیدا کرده است. بنیان اجتماعی این رابطه ضعیف است و میتواند ضعیفتر هم بشود.
وی افزود: نکته بعد مدیریت تفاوتهاست. ما یکسری تفاوتها در سیاست خارجی دو کشور داریم. بحث اسلام سیاسی بحث بسیار حساسی است و مباحث دیگری هم هست که تفاوت ایجاد میکند در آن برنامه عملیاتی که تدوین میشود به نظرم الیت راهبردی دو کشور و بروکراسی راهبردی باید به جمع بندیهای مشترک روی تفاوتها برسد. ما یکسری تفاوتها داریم که این تفاوتها نباید آسیب بزند به مسیر رابطه و نکته نهایی، شگفتیهای راهبردی هست که در رابطه رخ میدهد.
استاد دانشگاه شهید بهشتی گفت: به طور تاریخی اگر شما نگاه کنید در چند دوره، رابطه ایران و چین دچار شگفتی راهبردی شده و این شگفتی راهبردی، مسیر رابطه را تغییر داده. یکی از بحثها این است که ما چگونه میتوانیم شگفتیهای راهبردی را مدیریت بکنیم به صورتی که به مسیر رابطه آسیب نزند.
وی اظهار داشت: کرونا یک شگفتی راهبردی بود. در مسیر کرونا یک تنشهایی در روابط ایران و چین بوجود آمد و از این شگفتیهای راهبردی در آینده بیشتر میشود بدلیل اینکه سیستم بین المللی به سمت دوره بعد از ثبات هژمونیک حرکت میکند، سورپرایزها در سیستم بیشتر میشود، کشورها سیاستهایشان تغییر میکند و درک متقابل و تداوم همکاریهای راهبردی در چنین فضایی، بسیار سختتر از فضای ثبات هژمونیک هست و ما باید آماده باشیم برای اینکه اگر فردا یک اتفاقی در رابطه آمریکا و چین یا ایران و چین افتاد، مسیر این رابطه یکبار دیگر به طور کل عوض نشود و این اتفاق تاریخی و این مشکل تاریخی در این رابطه بوجود نیاید.
شریعتی نیا تصریح کرد: معضل شناخت جوامع از همدیگر به نظرم نباید عمده بشود. این یک مسئله میان مدت و دراز مدت است. ممکن است تا 50 سال دیگر هم جوامع ما همدیگر را خوب نشناسند. موضوع همکاری راهبردی، موضوع بین دولتهاست. دولتها باید به تفاهم برسند و دولتها هم در سطح بروکراسی راهبردی باید به تفاهم برسند و اگر این تفاهم حاصل بشود آن وقت هست که به نظرم مسیر اجرایی شدن سند باز میشود.