غلامحسین حسنتاش و فرشاد مومنی در نشست مجازی موسسه دین و اقتصاد با موضوع «قیمت حاملهای انرژی؛ واقعیتها و جوسازیها» به بررسی وضعیت قیمت حاملهای انرژی و تاثیر آن بر زندگی مردم پرداختند.
به گزارش اعتماد، مومنی در این نشست ضمن اشاره به سندی که طبق آن دولت در سال ۸۹ از آثار افزایش قیمت حاملهای انرژی بر زندگی مردم اطلاع داشته، اما همچنان برنامه خود را اجرا کرده، گفت: «بحث بر سر این است که زمانی سیاست غلطی بیش از ۱۰ بار طی ۳۰ سال در دستور کار قرار میگیرد و در هر ۱۰ بار هم شکست حاصل میشود و مساله هم فقط شکستآمیز بودن آن نیست.
زمانی که کسی شکست میخورد یا پیشبینیهای غلط یا سیاستگذاریهای نادرست میکند، اما فقط مساله این نیست که به آنچه اعلام کرده نمیرسد، بلکه پشت سر خطا، خسارت و فاجعه وجود دارد. آنچه دربارهاش کمتر صحبت شده خسارتها و فاجعهآمیزی خطاهای مشکوک است یعنی مساله منافع مافیاهاست.
اکنون اقتصاد ایران در گروگان منافع آنهاست و چوب مافیاپروریها را هم مردم، تولیدکنندگان، نهاد دولت و آینده توسعه ایران میخورد.»
او در ادامه صحبتهای خود به این نکته نیز اشاره کرد که سیاستمداران علاقهای به کارهای اصولی ندارند و افزود: «شیوه حکمرانی در ایران به گونهای است که میگوید مساله توسعه را فراموش کنید و فقط با شوک قیمتی کسب درآمد و محبوبیت کنید. حتی کسانی که در حیطه امنیت ملی ایران کار میکنند در این بیفکریها، بیتوجهیها و سهلانگاریها مسوول هستند. اگر بخواهم مستند صحبت کنم، میگویم در دی ماه ۱۳۸۹ بهطور متوسط شوک ۵۵۰ درصدی به قیمت حاملهای انرژی وارد شد.»
او با بیان اینکه ما با پدیده تسخیرشدگی ساختار قدرت به دست مفتخورها، دلالها و فاسدها روبهرو هستیم، خاطرنشان کرد: «اول دی ماه ۱۳۸۹ این سیاست اجرا شد. گزارش رسمی بانک مرکزی تحت عنوان خلاصه تحولات اقتصادی کشور که در سال ۱۳۹۱ منتشر شد در صفحه یک میگوید ما با پدیده آثار قابل انتظار اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی روبهرو شدیم.
بدنه کارشناسی حکومت میداند منهای ادعاهای فریبکارانه و دروغگوییها که متاسفانه به تابلوی دروغ ممنوع هم توجه نمیشود، این گزارش مربوط به سال ۹۱ و زمان احمدینژاد است.
فهرست آثار قابل انتظار عبارت است از: ۱- قیمت تمام شده محصولات انرژیبر جهش پیدا خواهد کرد. ۲- هزینههای حمل و نقل افزایش چشمگیر پیدا خواهد کرد. ۳- توان مالی تولیدکنندگان سقوط خواهد کرد. ۴- قدرت خرید مصرفکنندگان سقوط خواهد کرد.»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «در اقتصاد سیاسی میگویند تعهدات حاکمیتی دولت بدین معناست که حکومت چقدر به تغذیه، سلامت، مسکن، آموزش مردم و زیرساختهای فیزیکی مورد نیاز برای ایجاد انگیزه جهت سرمایهگذاری مردم مربوط میشود، گزارشهای رسمی که در این زمینه وجود دارد را نگاه کنید.
در گزارشهای رسمی نکتههایی مشاهده میشود که میتوان از خود پرسید چه کسانی امنیت ملی ما را تهدید میکنند؟ آیا حکومتگران میدانند کاهش تعهدات حکومت در زمینه طرحهای عمرانی، سلامت و آموزش مردم، گرایش به مرکز را دچار اختلال و مردم را از فریادرسی حکومت سرخورده و مأیوس میکند؟
در این زمینه یکسری اطلاعات وجود دارد؛ کاش رسانههای کشور در این زمینه کمی فعالتر شوند و واقعا باید از هنرمندان کشور استمداد کنیم و بگوییم علیالظاهر جذابیت بیان کارشناسی مساله برای مسوولان گرامی از دست رفته، شما باید خصلت کمدی- تراژدی این ماجرا را برجسته کنید.»
مومنی با بیان اینکه تمام کسانی که در زمینه بیماری هلندی و اقتصاد سیاسی رانتی و پدیده نفرین منابع بحث کردهاند، میگویند پیامد شماره یک دستکاری قیمتهای کلیدی خلق رانت است، اظهار داشت: به محض اینکه خلق رانت اتفاق افتاد بنیه تولیدی کشور سقوط میکند و ما دچار وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج میشویم.
مساله بعدی اینکه مناسبات رانتی همه انواع نابرابریهای ناموجه را افزایش میدهد و زمانی که در سیستمی نابرابریها افزایش پیدا کرد اگر شعار و ادعای حکومت عدالتگستری باشد خود این حکومت را دچار بحران مشروعیت میکند. به اضافه اینکه در ذات کارکردهای نابرابرساز ناپایداری همه عرصههای حیات جمعی هم موضوعیت پیدا میکند.
حسنتاش صاحبنظر در حوزه اقتصاد انرژی نیز در این نشست با بیان اینکه بیش از ۳۰ سال است که یک ادبیات تکراری به صورت دورهای شروع میشود و کاملا برای ما غیرمنتظره است، گفت: «نزدیک به ۲۰ سال پیش مرحوم دکتر حسین عظیمی همایش چالشها و چشماندازهای ایران را برگزار کرد.
من یک مطلبی درباره چالشهای بخش انرژی ارایه و آن را مرور کردم و دیدم هیچ چیزی ندارم و همان چالشها به قوت خودشان باقی است، بعد از ۲۰ سال بعضی چیزها اضافه شده ولی چیزی کم نشده است. در مورد بحث قیمتگذاری حاملهای انرژی هم باز بحث تقریبا به شکل اوایل بعد از جنگ و دوران موسوم به سازندگی شروع شد.
گفتند میخواهیم مصرف را کنترل کنیم. به همان زبان دوستانی که علیالقاعده باید به این چیزها باور داشته باشند گفتیم باید توابع تقاضا را مطالعه کنید و کششهای قیمتی را دربیاورید بعد ببینید باید چقدر قیمت تعیین شود تا مصرف را کنترل کنید.»
این کارشناس انرژی ضمن اشاره به اینکه کششهای قیمتی تقاضا برای انرژی خیلی پایین هستند و به نوعی بیکشش است، افزود: «بنابراین کنترل مصرف را فقط از طریق قیمت نمیتوان انجام داد. بعد گفتند قیمتها منطقی نیستند. گفتیم اصول قیمتگذاری منطقی چه چیزهایی هستند. گفتند میخواهیم بهینهسازی کنیم، مصرف غیربهینه است.
گفتیم بهینهسازی چه مسائل و اصولی دارد. بحث الگوی مصرف را مطرح کردند و هر کدام جواب داده شد، مستمسک دیگری پیدا کردند و گاهی به وجه شرعی متوسل شدند و گفتند اسراف و قاچاق میشود و عدالت اجتماعی برقرار نمیشود. هر کدام توضیح و جواب داده شد در آخر معلوم شد بودجه کم داریم و نمیتوانیم صنعت نفت را اداره کنیم خصوصا این بحثها روی بنزین متمرکز میشود به دلیل اینکه روزآمد و جرینگی است.
درآمد حاملهای دیگر خصوصا در آن زمان به زودی وصول نمیشد.» حسنتاش در ادامه افزود: «ما گفتیم صادقانه همان چیزی که مشکلتان است را بگویید و ادبیات مربوط به بهینهسازی و قیمتگذاری را خراب نکنید، اینها چیزهایی هستند که باید حل شوند.
مساله بهینهسازی مصرف انرژی برای کشور بسیار مهم و شاخص شدت انرژی بسیار بد است و اینها با قیمتگذاری حل نمیشوند. در مورد قیمتگذاری گفتیم باید قیمت تمام شده حاملها، کششهای قیمتی، درآمدی، متقاطع قیمتی حاملهای مختلف، مساله نسبت قیمت عوامل تولید با عوامل دیگر در انرژی، سهم سبد خانوار و مقایسهاش با دنیا و مسائل دیگر را محاسبه کنید.»
حسنتاش در ادامه افزود: «میخواهند مناعت طبع را از شما بگیرند و استقلال ما را از بین ببرند و روز به روز بیشتر به دولت و اقتصاد کشور را به نفت وابسته کنند و آزموده را آزمودن خطاست. اگر بخواهم از صحبتم جمعبندی کنم، میگویم به نظرم مساله اصلی اینکه اقتصاد ایران در چنگ غیرمولدهاست.
رانتخواران و سفتهبازان روی اقتصاد چنبره زدهاند. به نظرم مولدها و کسانی که به دنبال سرمایهگذاری تولیدیاند در جستوجوی ثبات اقتصادی هستند. آرزوی کسی که میخواهد سرمایهگذاری مولد کند اینکه روندها قابل پیشبینی باشند تا بتواند مطالعه فنی و اقتصادی کند نه به محض اینکه اتفاق یا شوکی در اقتصاد وارد شد تمام فیزیبلیتی را به هم بریزد که تا ابد هم قادر به سرمایهگذاری نباشد. تا زمانی که سرمایهگذاری در کشور انجام نشود، تولید رونق نمیگیرد و اقتصاد از وابستگی به نفت خارج نمیشود.»