در سالهای اخیر شاهد نوعی بیقراری در اظهارات مقامهای ارشد اسرائیلی در انتقاد از سیاستهای دولت آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه بوده ایم. در این رابطه، مقامهای اسرائیلی به طور خاص نسبت به نوعِ رویکرد دولت آمریکا در مورد پروندههایی نظیر ایران و سوریه نقد داشته اند. امری که عملا حاکی از وجود یک شکاف و محور اختلافِ قابل توجه در روابط آمریکا و اسرائیل است و میتواند چالشهای اساسی تری را برای دو طرف در ادامه راه ایجاد کند.
فرارو- پایگاه خبری "میدل ایست مانیتور" در گزارشی به روابط اسرائیل و آمریکا در برهه کنونی (با تمرکز بر مسائل مهم منطقه خاورمیانه نظیر پرونده هستهای ایران) پرداخته و به طور خاص به این نکته اشاره کرده که تحولات پشت پرده در روابط دو طرف، بر خلاف تصور رایج که تل آویو و واشنگتن را شرکا و متحدانی قدرتمند تصور میکند، حاکی از وجود تعارضات قابل توجه میان آنها است.
میدل ایست مانیتور در این رابطه مینویسد: «برای سالها و یا شاید دهه ها، روابط ویژه و خاصِ آمریکا و اسرائیل، ماهیتی مرموز و رمزآمیز داشته به نحوی که کارشناسان و تحلیلگران قادر نبوده اند توضیحی مشخص و واقعی را در مورد آن ارائه کنند. بسیاری از تحلیلگران همواره بر نقش کارکردی که اسرائیل در خدمت به منافع ملی آمریکا در منطقه خاورمیانه بازی میکند اشاره کرده و در عین حال عدهای دیگر نیز به این موضوع اشاره داشته اند که اساسا اسرائیل بدون پشتوانه و حمایتهای مالی آمریکا، امکان ادامه حیات و بقا ندارد.
به گزارش فرارو، تقریبا اغلب تحلیلها در مورد ماهیت ویژه روابط آمریکا با اسرائیل، نسبت به این مساله که امکان تعارض منافع میان واشنگتن و تل آویو هم وجود دارد بی اعتنا بوده اند و به نوعی بر این مساله تاکید داشته اند که اساسا منافع دو طرف، کاملا از هماهنگی و هارمونی برخوردار هستند.
با این حال، در سالهای اخیر شاهد نوعی بیقراری در اظهارات مقامهای ارشد اسرائیلی در انتقاد از سیاستهای دولت آمریکا در قبال منطقه خاورمیانه بوده ایم. در این رابطه مقامهای اسرائیلی به طور خاص نسبت به نوعِ رویکرد دولت آمریکا در مورد پروندههایی نظیر ایران و سوریه نقد داشته اند.
همزمان با افول "عصر آمریکایی" در جهان و در عین حال ظهور رقابت قدرتهای جهانی برای رهبری بینالمللی (در این زمینه به طور خاص میتوانیم به اوج گیری قدرتِ کشورهایی نظیر چین و روسیه اشاره کنیم)، اسرائیلیها سعی کرده اند تا حدی از آمریکا فاصله بگیرند و خود را با قطبهای جدید قدرت در جهان (نظیر چین و روسیه)، هماهنگتر کنند. از سویی، برخی سیاستمداران و تحلیلگران اسرائیلی بر این باورند که اساسا اسرائیل قادر نخواهد بود به روابط ویژه و تاریخی خود با آمریکا، در صورتی که واشنگتن بخواهد در مسائل مختلف بر خلاف منافع اسرائیل رفتار کند، چندان حساب کند.
یکچنین تفاسیر و نتیجه گیریهایی توسط برخی ناظران و تحلیلگران، به مثابه برداشتهایی که حاوی شتابزدگی هستند ارزیابی میشوند. با این حال، اظهارات اخیر "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر سابق رژیم اسرائیل در تاریخ ۳۱ ماه میو در حاشیه مراسم معارفه رئیس جدید موساد، در مورد روابط آمریکا با اسرائیل، به معنای واقعی کلمه برای بسیاری، شوکه کننده و شگفت انگیز بود. نتانیاهو در سخنرانی خود با هرگونه بازگشت دولت آمریکا به توافق "برجام" قویا مخالفت کرد. این در حالی است که دولت بایدن بارها و بارها از تمایل گسترده و عمیق خود جهت احیای برجام سخن گفته است.
نتانیاهو باز هم ادعاهایی را مبنی بر اینکه وی هرکاری که بتواند برای مقابله با برنامه هستهای ایران انجام خواهد داد، ایراد کرد. او این موضع گیری را حتی در صورتی که توافق میان ایران و غرب درمساله برجام حاصل شود مطرح کرد. نتانیاهو در بخش دیگری از سخنانش گفت: "اگر ما مختار به انتخاب میان دو گزینه یعنی عدم تصادمِ منافع خود با دوست بزرگمان یعنی آمریکا و یا رفع تهدید ایران شویم، باید بگویم که هیچ تردیدی در انتخاب گزینه دوم و رفع تهدید ایران نخواهیم کرد. امیدوارم هیچوقت بر سر این دو راهی قرار نگیریم".
نکته اساسی این است که هیچکدام از مخالفان و نیروهای سیاسی مقابلِ نتانیاهو در اسرائیل نیز این موضع گیری وی را به چالش نکشیده اند و اینطور به نظر میرسد که دولت جدید اسرائیل نیز با همین سیاست، دستورکارهای خود را دنبال خواهد کرد.
تنها مخالفتی که نسبت به سخنان نتانیاهو مطرح شد از جانب "بنی گانتس" وزیر دفاع اسرائیل بود. البته گانتس هم به ماهیت سخنان نتانیاهو اعتراضی نداشت و وی فقط از نتانیاهو انتقاد کرد که چرا این سخنان را در مجامع عمومی و به رسانهای میگوید. پاسخ آمریکا به این موضع گیری نیز خیلی سریع انجام شد. واشنگتن بلافاصله گانتس را احضار کرد و او نیز تنها یک روز بعد، عازم آمریکا شد تا در مورد شرایط اسرائیل، به آمریکا توضیحاتی را ارائه کند.
گانتس در سفر به آمریکا، ملاقاتهای فشردهای با "آنتونی بلیکن" (وزیر خارجه آمریکا)، "جیک سالیوان" (مشاور امنیت ملی آمریکا)، و "لوید آستین" (وزیر دفاع آمریکا) داشت. بیانیههایی که این سه مقام آمریکایی از دیدار با گانتس صادر کردند باید به مثابه پدیدهها و انتشار اطلاعاتی تصور شود که در پشت درهای بسته یِ روابط آمریکا و اسرائیل میتوان به آنها اشاره کرد. با این همه، هنوز هیچ اطلاعات دقیقی از آنچه در جریان سفر گانتس به آمریکا گذشته و آنچه بنی گانتس از جزئیات سفر خود به آمریکا، به اسرائیل منتقل خواهد کرد، در دسترس نیست. با این همه، با توجه به برخی مفاد بیانیههای مقامهای آمریکایی از دیدارشان با بنی گانتس و همچنین برخی موضع گیریهای نخست وزیر جدید اسرائیل "نفتالی بِنِت"، میتوانیم تا حدی پی یبریم که در جریان مذاکرات گانتس در آمریکا چه گذشته است.
نخستین نکته در این رابطه این است که اساسا اسرائیل در خرابکاری و نابودی توان هستهای ایران کاملا جدی است و فقط از آمریکا میخواهد تا خود را با این دغدغه یِ اسرائیل هماهنگ سازد. دومین نکته این است که اگرچه آمریکا کاملا با طرحهای اسرائیل جهت ضربه زدن به توان هستهای ایران موافق نیست، با این حال، تا حدی نسبت به آنها مشتاق است.
در این رابطه به طور خاص میتوانیم به موضع گیریهای "جیک سالیوان" در اشاره به رویکرد اسرائیل نسبت به برنامه هستهای ایران و این نکته که اسرائیل حق دارد در برابر توان هستهای ایران از خود دفاع کند، اشاره کنیم. سولیوان همچنین در موقعیتهای مختلف و به بهانههای گوناگون از آنچه رفتارهای تهاجمی ایران در منطقه خاورمیانه خوانده نیز انتقاد کرده است (امری که همسو با موضع گیری هایِ ضد ایرانی مقامهای اسرائیلی است). نکته سوم نیز این است که ضربه زدن به توان و قدرت هستهای ایران، اولویتِ دولت جدید رژیم صهیونیستی به نخست وزیری نفتالی بنت نیز است. این مساله به طور خاص با توجه به موضع گیریهای اخیر نفتالی بنت قابل درک است.
نخستین مصاحبه نفتالی بنت پس از امضای نامه ائتلاف سازی جهتِ تشکیل دولت جدید در اسرائیل، مربوط به تاریخ سوم ماه ژوئن (ماه جاری میلادی) بود. این مصاحبه در همان روزِ بازدید گانتس از واشنگتن انجام شد. نفتالیبنت در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تا چه حد امکان دارد اسرائیل با آمریکا در مورد پرونده هستهای ایران، به "نقطه یِ تقابل" برسد گفت: "تعهد اولیه و اساسی او به امنیت اسرائیل است و این مساله برای او از هر چیزی در جهان مهمتر است. اگرچه اتحاد با آمریکا برای اسرائیل نیز راهبردی و مهم است".
این سه نشانه و سند که بروندادِ آن مسائلی هستند که پشت درهای بسته میان مقامهای آمریکایی و اسرائیلی مورد بحث قرار گرفته اند، تا حد زیادی گواهی روشن و محکم بر عدم قطعیتِ حاکم بر آینده روابط آمریکا و اسرائیل در سالهای آتی هستند. با این حال، حقایق اصلی و بنیادین، هنوز محصور در پشت درهای بسته هستند و کسی از آنها اطلاع ندارد».