تیم ملی ایران این روزها به لطف ستارههای بینظیری که دارد، مشغول قدرتنمایی در آسیاست. شاگردان دراگان اسکوچیچ در آخرین مرحله انتخابی جام جهانی از گروه اول منطقه آسیا با ثبت دو پیروزی برابر سوریه و عراق با شش امتیاز صدرنشین هستند و حالا به لطف نتایجی که در این رقابتها به دست آوردهاند، دوباره خودشان را بهعنوان تیم اول آسیا در رنکینگ کلی معرفی کردهاند.
به گزارش شرق، بدون تردید اگر قرار باشد یکی از ستارههای تأثیرگذار تیم ملی در این روزها معرفی شود، باید به اسم علیرضا جهانبخش رسید. وینگر 28ساله تیم ملی که حالا به دلیل غیبت یکی، دو بازیکن قدیمیتر، بازوبند کاپیتانی تیم ملی را بر بازو میبندد، در تحولی شگرف، نقشی کلیدی در ترکیب تیم دراگان اسکوچیچ بازی میکند. فارغ از حضور در پازل تیم ملی ایران، با دو گلی که او در دو بازی نخست زده، نقش بسزایی در موفقیت تیم ملی ایفا کرده است. گل سهامتیازیاش برابر سوریه، ایران را از مخمصه نجات داد و سپس تیزهوشی او روی گل اولی که به عراق زد، باعث شد تیم ملی از تله تیم سختکوش عراق نجات پیدا کند و در ادامه بازی را 3 بر صفر به سود خود خاتمه دهد. البته روزهای خوش کاپیتان کنونی تیم ملی فقط معطوف به عرصه ملی نیست؛ چون بعد از جداییاش از برایتون و پیوستن به فاینورد، دوباره تبدیل به همان «علیرضا»ی مورد انتظار شده است.
جهانبخش که کمک زیادی برای رساندن فاینورد به مرحله گروهی لیگ کنفرانس اروپا (لیگ اروپا) کرده، برای باشگاه هلندیاش درخشیده است. او در مرحله پلیآف این رقابتها برای فاینورد در پنج بازی سه بار گلزنی کرد تا به تنهایی سهم پررنگی در موفقیتهای اروپایی فاینورد داشته باشد. علیرضا در لیگ تازه شروعشده هلند نیز دو بار بازی کرده که یک پاس گل به همتیمیهایش داده است. حالا با احتساب آن هفت بازی در عرصه باشگاهی و دو بازی اخیری که با تیم ملی ایران داشته است، او در 9 دیدار موفق به زدن پنج گل شده که برای یک وینگر که موظف به شرکت در کارهای تدافعی تیم است، آماری فوقالعاده محسوب میشود.
تولد دوباره علیرضا جهانبخش اما برایش با یک خبر تقریبا بد همراه بوده است؛ مرحله گروهی لیگ کنفرانس اروپا قرعهکشی و مشخص شده که فاینورد در گروه E این تورنمنت باید با تیمهای اسلاویا پراک، یونیون برلین و مکابی حیفا از اسرائیل بازی کند. ناگفته پیداست که همگروهی با مکابی اسرائیل نهتنها علیرضا جهانبخش را به دردسر انداخته، بلکه الان چندروزی است که فاینورد را هم درگیر این ماجرا کرده است.
پرواضح است که بازیکنان ایرانی روبهروی رقبای اسرائیلی نمیتوانند بازی کنند و به همین دلیل چالش مهمی برای علیرضا از یک سو و فاینورد از سوی دیگر به وجود آمده است. خبر بدتر اینکه فاینورد در اولین بازی خود نیز باید به اسرائیل سفر کند و مقابل مکابی مصاف دهد. اگرچه فاینوردیها از حرفزدن درباره شرایط علیرضا جهانبخش برای حضور در این بازی طفره میروند، ولی مشخص است که جهانبخش را در این دیدار خارج از خانه نخواهند داشت.
بازیکنان ایرانی از سفر به اسرائیل پرهیز میکنند. پس تا به همینجا، تکلیف بازی رفت تا حدود بسیار زیادی مشخص است و علیرضا جهانبخش تیمش را همراهی نخواهد کرد. سؤال اصلی اما این است که آیا فاینورد اجازه میدهد یکی از بهترین بازیکنان این فصلش، در دیدار برگشت که قرار است در هلند برگزار شود نیز غیبت کند؟ فعلا که فاینوردیها اصلا علاقهای به صحبتکردن درباره این مورد ندارند، ولی اگر قرار به مقایسه باشد، به نظر میرسد این تیم شانسی برای دراختیارداشتن جهانبخش برای بازی برگشت هم نداشته باشد.
هرچند با توجه به وضعیتی که پیش از این برای دو بازیکن ملیپوش ایرانی رخ داده، نمیشود با قطعیت درباره غیبت جهانبخش حرف زد، ولی با این حال میشود این احتمال را داد که علیرضا بازی در «موقعیت ممنوعه» دیدار برگشت را هم از دست میدهد. این برای اولینبار نیست که جهانبخش در چنین موقعیتی قرار میگیرد؛ چون پیشتر و زمانی که عضوی از باشگاه آلکمار هلند بود نیز از حضور در دو بازی رفت و برگشت برابر تیم اسرائیلی سر باز زد. آن زمان مسئولان وقت تیم آلکمار اعلام کردند موقعیت جهانبخش را درک میکنند و بازیکنشان را تحت فشار نمیگذارند. آن روزها علیرضا جهانبخش یکی از بازیکنان تیم ملی بود، ولی این روزها علاوه بر آنکه یکی از بهترین بازیکنان تیم ملی است، یکی از کاپیتانهای این تیم هم محسوب میشود و قاعدتا علاقهای به در خطر انداختن موقعیتش نخواهد داشت.
بند عدم سفر به اسرائیل برای بازیکنان ایرانی از زمانی که پای بازیکنان ایرانی به تیمهای خوب اروپایی گشوده شده، همواره این خطر که قرار است برابر یکی از دو تیم مطرح اسرائیل بازی کنند، آنها را تهدید کرده است. وحید هاشمیان یکی از نمونههای پرسروصدایی شد که از بازی برابر مکابی آنهم زمانی که در بایرنمونیخ عضویت داشت، سر باز زد.
این موضوع مربوط به سال 2004 است که بایرنمونیخیها با رقیب اسرائیلی دیدار کردند و وحید هاشمیان هر دو بازی رفت و برگشت را در فهرست قرار نداشت. زمزمههای اختلافنظر موجود در این زمینه اما این واکنش را به وجود آورد که رفتهرفته بندی به قرارداد بازیکنان ایرانی با تیمهای اروپایی اضافه شود که آنها را از سفر به اسرائیل معاف کند. این موضوع اما درباره بازیهای خانگی، یعنی دیدار با رقبای اسرائیلی، جایی به غیر از اسرائیل محل مناقشه است.
اولین بار مرحوم مهرداد میناوند، زمانی که در اشترومگراتس اتریش بازی میکرد، وارد چنین چرخهای شد. او سال 2000 و بهطور دقیقتر آذر 1379 به همراه تیمش مقابل آپوئل از اسرائیل به میدان رفت. برای بازی برگشت اما مهرداد به مسئولان تیمش اعلام کرد بنا بر قوانین موجود در کشورش نمیتواند به اسرائیل سفر کند. آن روزها با توجه به نبودن شبکههای ارتباطی به شکل کنونی، بازی مهرداد میناوند مقابل رقیب اسرائیلی چندان بازتابی نداشت.
چهار سال بعد از مهرداد میناوند هم که ماجرای وحید هاشمیان پیش آمد و او نه در دیدار رفت و نه در دیدار برگشت حاضر به شرکت در مسابقه نشد. به غیر از این دو، سال 2007 نوبت به اشکان دژاگه رسید. او آن زمان به عضویت تیم ملی ایران درنیامده بود و برای تیم ملی زیر 21سالههای آلمان بازی میکرد؛ با این وجود، برای بازی با اسرائیل حاضر به سفر به آنجا نشد. این تصمیم دژاگه بازتاب زیادی داشت و موافقان و مخالفان دربارهاش حرفهای بسیاری زدند. اگرچه اشکان دیدار رفت را از دست داد، ولی در دیدار برگشت برابر اسرائیل به میدان رفت و بازی کرد.
جنجالیترین اتفاقی که برای فوتبالیستهای ایرانی در مواجهه با رقبای اسرائیلی رقم خورده، مربوط به سال 1396 است؛ آن زمان مسعود شجاعی و احسان حاجصفی، دو بازیکن تیم ملی ایران، برای باشگاه یونانی پانیونیوس بازی میکردند که تیمشان در مرحله پلیآف لیگ اروپا رقیب مکابی اسرائیل شد.
مطابق با انتظار، مسعود و احسان بازی رفت در اسرائیل را غیبت داشتند، ولی در بازی برگشت با بستن مچبندهایی به رنگ پرچم ایران، برابر این رقیب در یونان به میدان رفتند. حضور این دو در آن بازی، با جنجال زیادی در بین مسئولان ردهبالای ورزش ایران همراه شد. محمدرضا داورزنی، معاون حرفهای وقت وزارت ورزش از این گفت که این دو خط قرمز را رد کردهاند و از حضور در تیم ملی قطعا خط خواهند خورد. جو شکلگرفته علیه این دو بازیکن آنقدر جدی شد که مباحث تندی همچون محرومیت مادامالعمر از حضورشان در تیم ملی شکل گرفت.
اگرچه اندکی بعد که این موضوع به گوش مسئولان فیفا رسید و آنها خطر تعلیق فوتبال ایران را مطرح کردند، مسئولان ایرانی کمتر از مواضع تندشان حرف زدند، ولی عملا این دو بازیکن به تیم ملی از سوی کارلوس کیروش و با توصیه نهادهای بالاتر دعوت نشدند. کار به جایی کشید که احسان حاجصفی در اینستاگرام با انتشار متنی رسما از این بابت عذرخواهی کرد. بعد از آن عذرخواهی حاجصفی به تیم ملی برگشت. کیروش به مسعود شجاعی هم پیشنهاد داد عذرخواهی کند، ولی شجاعی زیر بار نرفت تا شانس حضورش در تیم ملی از دست برود.
پنج ماه بعد از آن اتفاق، مسعود شجاعی در گفتوگو با الپائیس سوئیس ماجرا را شرح داد و از کیروش خواست او را برای جام جهانی به تیم ملی دعوت کند. شجاعی از این گفت که مسئولان پانیونیوس این دو نفر را مجبور به بازی مقابل مکابی کردهاند و اگر امتناع میکردند احتمال محرومیت و جریمه سنگین بود. او البته گفت ساعتها دنبال مسئولان فدراسیون میگشته تا این مورد را با آنها در میان بگذارد، ولی کسی را پیدا نکرده است. سرانجام بعد از ماهها سختگیری درباره مسعود شجاعی، او نیز بالاخره فرصت بازی مجدد در تیم ملی را به دست آورد.