حضور سامان طهماسبی در رقابتهای قهرمانی آذربایجان حکایت از بی مهریها و خلف وعدههایی دارد که این کشتیگیر فرنگی کار وزن 84 کیلوگرم را از داشتن یک زندگی بدون دغدغه همراه با داشتن فرصت حضور در اردوهای تیم ملی محروم کرد.
حضور سامان طهماسبی دارنده دو مدال برنز رقابتهای کشتی فرنگی قهرمانی جهان در مسابقات قهرمانی آذربایجان خبری بود که جامعه خبری از آن بعنوان مطلبی بهتآور یاد کردند. اگرچه نشتسن پای دردلهای سامان طهماسبی ثابت می کند که این خبر بهت آور نبوده و حتی بیش از هر چیز از تنها بودن قهرمانان ملی و مدالآوران رقابتهای بینالمللی حکایت دارد.
سامان طهماسبی از یک خانواده کم بضاعت است. او در استان کردستان به دنیا آمد. پدر وی کارگر نانوایی در یکی از شهرهای این استان است. خانواده این قهرمان نامدار و محجوب با مشکلات فراوان، روبهرو بوده و حتی یک سرپناه شخصی هم برای خود ندارند. این بخش خیلی کوچکی از مشکلات زندگی سامان طهماسبی است، قهرمان نامداری که همه تنها به او وعده دادهاند.
گذران روزگار برای سامان طهماسبی از چند ماه پیش سخت تر شد. از آن زمان که با پایان یافتن قرارداد پیمانیاش در یکی از شرکتهای تابعه وزرات نفت بی دلیل از محل کار خود کنار گذاشته و مشکلات بی پایانش دوچندان شد. پس از این اتفاق مشکلات مالی بر دیگر دغدغههای طهماسبی افزوده شد تا آنجا که برای ادامه تحصیل هم دچار مشکل شد و به فکر ترک تحصیل افتاد. این موضوعی است که جمشید خیرآبادی مربی تیم ملی و اولین مربی سازنده طهماسبی نیز آن را تایید میکند.
دو سال پیش در رقابتهای جهانی باکو، آذربایجانیها به طهماسبی وعده میدهند که اگر تابعیت آنها را بپذیرد وی را تا آخر عمر تضمین خواهند کرد. او با خودش فکر میکند که اینجا (ایران) جایزه قهرمان داخلی در حد شعار است اما آنها (آذربایجانیها) علاوه بر پاداش نقدی یک ماشین و یک خانه هم در اختیارش قرار میدهند اما مگر حس وطن پرستیاش اجازه داد بیش از این به این اختلاف موجود فکر کند پس پیشنهاد وسوسهانگیز را رد کرد.
رقابتهای المپیک در راه بود. طهماسبی نیز مانند همه کشتی گیران بدلیل مشکلات بسیار در آن دوره ناکام ماند و در ادامه هم به خاطر آسیب دیدگی از ناحیه پا با مشکل بزرگ دیگری روبهرو شد. او با سپردن پای مجروحش به پزشکان چند ماه خانه نشین شد، بدون یار و یاور.
طهماسبی در آن ایام به یاد روزهایی افتاد که پس از کسب مدالهای برنز جهان، مسئولان استان از استاندار گرفته تا رئیس هیئت به وی قول پاداش دادند. و امروز سالها از طرح و بیان آن وعدههای زیبا گذشته بدون اینکه به آنها عمل شود.
تمام امید طهماسبی این بود که پس از مدتها بتواند در اردوی تیم ملی حاضر شود با این حال بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی در مراحل اول اردوی این تیم، به دلیل مصدومیت وی را در فهرست دعوت شدگان قرار نداد. هر چند که بالاخره بنا به او فرصت داد اما این مربی کاردان در مقابل این کشتی گیر فنی مانند همیشه نقش احیا کننده را ایفا نکرد چون با کنار گذاشتن او و دعوت از برخی کشتیگیران دیگر در این وزن که در گذشته جزو نور چشمیهایش بودند، بر زخمهای طهماسبی نمک تازهای میپاشد.
حالا کسانی که او را ندانسته به جرم تغییر ملیت متهم میکنند باید دلایل این اقدام طهماسبی 24 ساله برای حضور در رقابتهای آذربایجان را بدانند. اما او با یک دنیا مشکل در پاسخ به سوال خبرنگار آذری در حالی که 5 میلیون تومان پول و یک میلیون تومان وسایل ورزشی را با یک دنیا وسوسه آذربایجانیها برای تبعیت در فکر مرور میکرد، گفت: نه من اینجا تمرین نمیکنم و به کشورم باز میگردم.
حالا پرسش ما از مسئولان سازمان ورزش و مسئولان سیاسی و ورزشی استان کردستان این است؛ آیا ایجاد یک شغل با درآمد محدود و یک خانه کوچک برای حل کردن مشکلات این ورزشکار حرفهای انتظار زیاد و بیش از حدی از آنهاست؟
بهتر است مسئولان با دید مثبت به کشتی گرفتن طهماسبی در آذربایجان نگاه کرده و ضمن حفظ این سرمایه ملی شرایط دلجویی از وی را فراهم کنند و محمد بنا نیز مانند چهار کشتی گیر 84 کیلوگرمی دیگر این فرصت را به طهماسبی بدهد تا در اردوها حضور یافته و در مسابقات آینده نیز برای ورزش ایران افتخارآفرین باشد.