مهدی حیدری*؛ زمانی که با برداشت بیرویه و غیراصولی از منابع محدود آب زیرزمینی به دنبال سیاست خطای خودکفایی در تمام عرصههای کشاورزی با فناوریهای قدیمی بودیم و بخشی زیادی از اقتصاد و معیشت مردم را بر کشاورزی پایه گذاشتیم و از ظرفیت فروش نفت و گاز (به طور خاص حوزههای مشترک) برای واردات محصولات کشاورزی و به تعبیری آب مجازی بهره نجستیم تا این منابع محدود آب حفظ شود.
از سوی دیگر با صدور مجوز و طرحهایی آسیبزا مثل باغات میوه در مراتع کوهستانی، عدم نظارت بر کشت جالیز و گونههای آب بر و همچنین کشت نیشکر که تاریخ ثابت کرد در کل فاقد سودمندی است و قائله کارگران آن (هفت تپه) هنوز، چون استخوان در زخم مانده است و بدون تدبیر پیگیر سیاست برداشت از معادن و منابع طبیعی برای جبران نقایص در دیگر حوزههای اقتصاد بودیم به گونهای که اکثریت مردم را به سمت شغل کشاورزی سنتی سوق دادیم، غافل از آن بودیم که روزی این آب تمام میشود و موجب بحران میگردد.
به یقین اگر تمامی آب کرخه و زاینده رود را باز کنند باز کفاف صنایع فولاد، کشاورزی و باغ داری مضر، مصرف خانگی غیر اصول و فضای سبز شهری اسراف آمیز را نمیدهد.
حالا چند صباحی هم سدها را بدون تدبیر باز میکنیم، ولی مشکل آب مشکل اساسی این کشور است و این مشکل مشکل امروز و دیروز نیست بلکه در طول تاریخ فلات ایران فقر آبی داشته، اما گذشتگان ما مبتنی بر قهر و اقتضاء طبیعت سیاستهای درستی بکار میگرفتند.
اما سوء تدبیر به همراه استفاده غیراصولی از پیشرف فناوری در حوزههای استخراج نگهداشت و انتقال آب اندوخته آب محدود ما را که میتوانست با تدبیر و استفاده بهینه از فناوری به عنوان سرمایهای محفوظ برای توسعه پایدار و طولانی مدت به کار گرفته شود را به هدر داد و طی ۴۰ سال از بین برد.
اما باید دانست که راه نجات از این شرایط هر چند که دیر، اما ناگزیر، چیزی نیست جز آمایش اصولی سرزمین (نه طرح وارههایی که بر اساس ذوق شخصی، استانی و نهادی نگاشته میشود)، جایابی صحیح صنایع، مزارع و شهرها و تغییر سیاستهای حوزه اقتصاد از کشاورزی محور به صنایع کم آببر و به طور خاص نفت و پتروشیمی و گردشگری و نظارت صحیح بر کشت محصولات مبتنی بر نیاز کشور و استعداد اقلیم و اصلاح اصول مهندسی در حوزه ساخت و ساز در جهت عایق بودن و بهره گیری از سیستمهای سرمایش بینیاز از آب.
علاوه بر اینها تجدیدنظر در توسعه شهرهایی که به طور طبیعی ظرفیت توسعه ندارند به طور مثال شهر قم که طی ۲۰ سال از جمعیت ۳۰۰ هزار نفری با انتقال آب شیرین به یک میلیون و دویست هزار نفر افزایش یافت به نحوی که با هجوم مهاجرین صدای علما هم در آمد که فرهنگ اصیل و دینی قم استحاله گردید که نظیر آن میتوان به شهرهایی، چون یزد، کاشان و سمنان اشاره کرد که در طول تاریخ با فرستادن مهاجران خود موجب انتقال فرهنگ کویری قناعت و صناعت پیشگی به دیگر نقاط کشور و جهان شده اند.
مسلما اگر از امروز در سیاستهای اقتصادی و محیط زیستی ما تجدید نظر گردد امید هست که روند خشکی اقلیم و بحرانهای انسانی متعاقب از آن را مدیریت و این تمدن و خاک و بوم را حفظ نماییم.
*دکترای آینده پژوهی