در نخستین روز هفتهی جاری سیدمصطفی تاجزاده فعال سیاس، معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات با انتشار بیانیهای برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اعلام حضور کرد. این اعلام حضور با واکنشهای مثبت و منفی چه از سوی موافقان و چه از سوی مخالفان این فعال سیاسی مواجه شد.
به گزارش امتداد، گفت و گوی سعید حجاریان در این باره را میخوانید:
چنانکه میدانید چند روز پیش، مصطفی تاجزاده با انتشار بیانیهای حضور خود را بهعنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کرد. تحلیل شما درباره کاندیداتوری ایشان چیست؟
دوست گرامی آقای تاجزاده در بیانیه اعلام حضور خود بهطور روشن و موجز تحلیل خود را از شرایط کشور و مسائل عاجل مطرح کرده است که خوب، میتوان با مطالعه آن مشخص کرد کجای سیاست ایران ایستاده و چه نسبتی با اصلاحطلبیِ واقعا موجود و اصلاحطلبیِ ایدهآل دارد. اما من سعی میکنم، به فعل ثبتنام ایشان بپردازم.
مهمترین نقد درباره ثبتنام تاجزاده این است که او به «تکروی» متمایل شده است.
ببینید! در کشور ما بهدلیل فشارهای مختلف فعالیت جمعی در قالب احزاب و نهادهای مدنی به بنبست رسیده یا بسیار محدود شده است. در چنین شرایطی میل به فعالیت فردی بالا میرود در حالیکه میدانیم فعالیت سیاسی اساساً کنشی جمعی است. پس، اگر فعالیت فردی هم صورت بگیرد، نباید ایرادی را متوجه تاجزاده کنیم.
اگر مشارکت و مجاهدین انقلاب به فعالیت خود ادامه میدادند، تاجزاده میتوانست بهعنوان عضو شورای مرکزی این دو تشکل اعلام کاندیداتوری کند و طبعاً این دو حزب از ایشان حمایت میکردند؛ اما الان مشارکت و مجاهدین انقلاب منحل شدهاند.
نکته دیگر درباره برآیند مطالبات اصلاحطلبان است. شما توجه کنید، تنها برخی از چهرهها هستند که در سیاست داخلی، خارجی، روابط قدرت، اقتصاد و… آنچه را که واقعیت است به زبان میآورند و مابقی، پیش از هر اعلام نظر دو-دوتا چهارتا میکنند! پس نتیجه میگیریم، برنامههای تاجزاده از سقف مطالبات احزاب اصلاحطلب فعلی بالاتر است؛ بنابراین ایشان یکتنه به میدان آمده است تا این مطالبات را مطرح کند و طبعاً رد صلاحیت خواهد شد. اما این بهمعنای آن نیست تاجزاده بهعنوان یک بازندهی از پیش تعیینشده در این انتخابات اظهارنظر و ایفای نقش کند.
کاندیداتوری تاجزاده چه آثار بر فضای سیاسی دارد؛ چه در میان اصلاحطلبان و چه در خارج از اصلاحطلبان.
کاندیداتوری تاجزاده چند اثر دارد؛ اول آنکه نهاد اجماعساز را از دو جهت در تنگنا قرار میدهد؛ اول آنکه چرا به کاندیداتوری ایشان رضایت ندادهاند و دیگر آنکه چرا سقف مطالباتتان با کف مطالبات تاجزاده همخوان نیست. این امر اگر برنامه کاندیداهای اصلاحطلب را تحتالشعاع قرار دهد، کمعیاری برخی اصلاحطلبان را بر روی پرده نمایش بیفکند، و در مجموع نهاد اجماعساز را به اتخاذ مواضع مترقی دلالت کند، بسیار مثبت است.
اما، بیرون از چارچوب اصلاحطلبی؛ اگر توجه کنید در سالیان اخیر تکچهرههای نقاد –با مواضع سینوسی- ظهور کردهاند. اینها ممکن است بخواهند سقف مطالبات را از مطالبات تاجزاده هم بالاتر ببرند. در چنین شرایطی، اصلاحطلبیِ تاجزاده حکم میکند به موازین و اصول پایبند بماند حتی اگر در لحظاتی گفتماناش محافظهکارانه بهنظر بیاید.
من، علاوه بر بایدهای اصلاحطلبی، تاکنون بارها درباره نبایدهای اصلاحطلبی هم گفته و نوشتهام. اگر فردی پیدا شود و بگوید، من به پشتوانه فلان دولت خارجی میآیم تا تغییر ایجاد کنم یا اگر بگوید من به پشتوانه فلان کنش خشونتآمیز میآیم تا وضعیت را دگرگون کنم، اصلاحطلبِ پیشرو باید پاسخ دهد، ما خواهان تغییر هستیم، اما بدون نیروی خارجی و بدون کنش خشونتآمیز.
به نظر شما مواجهه حاکمیت با اعلام کاندیداتوری تاجزاده چگونه خواهد بود؟
حاکمیت ممکن است برخی از نیروهای تأثیرگذار اصلاحات را به موضعگیری علیه تاجزاده دلالت کند یا برخی گمان کنند از باب تقرب خوب است تاجزاده را تخریب و تخطئه کنند؛ این، اما چاره کار نیست. نه برای حاکمیت و نه برای نیروهای نامبرده.
واقعیت این است که تاجزاده بهعنوان یک نیروی سیاسی باسابقه، تصمیم به کاندیداتوری گرفته است؛ طبعاً میداند بناست با چه فیلترهایی مواجه شود پس نیازی نیست ترکیب شورای نگهبان، مواضع آقای جنتی و حتی، زندان سال ۱۳۸۸ را به او یادآور شویم!
بهعنوان سوال آخر؛ شما احتمال رد صلاحیت تاجزاده را قوی میدانید. گفتار و کنش او بعد از رد صلاحیت میبایست چه سمتوسویی داشته باشد؟
جامعه ایران در شرایط فعلی، برخلاف اظهارات برخی جامعهشناسان، وضعیت جنبشی ندارد و اگر هم جنبشی وجود داشته باشد، هسته آن سیاسی نخواهد بود. بنابراین، لازم نیست درباره کاندیداتوری تاجزاده تخیل کنیم و تحلیل تخیلیمان را بهعنوان تحلیل بازدارنده به سیستم بفروشیم چرا که تصمیمات بالادست به نحوی متفاوت اتخاذ میشود!
اما از باب ایجاب؛ تاجزاده اکنون مانیفستی منتشر کرده و در توییتر نوشته است بنا دارد برنامه خود را هم ارائه کند. او بعد از رد صلاحیت میتواند افرادی را در تراز برنامهاش ذیل یک حزب سیاسی جدید سامان دهد. در آینده، ممکن است این حزب در جذب نیرو و اثرگذاری بر فضای سیاسی اثرگذار باشد یا نباشد. والله اعلم.